هم کلاسی های او در این سال از مشاهیر قرن نوزدهم بودند؛ مانند آنری برگسون و ژان ژورس که بعدها به چهره های بزرگ روشنفکری تبدیل شدند. «در نگاه نخست، به‌نظر می‌رسد که هیچ‌چیز آسان‌تر از تعیین نقش تقسیم کار نیست. مگر نه این است که همگان از کوشش‌های مربوط به تقسیم کار آگاه‌اند؟ تقسیم کار از آن‌جا که بر نیروی تولیدی و مهارت کارگر می‌افزاید، شرط لازم توسعه فکری و مادی جوامع است؛ تقسیم کار سرچشمه تمدن است. از سوی دیگر، چون تمدن را به‌آسانی دارای ارزشی مطلق می‌شمرند حتی درصدد این برنمی‌آیند که برای تقسیم کار نقش دیگری بجویند. او شاگردانش را تشویق کرده بود که فراتر از خودش بروند و در صورت لزوم با او مخالفت کنند. برادرزاده‌ی او، مارسل موس که کرسی جامعه‌شناسی را در کلوژ دو فرانس داشت، نسبت به دورکیم سیستماتیک کمتری داشت و توجه بیشتری به نمادگرایی به‌عنوان یک فعالیت ناخودآگاه ذهن داشت.

در این میان، ماجرای دریفوس، که در آن یک افسر یهودی به نام آلفرد دریفوس به دروغ متهم به جاسوسی برای آلمان شد، در سال‌های پایانی قرن نوزدهم رخ داد. این پرونده، همراه با اهانت‌های آشکار و یهودستیزی گسترده‌ای که به‌دنبال داشت، چشم دورکیم را به عمق نفرت‌ها و خصومت‌های نهفته‌ای گشود که تاکنون زیر نقاب تمدن پنهان مانده بودند. شاید همین دخالت در ماجرای دریفوس بود که مانع عضویت او در انستیتو فرانسه شد، هرچند شایستگی علمی و اعتبار فکری‌اش او را به یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان زمان خود بدل کرده بود. با وجود این، دورکیم در سال ۱۹۰۲ به دانشگاه پاریس پیوست و در سال ۱۹۰۶ به‌عنوان استاد تمام این دانشگاه منصوب شد. کتاب تقسیم کار اجتماعی نوشته امیل دورکیم با ترجمه باقر پرهام, توسط انتشارات مرکز با موضوع علوم اجتماعی, جامعه شناسی, همبستگی اجتماعی, تقسیم کار اجتماعی به چاپ رسیده است.

امیل دورکیم در این سال‌ها در حال کوشش برای تغییر رویه‌ای اساسی در نوع نگاه به جامعه‌شناسی و تمایزگذاری میان این علم تجربی با علومی مانند فلسفه و روان‌شناسی بود. حاصل این دیدگاه‌های دورکیم، انتشار کتاب «قواعد روش جامعه‌شناسی» در سال 1895 بود که به‌عنوان یک بیانیه‌ی شجاعانه‌ی جامعه‌شناختی شهرت یافت. این نویسنده در این سال‌ها، به تدریس درس تاریخ سوسیالیسم نیز مشغول شد و دو سال بعد، کتاب «خودکشی» را منتشر کرد. امیل دورکیم در سال 1912 کتاب «صور بنیانی حیات دینی (The Elementary Forms of Religious Life)» را به چاپ رساند و در آن مذهب را به‌عنوان یک پدیده‌ی اجتماعی مورد تحلیل قرار داد. کتاب «درباره تقسیم کار اجتماعی» مهمترین اثر امیل دورکیم است که در آن نظریه اصلی خود را درباره ساختار جامعه ارائه می دهد.

او در نظریه اش دو نوع انسجام اجتماعی تشخیص می دهد و از طریق آن مسائل بسیاری را تبیین می کند. پس از دانش‌آموختگی، به مدت شش سال به تدریس فلسفه در چند مدرسه‌ی ایالتی مشغول شد که یک سال از این مدت در آلمان سپری شد. این نویسنده در زمان حضور در آلمان، به مطالعه‌ی تحولات معاصر در فلسفه‌ی اجتماعی و روان‌شناسی جمعی پرداخت و رفته‌رفته، درکی روشن‌تر نسبت به واقعیت‌های اجتماعی و پیچیدگی‌های ارگانیک جامعه پیدا کرد. این اندیشمند در طی این سال‌ها، مقالاتی درباره‌ی تفکر اجتماعی آلمان نوشت و سپس در سال 1887، دانشیار دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه بوردو شد. او در همان سال ازدواج کرد و تا پانزده سال بعد از آن، در این دانشکده ماند. این سال‌ها از پربارترین دوران زندگی این نویسنده به‌حساب می‌آیند.

این کتاب تأثیر عوامل اجتماعی بر پدیده‌ی خودکشی را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که این عمل تنها یک تصمیم فردی نیست، بلکه تحت تأثیر ساختارها و روابط اجتماعی قرار دارد. دورکیم در این کتاب چهار نوع خودکشی را شناسایی می‌کند و هریک را مورد بررسی قرار می‌دهد. امیل دورکیم همچنین با معرفی انواع همبستگی‌های اجتماعی، تأکید داشت که علیت اجتماعی، بر کنش انسانی اثری مستقیم دارد و نمی‌توان با رویکردهای ذهن‌گرایانه، کنش‌های افراد را تحلیل کرد. امیل دورکیم (Emile Durkheim) ، 15 آپریل 1858 در اپینال شهرستان لورن واقع در امپراطوری دوم فرانسه متولد شد. دورکیم جوان تحصیلاتش را در مدرسه ی خاخام ها آغاز کرد؛ اما در میانه مدرسه اش را تغییر داد.