با وجود شهرت شگفتیزای «گدیپرانباز» در جامعهی بینالمللی، به باور من اوج کار ادبی خالد حسینی «پژواک کوهستان» است. مریم، دختر نامشروع یکی از موفقترین بازرگانان شهر هرات به نام «جلیل» و لیلا از یک خانوادهی تحصیلکرده و روشنفکر در افغانستان است. در طول داستان اتفاقهایی رخ میدهد که سرنوشت مریم و لیلا بهطور شگفتانگیزی به هم گره میخورد. خالد حسینی کتاب «هزار خورشید تابان» را به دو فرزندش و همهی زنان افغان تقدیم کرده است. این کتاب جوایز زیادی ازجمله جایزهی ملی کتاب انگلستان (2008)، جایزهی بوک سنس(۲۰۰۸)، تندیس بهترین کتاب سال 1386 برگزیدهی فروشندگان از دومین جایزهی ادبی روزی روزگاری را دریافت کرده است.
این در حالی است که آدمیان با خاستگاههای متفاوت فرهنگی با هم مشابهاند، چون غریزههایشان همسان اند؛ شر و بد به پیمانههای مختلف در وجود هر انسان صرف نظر از جایگاه فرهنگی و جغرافیایی او حضور دارند. ارزشها، تعاملات و هنجارهای فرهنگی ناهمسان نه به شکل مطلقگرایانه، بل در چارچوب نسبیت، مطالعه میشوند و نسبت خیر و شر نیز در متن تاریخ بشریت نسبت به فهم انسان در هر دوره تاریخی تبیین میگردند. «پژواک کوهستان» بدین گونه فضاهای متفاوت و نامتقارن فرهنگ شرق و غرب را در یک متن ادبی پویا، تصویر میکند و از همسان بودن روانهای آدمی در ظرفیتهای تاریخی متفاوت در چند جغرافیا سخن میراند. «دعای دریا» (Sea Prayer) کتابی کوتاه و مصور است و نامههای غمبار یک پدر مهاجر و پناهجو است که برای پسر خردسالش نوشته شده. ایدهی خلق کردن چنین اثری به سال ۲۰۱۵ بازمیگردد که جسد کودک پناهجوی سوری در سواحل ترکیه پیدا شد و عکس این پسربچه قلب میلیونها نفر را به درد آورد. گفته میشود که خالد حسینی با خلق این اثر در حال ادای دین به مردمان نیک خاورمیانهای است که هر روز به خاطر بنیادگرایی یا وقوع جنگ مجبور به ترک خانه و وطن خودشان میشوند.
بخش بزرگی از مردم آمریکا فکر میکنند که افغانستان یک کشور پر از تروریست و مسلمانهای افراطی است. کتاب «هزار خورشید تابان»، پیشرفت زندگی در افغانستان از زمان اشغال شوروی در دههی 1980 را نشان میدهد. با مطالعهی این کتاب خواهید دید که اکثر مردم افغانستان باوجود افراد افراطی، تفاوتی با من و شما ندارند. خالد حسینی سال 2001، شروع به نوشتن کتاب «بادبادک باز» کرد و درنهایت این کتاب سال 2003 منتشر شد. حسینی در ابتدا سعی داشت این رمان را در قالب یک داستان کوتاه در نیویورکتایمز منتشر کند ولی در نهایت آن را به یک رمان تبدیل کرد. در ابتدای داستان کتاب «بادبادک باز»، امیر که شخصیت اصلی داستان است، دربارهی دوران کودکیاش در افغانستان و حوادثی که بیست و شش سال قبل که در زمستان سرد سال 1975 اتفاق افتاده است، میگوید.
چندی بعد با حملهور شدن ارتش اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان، بازگشت به کشور برای خالد حسینی و خانوادهاش ناممکن شد. به همین جهت آنها تصمیم گرفتند که به آمریکا مهاجرت کنند و درخواست پناهندگی بدهند. به این ترتیب بعد از مدتی خالد به همراه خانوادهاش در کالیفرنیا آمریکا ساکن شدند و او مشغول به تحصیل در رشتهی زیستشناسی در دبیرستان شد. بعد از گذراندن دورهی دبیرستان وارد دانشگاه پزشکی شد، اما رویای نویسندگی را از یاد نبرد. خدمات مشتریان در “چاپ یکم” به گونهای طراحی شده که تجربه خرید آنلاین کتاب برای کاربران لذتبخش و آسان باشد.
هدیهدادن فرزندان به دیو از سر رضایت، نهایت درماندهگی انسانهای درگیر جنگ و بحران است. همانسانی که در سالهای اخیر شهروندان افغانستان فرزندان نابالغ خود را به دهان امواج پر خطر میاندازند تا زندهگی بهتری بیابند. مادران و پدران به بهای از دستدادن باهمی با فرزندان که ایدهآل شرق است، برای او زندهگی بهتری آرزو میکنند.عیب رمان در این است که نویسنده میخواهد سوژههای گوناگونی را در یک ظرف بریزد. از عشق ممنوع، همجنسگرایی پنهان در لایههای جامعه تا حقوق زنان و از فساد اداری و سیاست امروزین تا حضور نیروهای خارجی در افغانستان. به بیان دیگر خالد حسینی خواسته است تا معجونی از زندهگی در افغانستان و گسستها و تلخیهای آن را برای مخاطبان خارجی ارائه بدهد.
ناگفته نماند که درآمد حاصل از فروش این کتاب به آژانس پناهندگان سازمان ملل اهدا میشود تا به این شکل از پناهجویان و آوارگان جنگی کمک شود. حسینی در این رمان از شگردهای جدید داستاننویسی بهره میگیرد و همین موضوع سبب شده رمان جدیدش نسبت به آثار دیگرش، «بادبادکباز» و «هزار خورشید تابان»، تا حدی متفاوت باشد. کتاب «بادبادک باز» بیش از صد هفته در لیست پرفروشترینهای نیویورکتایمز بود و سال 2004 جایزهی بوکر آفریقای جنوبی را دریافت کرد. از روی داستان این کتاب، فیلمی باهمین عنوان به کارگردانی «مارک فورستر» ساخته و سال ۲۰۰۷ نامزد جایزهی اسکار شد. موقعیتها، صحنهها، روند فکری شخصیتها و نحوهی توصیف وقایع بهطور فوقالعادهای نوشته شده است و شما میتوانید بهراحتی همهی اتفاقها را تصور کنید.
پدر خالد حسینی دیپلمات وزارت امور خارجهی افغانستان و مادرش معلم زبان فارسی و تاریخ در یک دبیرستان دخترانه در کابل بود. خالد در سن یازدهسالگی به دلیل موقعیت پدرش، به همراه خانواده به پاریس مهاجرت کردند. آنها سال 1980 تصمیم گرفتند به کابل برگردند ولی وطنشان درگیر کودتای خونین کمونیستی و حملهی اتحادیه جماهیر شوروی بود. «پژواک کوهستان» روایت درد آدمیان و غوطهای در روان ناخودآگاه انسانها و بازتاب کشمکش انسان با خودش و سرنوشتش است. به غربت رفتهها با شکیبایی «سرزمین خود را به دوش میکشند» و میان سرزمین خود و آن سرزمینهای دیگر معلق و آونگ ماندهاند. کار نوشتن بادبادکباز و انتشار آن در آمریکا چیزی حدود سه سال وقت برد، اما نهایتا این کتاب در سال ۲۰۰۳ وارد بازار کتاب آمریکا شد.
آثار خالد حسینی پر از احساسات و عواطف مردمانی است که گوش جهان صدای آنها را کمتر شنیده و اغلب تصوری غیرواقعی از درونیات آنها به دنیا القا شده است. خالد حسینی به خوبی توانسته بازتاب افکار، احساسات و عواطف مردم خاورمیانه (مخصوصا مردم افغانستان) در آثارش باشد و همچنین برای بهبود اوضاع مهاجرین قدمهای مهم و موثری بردارد. حسینی سال 1984 از دبیرستان «استقلال» فارغالتحصیل شد و در دانشگاه «سانتا کلارا» ثبتنام کرد و سال 1988 لیسانس زیستشناسیاش را گرفت. سال بعد وارد دانشکدهی پزشکی دانشگاه کالیفرنیا، سندیهگو شد و سال 1993 موفق به دریافت مدرک پزشکی شد. او مارس 2001، همزمان با کار پزشکی نویسندگی را شروع کرد و اولین رمانش به نام «بادبادک باز» را نوشت.
حسینی در کودکی شعرهای فارسی زیادی ازجمله آثار شاعرانی مانند مولوی، عمر خیام، عبدالقادر بدیل و حافظ را میخوانده و به فارسی و پشتو مسلط است. اینک در ایران کمتر کسی است که اسم “خالد حسینی” نویسنده افغان را نشنیده باشد.او با کتاب بادبادک باز به شهرت رسید و با هزاران خورشید تابان موفقیت خود را تثبیت کرد. هدف اصلی “چاپ یکم” فراهم کردن دسترسی آسان و سریع به کتابهایی با کیفیت بالا و محتوای غنی برای تمامی مخاطبان است. این فروشگاه تلاش میکند تا نیازهای مختلف مشتریان خود را برآورده کند، خواه شما یک پژوهشگر باشید که به دنبال منابع علمی و تخصصی میگردید، یا یک خواننده معمولی که به دنبال داستانها و رمانهای جذاب است. دو قصهی مهم دیگر در متن این رمان، روایت زندهگی معصومه و پروانه دو خواهر از روستای شادباغ و داکتر مارکوس و تالیا در اروپا است.
ثبت ديدگاه