اما این امر چندان تغییری در عقیده من نداده است. البته ناگفته نماند؛ رمان شازده کوچولو به حدی مهم است که در قرن بیستم به عنوان کتاب قرن فرانسه برگزیده شد. این عنوان از این جهت دارای اهمیت است که ادبیات فرانسه در این قرن، نویسندگان و آثار بزرگ بسیاری داشت که هر کدام به نوعی مهم و ماندگار محسوب میشوند. این کتاب برای همه سنین، از کودکان تا بزرگسالان، مناسب است و اگر نظر من را میخواهید همهی دنیا باید آن را بخوانند. کودکان از داستان تخیلی و سادهاش لذت میبرند و بزرگسالان در عمق مفاهیم فلسفی و روانشناختی آن غرق میشوند. اگر به آثاری علاقه دارید که با زبانی ساده، پرسشهای بزرگ درباره زندگی، عشق، و انسانیت را مطرح میکنند، این کتاب برای شما مناسب است.
یک سال بود که خواندن را یاد گرفته بودم. تابستان سالی که بعد از آن قرار بود بروم کلاس دوم. یادم نیست کتاب را چه کسی برایم خرید یا از کتابخانهی چه کسی برداشته بودمش. کودکی هشت ساله بودم که جلد کتاب را دوست داشت و فکرش را هم نمیکرد روزی در سیسالگی بخواهد برای نقد کتاب شازده کوچولو دست به قلم شود. زیرا من نمیخواهم کتابم را سرسری بخوانند.
کتاب شازده کوچولو (The Little Prince) از آثار کلاسیک و ماندگار ادبیات کودکان است که تاکنون به بیش از ۱۰۲ زبان ترجمه شده است و از پر فروش ترین آثار دنیاست. متن این کتاب به صورت ۳ زبانه فارسی، انگلیسی و فرانسوی نوشته شده است. در هیچ اثری به اندازۀ شازده کوچولو، شخصیت ها و موقعیت ها چنین قدرتمند و شگفت انگیز توصیف نشده اند. شخصیت شازده کوچولو، با وجود روبه رو شدن با موضوع های خیالی باورپذیر است. نویسنده (Antoine Saint-Exupery) با قلمی توانا حس تلخ کشمکش شدید خلبان با طبیعت خشن پیرامونش را، که برای او تجربه ای واقعی است، به تصویر کشیده است.
لطفاً نظرتان را درباره دیگر ترجمهها هم در بخش دیدگاهها بنویسید تا دیگران هم از تجربۀ شما بهرهمند شوند. من به موقع به پای دیوار رسیدم و شازده کوچولو را که رنگش مثل برف سفید شده بود، در آغوش گرفتم. آبی بود به شیرینی عید، آبی بود که با هر چیز خوردنی فرق داشت، آبی بود که از شبگردی در پرتو ستارگان، از آواز چرخ چاه و از تقلای بازوان من تراويده بود. آن وقتهاکه من پسر بچهای بودم، چراغهای درخت نوئل و نغمه نماز نیمشب و شیرینی لبخندها به همین شیوه به عیدی نوئل که میگرفتم، جلوه میبخشیدند. صدای آواز چرخ در گوشم مانده بود، و در آن آب که هنوز میلرزید، عکس لرزان خورشید را میدیدم. شازده کوچولو برای اینکه به خاطر بسپارد، تکرار کرد.
ایشان خیال میکنند جای زیادی اشغال کردهاند، و خود را به عظمت درختان بائوباب میبینند. پس شما به ایشان توصیه کنید که حساب کنند. ایشان ارقام را بسیار دوست دارند و از حساب کردن خوششان میآید. اما شما وقت خود را صرف این تکلیف شاق نکنید، چون بیفایده است. شازده کوچولو با اندک تأثر، آخرین بائوبابهای نورسته را نیز از ریشه کند.
وقتی تو الماسی پیدا میکنی که مال کسی نیست، مال تو است دیگر! وقتی جزیرهای کشف میکنی که مال کسی نیست، مال تو است. وقتی تو زودتر از همه فکری پیدا میکنی، آن را به نام خود به ثبت میرسانی، و آن وقت آن فکر از آن تو خواهد بود. من هم مالک ستارهها هستم، چون هیچکس پیش از من به فکر تملّک آنها نیافتاده است. تو هنوز اینجایی؟ پانصدویک میلیون چیز… چه میدانم…. من یک آدم جدی هستم و وقت خود را به یاوه بافی نمیگذرانم.
گمان میکرد که دیگر هیچگاه نباید برگردد. ولی تمام این کارهای خانگی در آن روز صبح به نظرش بی اندازه شیرین آمد. و چون برای آخرین بار گلش را آب داد و آماده شد که او را در زیر حباب بلورینش بگذارد، احساس کرد که میخواهد گریه کند. دانلود کتاب شازده کوچولو از طریق نرم افزار فراکتاب امکان پذیر است. پس از دانلود می توانید آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید. اگرچه شازده کوچولو بدون شک متاثر از سبک جنگ جهانی دوم بود، اما هدف سنت اگزوپری تحلیلی کلی و غیرسیاسی از ماهیت انسان است.
بسیار سخت است که آدم به سن وسال من باز تن به کار نقاشی بدهد، آن هم وقتی که در شش سالگی فقط شکل مار بوآی بسته و مار بوآی باز کشیده باشد. البته من سعی میکنمشکلهایی از او بکشم که هر چه ممکن است بیشتر شبیه بشود، ولي زیاد مطمئن نیستم که از عهده برآیم. یک شکل شبیه میشود و یکی نمیشود. در قد و بالای او کمی اشتباه دارم. یک جا شازده کوچولو خیلی بلند بالاست و جای دیگر کوتاه قد درآمده است.
هر وقت میخواهی استراحت کنی، راه برو… آن وقت تا دلت بخواهد روز دراز خواهد شد. کارفرما دهان باز کرد که چیزی بگوید، ولی جوابی نداشت و شازده کوچولو از آنجا رفت. این کار مشکل است، ولی من مرد جدیای هستم. – من آن وقتها هیچ نمیتوانستم بفهمم… میبایست درباره او از روی کردارش قضاوت کنم نه از روی گفتارش. او دماغ مرا معطر میکرد و به دلم روشنی میبخشید.
ثبت ديدگاه