راحت و آرام روی یک صندلی بنشینید و پای خود را صاف و راحت روی زمین بگذارید. مثلا تجسم کنید که به یک سفر دریایی رفتهاید و بادهای ملایمی به صورتتان میخورد. به این ترتیب ذهنتان آرام میشود و میتوانید از بودن در چنین مکان آرام و زیبایی لذت ببرید.
دانستن نحوه کارکرد ضمیر ناخودآگاه حلقهٔ گمشده برای دستیابی به موفقیت است. روشهای استفاده از آن آسان است، اما اگر ندانید ضمیر ناخودآگاهتان چطور کار میکند، احتمالاً شکست میخورید. کلید موفقیت دسترسی به ضمیر ناخودآگاه از طریق یک حالت ذهنی تغییر یافته است. تکرار عبارات تاکیدی برای ضمیر ناخودآگاه در حالت نرمال و بیدار بیشتر از منفعت ضرر دارد.
اما ضمیر ناخودآگاه این قدرت را دارد که بتواند روی اعمال غیرارادی انسان هم تاثیر بگذارد. داستانی از یک پیرزن و پسربچهای که به دنبال غولی در بطری میگردد، به ما یادآوری میکند که غول همیشه در درون ماست. تنها کافی است با ضمیر ناخودآگاهمان مانند یک ارباب رفتار کنیم.
بنابراین پیش از اینکه از قابلیتهای ضمیر ناخودآگاه بهره ببرید، تفاوتهای آن دو را مطالعه کنید و آنها را به طور دقیق بشناسید. هری کارپنتر نویسنده کتاب غول درون برای یادگیری نحوه استفاده از ذهن ناخودآگاه قدرتمند خود، پیگیری وسواسانه ای در طول عمر خودداشته. این اشتیاق در 10 سالگی با بهبودی ذهنی یک بیماری تهدید کننده زندگی شروع شد. او هر کتابی را که او میتوانست پیدا کند و هر درس را بخواند خواند. او و همسرش می گویند که این دانش به طور چشمگیری جان خود را تغییر داد. بخش عمدهای از تصمیمهای ما در زندگی به عهدهی بخشی از ذهن و روان ماست که هیچ هویت مشخصی ندارد.
به دلیلی که برایش ناشناخته بود، او احساس کرد که یک غول درون آن وجود دارد. چوب پنبههای دهانه سایر بطریها به سختی بیرون میآمد، اما این یکی به راحتی به بیرون لغزید. غول به پیرمرد گفت، من اینجا هستم تا هرچیزی که میخواهی به تو ببخشم. خواندن این کتاب به همه کسانی که در جستجوی موفقیت و ثروت در زندگی هستند توصیه میشود. آهسته پیش بروید و با یک یا دو بار در روز شروع کنید و به تدریج آن را افزایش دهید. برای این کار، عباراتی تأکیدی بسازید که نیازهای شما را برآورده کند و هر روز آنها را بخوانید.
ضمیر خودآگاه به صداهای درونی و بیرونی پاسخ میدهد، در حالی که ضمیر ناخودآگاه با تصاویر و احساسات ارتباط برقرار میکند. اگر ضمیر خودآگاه از ترس صحبت کند، ضمیر ناخودآگاه با تولید یک رویا، این ترس را بیدار میکند. مغز یک جسم فیزیکی است که در سر ما قرار دارد، در حالی که ذهن منبع اصلی پرورش افکار است. علم نشان میدهد که مغز در کل بدن وجود دارد و در واقع، ذهن و مغز به هم مرتبط هستند.
برای مثال، ویلیام جیمز در سن ۹۰ سالگی توانست ۱۲ جلد کتاب را در یک ماه حفظ کند. ناپلئون بوناپارت نیز توانست در یک مراسم هزار نفر از سربازانش را با نام کوچک صدا بزند. در دوره معاصر، یک مرد هندی در یک برنامه زنده تلویزیونی همه اعداد را به راحتی به خاطر آورد. میکروکتابهای سبکتو در حقیقت چکیدهای مهم از کتابها هستند که شما بتوانید آنها را در زمانی معقول بخوانید. همه ما در روز زمانهای پرت زیادی داریم که میتوانیم با میکروکتاب آن را به زمان طلایی تبدیل کنیم. حالا احساس فشردگی را در تمام عضلات بدن خود تجربه کنید؛ از انگشتان دست و پا گرفته تا گردن، بازوها، رانها و صورت.
باید یاد بگیرید که وارد حالت مغزی طبیعی آرام بشوید تا به قلمرو ضمیر ناخودآگاه نفوذ کنید. اگر تغییر خاصی در تضاد با باورهای ناخودآگاه شما باشد، نمیتوانید اراده کنید که تغییر کنید. میتوانید در تمام طول روز به هدفتان فکر کنید، اما در حقیقت این کافی نیست، و میتواند بر علیه شما عمل کند.
ثبت ديدگاه