نیچه متفکری متفاوت با افکاری ناهمگون است که نمی‌خواهد از مسیرهای مشخص حرکت کند. در این کتاب مطالب زیادی درباره این بحث‌ها وجود دارد؛ نقد نیچه به دانشگاه، فلسفه دانشگاهی و محیط آکادمیک. از نظر نیچه، دانشگاه به دانش عمومیت می‌بخشد، بنابراین مشکلی که او با جامعه و عوام داشت با دانشگاه نیز دارد. از نظر او، فکر جرقه و نبوغی است که در جایی چون دانشگاه که آموزش تعلیمات عمومی محوریت دارد، تحقیر می‌شود. آشنایی ما فارسی‌زبانان با نیچه چگونه بوده است و چه تاثیری از آن پذیرفته‌ایم؟ شاید نوشته فروغی در «سیر حکمت در اروپا» اولین نوشته‌ای است که در زبان فارسی راجع به نیچه در ایران نوشته شده است. البته کمی پیش از آن شاعر بزرگ پاکستانی یا بهتر است بگوییم هندی، اقبال لاهوری به نیچه روی آورده و یکی از منابع اصلی فکر او نیچه بوده است.

گئورگ زیمل كه از درك و برداشت‌های واسازانه معاصر از متون فلسفی سبقت گرفته است، دو استاد آلمانی فلسفه زندگی را در برابر یكدیگر در نمایشی از تضاد و مكمل هم بودن می‌آزماید. مقدمه مبسوط مترجمان انگلیسی این اثر امكان فهم آسان خواننده را از متن با ترسیم راهبردهای گفتاری متن فراهم می‌كند. علاوه بر آن مترجم فارسی با اضافه كردن ترجمه مقاله (درباره سرشت فلسفه) امكان دست‌یابی خواننده به تز اصلی زیمل درباره فلسفه را فراهم آورده است، تزی كه فلسفه‌های شوپنهاور و نیچه مصادیق آن هستند. این اثر نه تنها در فهم آرای شوپنهاور و نیچه كمك شایانی می‌كند بلكه موجب بازنگری در تفاسیر جاری از زیمل نیز می‌شود. این اثر برای همه علاقه‌مندانی كه خواستار فهم گسترده و عمق آرای زیمل‌اند و در آرزوی یافتن چشم‌انداز دیگرانی درباره مدرنیسم هستند حیاتی است. درباره اهمیت گفتمان هایدگری و فردیدی پیش از انقلاب بسیار اغراق شده است.

اقبال در انگلستان و آلمان درس خواند و به‌خصوص با اشعار شعرای رمانتیک انگلیسی و آلمانی آشنایی داشت. اقبال نوشته‌ای به نثر درباره این قضایا ندارد جز مجموعه‌ای که به انگلیسی نوشته است  و Sray Reflections نام دارد. در این مجموعه تأملات خود را به سبک گزیده‌گویی درباره مسائل مختلف عالم بیان کرده است. در شعر فارسی اما نشانه‌های تاثیرپذیری اقبال از نیچه در دو مثنوی بلند «اسرار خودی» و «رموز بی‌خودی» دیده می‌شود؛ به‌خصوص از لحاظ تاکیدی که بر مفهوم خودی می‌کند و رابطه‌ای که بین فرد و جمع می‌بیند. کتاب جولیان یانگ نیز این نشان را می‌دهد و یکی از امتیازات این کتاب این است که نشان می‌دهد نیچه در وهله اول یک مصلح اجتماعی بوده است و هدفش بیش از آنکه برافکندن جامعه بوده باشد، اصلاح اجتماعی بوده است. به هر روی اقبال نیز تصوری اینگونه از خود داشته و شاید بتوان گفت حتی دراین‌زمینه تاثیر خود، نظیر نیچه دچار اغراق‌گویی هم شده و تصور می‌کرده است که دارد دنیایی نو می‌سازد.

هفت کتاب اصلی شوپنهاور (شماره ۳ تا ۹) در زمان حیات وی با همین عنوان‌ها چاپ شده‌اند و سایر موارد، گردآوری‌های پس از مرگ اوست. برای تحقق بخشیدن به این توافق، زنان باید متحد باشند و همبستگیِ گروهی نشان دهند. پس به منزلهٔ جبهه‌ای متحد و یک‌پارچه در برابرِ دشمنِ مشترک — که جنسِ مرد باشد — می‌ایستند که در اثرِ برتریِ طبیعیِ نیروهای بدنی و ذهنی‌اش، مالکِ همهٔ موهبت‌های زمینی‌است. جنسِ مرد باید مغلوب و تسخیر شود تا زنان بتوانند به موهبت‌های زمینی دست یابند و آن‌ها را از آنِ خود کنند. بوداییان از معاصی کبیره آغاز می‌کنند نه از فضایل عالیه؛ زیرا فضایل صرفاً به صورت ضد یا نفیِ معاصی نمود می‌یابند. … نظر من با نظر صوفیان همخوانی دارد که برآنند چهار گناه کبیره وجود دارد، و اینها را به طرز گیرایی جفت می‌کنند، به نحوی که شهوت در کنار خِسَّت قرار می‌گیرد و خشم در کنار غرور.

این اقبال عمومی صرفاً محدود به توده‌ی مردم نیست، بل کلیت افرادی را دربرمی‌گیرد که خارج از دنیای فلسفه هستند. شوپنهاور یکی از این فیلسوفانی است که چه از سوی مردم و چه از سوی افراد خاصِ خارج از دنیای فلسفه، مثلاً نویسندگان ادبی، مورد استقبال خوبی قرار گرفته. البته که زندگی طولانی یک انسان را با چند خط نمی‌توان عنوان کرد، اما مقصود صرفاً گذری مختصر بر کلیت بیوگرافی شوپنهاور است. پس در صورتی که به دنبال بیوگرافی شوپنهاور هستید در ادامه همراه من باشید. همان‌طور که از عنوان کتاب هم مشخص است، نیچه در این اثر به این سؤال مهم پاسخ می‌دهد که چگونه به انسانی که هستیم تبدیل می‌شویم. از سوی دیگر نیچه در این کتاب مروری بر آثار و اندیشه‌های خود دارد و به‌نوعی آنها را ارزیابی می‌کند.

دوره دوم، آغاز کار حرفه‌ای و سیر من در فرم و جغرافیای نمایشنامه‌نویسی است. دوره سوم، برای من دوره‌ای است که بسیار آمیخته با مسائل سیاسی و اجتماعی و فضای بیرونی است، به همین جهت هم دوره‌ای است که در عین شخصی بودن خیلی رنگ و بوی فضاهای خارجی را دارد. دوره چهارم که خود اکنونم را تقریبا در آن می‌شناسم و فکر می‌کنم در آن قرار دارم، دوره لذت بردن از نوشتن است. از همین رو برخی از نمایشنامه‌هایی که خیلی برای من عزیزتر هستند، مثل چهار دقیقه و همان چهار دقیقه و دیو جغرافی، در این دوره شکل گرفته‌اند. داوری درباره میزان چنین انطباقی را به خوانندگان کتاب و مقاله سنجشگرانه احتمالی خود واگذار می‌کنم.

من فکر می‌کنم اگر همه نویسنده‌های ایرانی تصمیم بگیرند دیگر در ایران به هیچ قیمتی کتاب منتشر نکنند، دچار یک برهوت فرهنگی می‌شویم. این شبیه دستورالعمل‌های قهری است که هرگز جز برای گروهی خاص فایده‌ای ندارد و به نظر من عاملان ممیزی از این تصمیم‌های قهری بیشترین سود را می‌برند. هدف ممیزی حذف کردن است و چه چیزی بهتر از حذف کامل یک اثر؟ می‌دانیم که انتشار کتاب، نوشتن بیش از سی نمایشنامه در سی سال، ‌و عمر و زحمتی که برایش رفته، ‌هیچ دستاورد مالی ندارد. اگر نویسندگان دهه شصت برای انتشار آثارشان نمی‌جنگیدند، ما نوجوانان آن سال‌ها از کجا تغذیه فرهنگی می‌شدیم؟ برای من همچنان و شاید همیشه مهم‌ترین مخاطب کارهایم در ایران زندگی می‌کنند. شما از اقتباس سوال کردید و من باید با افتخار بگویم که یکی از بزرگ‌ترین علاقه‌های من اقتباس از آثار دیگر، اعم از داستان، نمایشنامه‌های دیگر یا حتی آثار سینمایی است. طوری که حتی اگر یک نمایشنامه‌ای مثل زبان تمشک‌های وحشی، اقتباس مستقیمی از فیلم توت‌فرنگی‌های وحشی برگمن نیست، اما نمایشنامه آشکارا وامدار این فیلم است.

«چنین گفت زرتشت» از معروف‌ترین و تأثیرگذارترین کتاب های فردریش نیچه به‌ شمار می‌رود. او در این کتاب برخلاف دیگر آثارش از روایتی داستانی برای بیان تفکرات فلسفی خود استفاده می‌کند. شخصیت اصلی داستان او زرتشت، پیامبر ایران باستان است که تنهایی خود در کوهستان را رها می‌کند تا به جهان بگوید خدا مرده است و اَبرمرد، تجسم انسانی الوهیت، جانشین اوست. نیچه می‌گوید «خدا مرده است» و اصرار می‌کند معنای زندگی را باید در قالب‌های کاملا انسانی جست‌وجو کرد. فردریش نیچه فیلسوف، شاعر، منتقد فرهنگی، جامعه‌شناس، آهنگساز و لغت‌شناس کلاسیک آلمانی است که در سال ۱۸۴۴ در روکر در نزدیکی لایپزیگ به دنیا آمد و در سال ۱۹۰۰ در وایمار درگذشت. وی به تحصیل در رشته زبان‌شناسی کلاسیک پرداخت و تفکرش بسیار تحت‌تأثیر علم الهیات بود، زیرا خانواده‌ای مذهبی داشت.