او که فارغالتحصیل روانپزشکی از دانشگاههای جورج واشنگتون و بوستون است، نه تنها سالهاست که بر کرسی استادی دانشگاه استنفورد نشسته، که عناوین متعددی کتاب در زمینهی روانشناسی و داستانهای روانشناسانه در کارنامهی خود دارد. او از پیروان مکتب رواندرمانی هستیگرا یا اگزیستانسیال است. این مکتب روانشناسی، بر موارد و مشکلاتی تمرکز دارد که به هستی انسان برمیگردند. ابعادی از هستی انسان، که اجتنابناپذیرند و از آنها راه فراری نیست. این کتاب یکی از آثار غیرداستانی و موضوع آن، غلبه بر هراس از مرگ است و نحوهی مواجههی شخصی خود یالوم با مرگ را توضیح میدهد.
این دیدگاه بر اساس آگاهی او از تاریخچهٔ روانشناسی است و نشان میدهد که او به دنبال ریشهیابی علمیتر روانشناسی به گذشته باستانی آن است. این عقیده او نشان از تلاشهای او برای درک کاملتر روانشناسی از زوایای مختلف دارد و نشاندهندهٔ علاقهمندی او به تاریخچهٔ علم روانشناسی و اهمیت آن در فهم بهتر نیازها و رفتارهای انسانی است. در طول مسیر حرفهایاش، او با شناخت بیشتری از روشها و رویکردهای درمانی در زمینهٔ روانپزشکی آشنا شد. اما با این حال، احساس میکرد که برخی از روشها و تکنیکهای درمانی معمول، ناکارآمد و محدودیتهایی داشته و نمیتوانستند به شکل کامل به نیازهای روانی و عاطفی بیماران پاسخ دهند. به همین دلیل، او تصمیم به پیگیری یک رویکرد نوآورانه و متفاوت درمانی کرد و به نتیجهای ارزشمند و موثر دست یافت. این انتخاب بین دو مسیر پزشکی و ادامه دادن شغل خانوادگیاش قرار داشت.
او در توصیف این مسئله اظهار میکند که هر بیمار داستان مختص به خود را دارد. یالوم تحصیلات پزشکی عمومی و تخصص روانپزشکی را در دانشگاههای جورج واشینگتن و سپس دانشگاه بوستون بهپایان رساند. اروین یالوم جزو روانپزشکان و نویسندگان تحسینشدهٔ بینالمللی است که همهٔ زندگی خود را به مشاورهدادن و رواندرمانگری افرادی اختصاص داد که در سوز فقدان عزیزانشان میسوختند. روزی رسید که همسرش مریلین یالوم، نویسندهٔ برجستهٔ فمینیست به بیماری سرطان مبتلا شد؛ همسری که از ۱۵ سالگی او را عاشقانه دوست داشت و سالها در کنارش با آرامش زندگی کرد. آنها طی این سالها همانند روحی در یک بدن زندگی کردند، اما با اطلاع از بیماری، آن دو تصمیم گرفتند تا تجارب خود را در کتاب حاضر به اشتراک بگذارند؛ تلاش مریلین برای داشتن مرگی خوب و کوشش همسرس یالوم برای تحمل زندگی بدون او.
اروین یالوم پس از دریافت مدرک لیسانس خود از دانشگاه جورج واشنگتن در سال ۱۹۵۲ میلادی (۱۳۳۰ شمسی)، به دانشکده پزشکی دانشگاه بوستون رفت و مدرک دکترای پزشکی خود را در سال ۱۹۵۶ میلادی (۱۳۳۴ شمسی) دریافت کرد. اروین یالوم با نام کامل اروین دیوید یالوم در ۱۳ ژوئن ۱۹۳۱ میلادی (۲۲ خرداد ماه ۱۳۱۰ شمسی) در واشنگتن دی سی به دنیا آمد. از همین رو، بسیاری از نشرهای ایرانی کتابهای یالوم را ترجمه کردهاند. در این قسمت از یادداشت، سعی کردهایم به اغلب این ترجمهها اشاره کنیم و بگوییم که کدام ترجمه بهتر است. اگر میخواهید تمامی کتابهای اروین یالوم را در طاقچه ببینید، میتوانید به این نشانی سری بزنید. همسر او، مریلین کونیک (Marilyn Koenick) نیز استاد دانشگاه استنفورد و تاریخشناس بود.
کتابهای اروین یالوم برای افراد مختلفی مناسب هستند و میتوانند به گروههای مختلف از خوانندگان کمک کنند. این کتابها از اصطلاحات ساده و زبان قابل فهم برخوردارند که آنها را برای عموم مخاطبان علاقهمند به موضوعات روانشناسی قابل تفهیم میسازد. یکی از ویژگیهای متمایز اروین یالوم در نوشتن، استفاده از تمها و موضوعات روانشناسانه در داستانهایش است. او با بهرهگیری از تخصص و دانش روانشناسی خود، مسائل عمیق انسانی را در داستانها به تصویر میکشد و خوانندهها را به تامل و تفکر دربارهٔ معنا و هدف زندگی دعوت میکند. به این ترتیب، نوشتههای او نه تنها نیرومندانهاند بلکه دارای پیامهایی سودمند و آموزنده برای خوانندگان هستند.
پرفروش ترین کتاب یالوم در سال ۱۹۸۹ میلادی (۱۳۶۸ شمسی)، جلاد عشق و داستان های دیگر روان درمانی، دیدگاهی کمتر بالینی و بیشتر انسانی در مورد دهه تاریخچه ارائه داد. البته پدر و مادرش روسی بودند و قبل از تولد اروین به واشنگتن مهاجرت کردند. یالوم در سال ۱۹۵۲، مدرک کارشناسیاش را از دانشگاه جورج واشنگتن دریافت کرد و در طی ۴ سال بعد نیز مدرک ارشد و دکتری روانشناسی را از دانشگاه بوستون گرفت. اروین یالوم آثار زیادی دارد که درونمایه آنها اغلب رواندرمانی، فلسفه و روایتگریِ داستانی است. شیوه درمانی و آثار او مدتهاست که در برنامههای آموزشی آمریکا جایی پیدا کرده است و مورد استفاده دانشجویان قرار میگیرد. هدف یالوم در این کتاب ارائه و توضیح رویکردی در رواندرمانی است که ساختاری نظری دارد و مجموعهفنونی از این ساختار برمیخیزد که چارچوبی برای بسیاری از مخلفات درمان فراهم میآورد.
روانشناسی مادیگرا، شاید همیشه مرگ را نادیده بگیرد و یا سعی کند از آن فرار کند. اما نویسندگان این اثر با شجاعت با مسئله پیری و مرگ که در پی آن میآید مواجه شدهاند و در یادداشتهایی کوتاه زندگی خود را نوشتهاند. زندگی که به این مرحله نزدیک میشود و باید متناسب با آن تغییر کند. این کتاب را باید اثری ممتاز در این زمینه دانست چراکه از نقش پختگی و تجارب انسانی صحبت میکند و دیدگاهی شاید کمی متفاوت از دیدگاه جامعه را به ما بدهد. اگر به مباحث کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال علاقه دارید یا اینکه دوست دارید این کتاب را بخوانید اما فرصت نمیکنید، میتوانید پادکست «رواق» را هم گوش دهید. به گزارش گروه فرهنگی یکتا پرس، اروین یالوم روانپزشکی است که با قلم گیرا و سبک متفاوتش، بیشتر او را بهعنوان نویسندهای الهامبخش میشناسیم تا روانپزشک.
این تجربه به خلق داستانهای روانشناسانهای منجر شده است که بیش از هر چیز در شهرت جهانی او نزد عامه مؤثر بودهاند. یکی از ویژگیهای مهم نوشتههای یالوم تأکید او بر ارتباط و اهمیت آن در درمان است. در نوشتار پیشِرو از وبلاگ طاقچه، تعدادی از کتابهای او را معرفی و ترتیبی برای خواندن این کتابها پیشنهاد میکنیم. این ترتیب، بر اساس موضوعات کتاب هستند و سیری تکاملی از موضوعات درمانی و روشهای درمانگری یالوم را نشان میدهند. برخی کتابها با نامهای مختلف در نشرهای فارسی منتشر شدهاند. در معرفی این کتابها به مترجمها، نشرها و عنوانهای متفاوت اشاره و تا جای ممکن، ترجمهی برگزیده و بهتر را پیشنهاد میدهیم.
داستان این کتاب در وین اتریش 1882 میگذرد، ملاقاتی خیالی میان دکتر یوزف بروئرِ روانپزشک و فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی. آمیزهای از واقعیت و تخیل که در آستانهی تولد روانکاوی و در رویاروییاش با جریان فلسفی اروپای قرن نوزدهم شکل میگیرد. در این رمانِ اروین یالوم، شخصیتهای داستان با کنکاش در اعماق وسوسههای خود قدرت رستگارکنندهی دوستی را کشف میکنند. کتاب صوتی وقتی نیچه گریست به ترجمهی سپیده حبیب و کتاب الکترونیک هنگامی که نیچه گریست به ترجمهی کیومرث پارسای در سایت کتابراه موجود است. اگر به موضوعات روان درمانی و روان درمانی وجودی (اگزیستانسیال) و یا رمان هایی فلسفی علاقه داشته باشید، بعید است اسم اروین د. یالوم را نشنیده باشید و یا کتاب های او را مطالعه نکرده باشید.
«اروین یالوم» با پایان دوران دبیرستان از رویاهای دوره کودکی خود برای نویسنده شدن فاصله گرفت و به سراغ پزشکی رفت. او در دانشگاههای جورج واشنگتن و بوستون درس خواند و پس از اتمام دوره عمومی پزشکی خود، تخصص روانپزشکی را برگزید. اما احساس میکرد که متدهای درمانی در این حوزه کوتاهمدت و تکراری هستند. از همان ابتدای امر نیز یالوم به جریان اصلی روانشناسی رویکردی انتقادی داشت. مفهوم و رویکرد رواندرمانی اگزیستانسیال یا هستیگرا، بحث اصلی این کتاب را تشکیل میدهد. یالوم، تجربهی چهل و پنج سال رواندرمانی خود را در هشتاد و پنج بخش مجزا ریخته و با لحنی طنز آلود در پی ارائهی روشهایی عملی برای درمان است.
ثبت ديدگاه