این نظریه‌های ابتدایی به خاطر تازگی و نگاهِ جدیدی که توی خودشون دارن قابلِ توجهن، اما  از اونجایی که فواره چون بلند شود سرنگون شود، پیشرفت توی این مباحث کُند شد و واردِ یه دوره‌ی رکود شدیم. تا اینکه عصرِ رنسانس و پسا-رنسانس توی اروپا شروع شد و دانشمندای جدیدی پا به عرصه‌ی کشفِ‌ قوانینِ جهان گذاشتن. «امی نوتر» را می‌توان یکی از مهم‌ترین زنان ریاضی‌دان تاریخ دانست. او سال 1882 در ارلانگن آلمان چشم به جهان گشود و سال 1935 در پنسیلوانیای آلمان درگذشت. پدرش «ماکس نوتر» نیز ریاضی‌دان بود و امی توانست راه و رشته‌ی او را ادامه دهد.

«آب در گیتی»، «آچار سیاست»، «نظریه‌ی ریسمان»، «آچار فلسفه»، «آونگ گالیله»، «آینده‌ی انسان» و «آینده‌ی ذهن» برخی از عناوین مجموعه کتاب‌های قلمرو علم محسوب می‌شوند. نمونه‌ش همین سیاهچاله‌هاست که یه زمانی دانشمندا خیال میکردن یه بن‌بستِ علمیه. بر اساسِ دیدگاهِ انیشتین از گرانش، هرچیزی که به درونِ این سیاهچاله‌ها کشیده بشه برای همیشه محو میشه. ولی استفن هاوکینگ (Stephen Hawking) میگفت نه، این ادعا لزوماً درست نیست. آقای هاوکینگ به استفاده از اصلِ عدمِ قطعیت که توی نظریه‌ی کوانتوم مطرح میشه، میگفت سیاهچاله‌ها به تدریج یه سری ذراتِ‌ سرگردون رو از خودشون بیرون میدن. و حالا دانشمندا نشونه‌هایی از این ذرات رو که به تشعشعاتِ هاوکینگی معروفه پیدا کرده‌ن و ثابت کرده‌ن که مکانیکِ کوانتومی و گرانش برهم‌کنشهایی دارن که قبلاً ناشناخته بود.

در تمامِ این سالها، کسایی مثلِ انیشتین و شرودینگر و هایزنبرگ و خیلیهای دیگه تلاش کردند جوابِ مناسبی براش پیدا بکنن اما شکست خوردن. بخشی از دشواریِ این مسأله به این دلیله که دانشمندا هرچقدر بیشتر درباره‌ی جهانِ فیزیکی دانش کسب میکنن، شناختش پیچیده‌تر میشه. با این حال تا دهه‌ی 1970، دانشمندا بر سرِ یه نظریه به اسمِ مدلِ استاندارد اجماع کردن. یه ذره پیچیده به نظر میاد، نه؟ تئوریِ نسبیتِ‌ عامِ انیشتین از این هم پیچیده‌تره. حالا ینی چی؟ یه توپِ بولینگ رو تصور کنید که روی یه تشک قرار داره. جرمِ توپ باعث میشه بافتِ تشک دچارِ فرورفتگی و گودافتادگی بشه و این فرورفتگی، هر تیله‌ای رو که اون دور‌وبر باشه به درونِ خودش میکشه.

نوتر سال 1907 از رساله‌ی دکترای خود درباره‌ی ناورداها دفاع کرد و چند سال بعد کتابی با عنوان «ناورداهای دیفرانسیلی» را منتشر کرد. انتشار این کتاب، نام امی نوتر را به فهرست ریاضی‌دانان بزرگ اضافه کرد. پس از آن، در زمینه‌های مختلفی از ریاضی همچون ایده‌آل‌ها، جبر مجرد، توپولوژی و ابر مختلط‌ها مقالاتی بدیع و جالب را منتشر کرد. بنیان کتاب بر کشفی بنا شده که اواخر سال 2017 در رصدخانه‌ی هاوایی صورت گرفت. دانشمندان هاوایی شیئی را دیدند که از منظومه‌ی شمسی درونی می‌گذشت؛ با سرعتی بسیار زیاد که انگار از ستاره‌ای دوردست می‌آمد.

مدلِ استاندارد از این جهت حائزِ اهمیته که بخشِ زیادی از جهان رو توصیف و تبیین میکنه. برای مثال، با استفاده از این مدل، دانشمندا تونستن وجودِ ذراتِی به اسمِ بوزونِ هیگز (Higgs boson) رو کشف کنن، که یه ذره‌ی بنیادیه که به بقیه‌ی ذرات از جمله کوارکها جِرم میبخشه. سالِ 2012، توی ژنو، دانشمندا با استفاده از یه شتابدهنده‌ی غول‌پیکر به اسمِ لارج هادرون کلایدر (Large Hadron Collider) شواهدی از وجودِ این بوزون پیدا کردن که نظریه‌ی مذکور رو تأیید میکرد. اینجور مسائل حتی انیشتین رو هم گیج میکرد، همون کسی که  نظریه‌ی کوانتوم رو احمقانه میدونست. با استفاده از قوانینِ مکانیکِ کوانتومی، دانشمندا به پیشرفتهای چشمگیری دست پیدا کردن، از کشفِ پادماده (antimatter) و دی‌ان‌ای بگیر تا ساختِ ترانزیستور، لیزر و بمبِ اتمی.

این کتاب مفاهیم تازه‌ای را که علمِ فیزیک در پی کشفیاتِ دانشمندان به آن‌ها رسیده‌است، شرح می‌دهد و ذهن مخاطبان را برای پذیرش اکتشاف‌های بعدی آماده می‌سازد. بر اساس نظریه‌ی ریسمان، جهان نه از ذرات نقطه‌ای، بلکه از ریسمان‌های ریز مرتعش ساخته شده. تئوری ریسمان که می‌توان آن را نظریه‌ی وحدت‌یافته نیز نامید، به بسیاری از سؤالات اساسی ما، مبنی بر زمان رخداد مهبانگ، ماهیت سیاه‌چاله‌ها، وجود یا عدم وجود جهان‌های موازی و… نویسنده می‌کوشد در کتاب معادله‌ی خدا، مروری داشته باشد بر انقلاب‌های علمی گذشته و دستاوردهای آن‌ها و در ادامه موضع آن‌ها را در رابطه با تئوری ریسمان روشن نماید. از آن زمان تا حالا، فیزیکدان‌ها نیروهای تازه‌ای را در چارچوب نظریّه‌های به مراتب بزرگتری جا داده‌اند.

این همون اتفاقیه که توی گرانش میفته، البته در مقیاسِ خیلی وسیعتر. کافیه توی این مثال، جای توپ رو با سیاره و جای تشک رو با بافتِ فضا-زمان عوض کنید. یه احتمالِ جالبِ دیگه هم هست و اون اینکه جهانی که ما درش هستیم تنها نیست. این دیدگاه، که اتفاقاً تئوریهای ریسمان و مکانیکِ کوانتومی هم تأییدش میکنن، میگه که خارج از جهانِ ما اَبَرفضایی وجود داره که جهانهای جدید مدام داخلش به وجود میان و از بین میرن. چه بسا هر کدوم از این جهانها زمین تا آسمون با جهانِ ما متفاوت باشن.