بدون اجحاف، مداوم، از هرملتی… چیزی که باعث خلق چند روایت دست اول از مرگ شده.گویندگی قابل قبوله، خدا قوت به آقای علی سرابی. ما در یونی کتاب تلاش کردیم یک مرجع کامل و به روز از تمامی کتاب های کمک درسی، عمومی و دانشگاهی فراهم کنیم تا بتونید با خیال راحت همه ی کتاب های دلخواهتون رو تهیه و درب منزل تحویل بگیرید . همینطور بعد از خوندن نقد و بررسی این کتاب می تونید نظرات خودتون رو از طرق کامنت با بقیه به اشتراک بگذارید تا اون ها بتونن از تجربه ی کاربری شما برای انتخاب کتاب هاشون استفاده کنن. داستان در بازه زمانی سالهای ۱۳۶۵۰ تا ۱۳۶۷ جریان دارد و بخشی از آن هم در یکی دو سال اخیر میگذرد.
راه را بسته بودند و اکثرِ عابران هم قدم سست میکردند و بعد رد میشدند. یک میلهی سراسری بود که پایههای مثلثی داشت. سه طنابِ سفیدِ نو ازش آویزان بود. دوربینش را زیرِ نگاه مأموران بیرون کشید. هنوز محکومان را نیاورده بودند و دو روح نشسته بودند بر لبهی پشتبامِ سوخته و دودزدهی کافهی شکوفه نو.
نگهبانِ زندان گفت مسئولِ اجرای احکام گفته بنا به مصالحی جای اعدام عوض شده و آنها باید خودشان را برسانند به جنوبِ تهران. و سفرِ منصور از شمالِ تهران به جنوبغربی تهران او را متصل کرد به روزِ آتش زدنِ شهر نو و کمی ضربانِ قلبش بالا رفت. آن روز عکسهای زیادی گرفت، از جمله از شعلههای فروزانِ کارخانهی آبجوسازی شمس، و بوی سوختگی در ذهنش ماند… مسعود برادر ناصر، در سوسنگرد، کنار چمران جنگیده، و اکنون در آبادان برای شکستن محاصره در کنار دو دوستش سیاوش و ابوالحسن که هریک داستان جداگانهای دارند، میجنگد. بدن سیاوش را روی محراب میگذارند، گویی مسیح بر محراب است و قلب مسعود که طاقت این غم را ندارد، از زندگی بازمیایستد.
نویسنده برای روایت داستان خون خورده فارغ از زمان و مکان و با استفاده از روش سیال ذهن به هر نقطه ای از تاریخ سفر می کند. تعداد زیادی از نویسندگان هستند که با استفاده از این روش داستان های جذاب خلق کرده اند. یکی از برجسته ترین آثار ایرانی که با استفاده از عنصر ادبی جریان سیال ذهن نوشته شده است، رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری است. خونخورده چهارمین رمان نویسنده موفق ایرانی، مهدی یزدانی خرم است که با صدای علی سرابی میشنوید. پسرچهارم؛ دانشجوی دانشگاه پلیتکنیک که در غیاب برادرانش و تعطیلی دانشگاهها به پدرش در فروش نفت و کرایه حجله کمک میکند.
دل در گرو دختری تودهای دارد که زیباست و سری پرشور دارد. شور جوانی در بحبوحهی یک انقلاب و سپس جنگ، که او را سودازده کرده است و تصور میکند جهان آرمانیاش در شوروی است و محمود را که شیفتهی زیبایی و شور اوست، ترغیب میکند تا باهم به شوروی فرار کنند. اما داستان خونخورده به گونهی دیگری برای آن دو رقم میخورد. دختر کشته میشود و محمود حافظهی خود را از دست میدهد و گم میشود. این کتاب را میتوان به عنوان رمانی گوتیک در نظر گرفت؛ گوتیک نه به معنی ترس بلکه به معنی نوعی تعلیق. داستانی از دل سردابهها و سفر به دل تاریخ که بعضی اوقات ذهن نویسنده آن را جعلی ساخته است.
سرگردانی بین آنچه هست و آنچه تفسیر میشود؛ سرگردانی بین بودن و عدم وجود. خون خورده از زندگی پنج برادر در دهه ۶۰ میگوید؛ برادرانی که گم شدهاند؛ «برادران سوخته» و حالا از روی سنگ قبرهای آنان است که داستانشان آغاز میشود. با وجود پس و پیشهایی که در ساختار کتاب وجود دارند و اصراری که بر توضیح همه چیز داده شده، زبان این رمان، بسیار گویا و روان است. نویسنده تاریخ را به گونهای خاص به تصویر میکشد. سبک نگارش یزدانی خرم همچون کتابهای تاریخ یا رمانهای کلاسیک نیست. اگه به دنبال یه کتاب پر جنب و جوش و پرتنش هستی که عشق، از دست دادن و امید رو بررسی کنه، کتاب خون خورده رو بهت توصیه می کنم.
او نوشتن را ابتدا از صفحات ادبی مطبوعات ایران مانند مقالات و گفتوگوها شروع کرد. بیشتر شهرت او در زمینهی نقدهای ادبی است. کتاب خونخورده رمان قابل تاُملی است و مهدی یزدانیخرم ما را مشتاق خواندن رمانهایی کرده که یا هنوز در حد یک ایده در ذهن اوست و یا اکنون در حال نگارش آن است. اگرچه پرسشهای زیادی دربارهی این رمان وجود دارد که مجالی برای پرسیدنشان نیست.و تاریخ پراست از پرسشهایی که هرگز بر زبان جاری نمیشوند. این رمان به نوعی ادامه دو اثر قبلی مهدی یزدانی خرم تحت عناوین به گزارش هواشناسی فردا این خورشید لعنتی و سرخ سفید است. داستان این کتاب یادآور جنگ های صلیبی است که در بازه زمانی 1360 تا 1367 و بخشی از آن در سال های اخیر اتفاق افتاده است.
ثبت ديدگاه