ماکس، یک نویسندهی ناموفق، اما یک شهروندِ قانون مدار است. او، درست برعکس برادرش کاسمو که در بخش انفرادی زندان بیماران روانی حبس است، هرگز در عمرش هیچ جرمی مرتکب نشده بود.اما طی چند روز آینده مرتکبِ یکی از وحشتناک ترین جرائم خواهد شد.فقط، خود او هنوز این موضوع را نمی داند…. اما برعکس خودش کسانی که قصد دارند تا دیر نشده اورا بکشند،از این موضوع باخبرند. در این کتاب با شخصیتی به نام «ماکس رود» آشنا و همراه میشوید. ماکس رود یک نویسندهٔ ناموفق و یک شهروند قانونمدار است. او درست برعکس برادرش، «کاسمو» که در بخش انفرادی زندان بیماران روانی حبس است، هرگز در عمرش هیچ جرمی مرتکب نشده بود، اما سرانجام روزی مرتکب یکی از وحشتناکترین جرمها میشود.
خواستم از یولا بپرسم منظورش چیست اما رانندهی بیعقلی که درست از کنار ما میخواست لاینش را عوض کند، انگار این کار تغییری در باز شدن راهبندان داشته باشد، حواسم را پرت کرد. از آن گذشته من خوب میدانستم که یولا بیشتر از آنکه باید بداند، میداند. او بیاندازه حساس بود و ما خیلی مواظب بودیم که در حضورش باهم بگومگو نکنیم. هرچند که من و کیم در مواقعی هم که تنها بودیم این کار را نمیکردیم، مثلاً ما در مورد موضوع جدایی هرگز بهصراحت باهم حرف نزدیم، اما فقط کمی دقت، این بیگانه شدگی را نشان میداد که این امر از چشم یولا هم دور نماند. او برخلاف چنین مردان بیعرضهای از پدرش تیراندازی یاد گرفته بود. از همان دوران کودکی که پدر، او را همراه خود به شکار میبرد، به دخترش تیراندازی را آموزش داده بود.
اما طی چند روز آینده مرتکبِ یکی از وحشتناک ترین جرائم خواهد شد. فقط، خود او هنوز این موضوع را نمی داند… اما برعکس خودش کسانی که قصد دارند تا دیر نشده او را بکشند، از این موضوع باخبرند. ماکس، يک نويسندهي ناموفق، اما يک شهروندِ قانون مدار است. او، درست برعکس برادرش کاسمو که در بخش انفراديِ زندان بيماران رواني حبس است، هرگز در عمرش هيچ جرمي مرتکب نشده بود.اما طي چند روز آينده مرتکبِ يکي از وحشتناک ترين جرائم خواهد شد .فقط، خود او هنوز اين موضوع را نمي داند…. اما برعکس خودش کساني که قصد دارند تا دير نشده اورا بکشند،از اين موضوع باخبرند.
هرچند که من شمارهی روی نمایشگر را نمیشناختم اما ساعت و زمان تماس تقریباً درست بود. در این ساعت میبایست تمرین شنای یولا تمام شده باشد و احتمالاً او با گوشی یکی از دوستانش به من زنگ میزد. فروشگاه اینترنتی تهران کتاب با هدف رضایتمندی شما عزیزان سعی دارد که کتاب های متنوعی اعم از درسی ، کمک درسی ، عمومی ، دانشگاهی و ….. را در کمترین زمان ممکن به دستان پر مهر شما عزیزان برساند لازم به ذکر است که مسافت برای ما مهم نیست هرجای کره زمین که باشید براتون با سریعترین و ایمن ترین روش ممکن ارسال می گردد. کتاب قاتل بی چهره نوشته سباستین فیتسک ترجمه مهوش خرمی پور توسط انتشارات کتاب سرای تندیس به چاپ رسیده است.
او طوری نگاهم میکرد که گویی من او را مجبور کرده بودم که موهای تیرهی فرفریاش را کوتاه کند، یعنی تنها چیزی که در کل ظاهرش به آن افتخار میکرد. یولا غرولند میکرد و ناله داشت که این عادلانه نیست. سیزده جسد، یازده زن مورد تجاوز قرار گرفته، هفت جسد مثله شده، تعداد زیادی افراد ربوده شده و دو خواهر که طوری به میلهی شوفاژ بسته شده بودند که اگر آنها را بهموقع پیدا نمیکردند، در اثر گرسنگی، مرگ فجیعی در انتظارشان بود. پس از تحویل کتاب حتما از طریق انتهای سایت قسمت پیشنهاد و انتقادات نظر خود را ثبت کنید. آنها کودک بودند، کودکان علاقهمند به کارهای فنی که هنوز بزرگ نشده بودند، درست مثل مردانی که نامهای مستعار زشت و زننده روی خودشان میگذاشتند، نامهای مستعاری از قبیل، ماهی، شبح یا چنین مزخرفاتی. یک لینک برای تعیین رمز عبور جدید به آدرس ایمیل شما ارسال میشود.
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم. من از او خواهش کردم که آن را در داشبورد بگذارد و دو متر از جا پریدم زیرا از جایی نزدیکیهای برج مخابراتی صدای انفجار به گوش رسید، البته تابهحال ترافیک وجود نداشت فقط از ده دقیقهی پیش کمی کند شده بود. موضوع کتاب شامل ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی، داستان جنایی می باشد. من درحالیکه به شوخی سرم را تکان میدادم، گوشی را برداشتم. قبول دارم که قرارِ پولتوجیبی کمی غیرمعمول و عجیب است اما درصورتیکه من دشنام بدهم، کار ممنوع و غیرمجازی انجام بدهم یا قرارهایی را که باهم میگذاریم عقب بیندازم، این من هستم که جریمه میشوم و باید مبلغی به او بپردازم.
دو تیر درست به پشت سرشان و این کار چنان بهسرعت انجام میشد که آنها از اینکه ناگهان محتوای داخل سرشان روی شیشه جلوی ماشین پاشیده میشد، تعجب میکردند و پیش از آنکه تکههای سفیدرنگ مغزشان را ببینند، میمردند. کتاب قاتل بی چهره به قلم سباستین فیتسک توسط تندیس در موضوع رمانهای خارجی منتشر شده و در غرفه گوشه کتاب عرضه می گردد. سباستیان فیتسک در مقام اول نویسنده ی آلمانی جایزه ادبی اروپا را دریافت کرد. سباستین فیتسک متولد ۱۳ اکتبر سال ۱۹۷۱ در برلین می باشد وی نویسنده و روزنامهنگار آلمانی است. سباستین با انتشار نخستین رمان خود به نام «درمان» در صدر جدول پرفروشترین آثار جیبی در آلمان قرار گرفت و نامزد دریافت جایزه فردریش کلاسه نیز شد. پس از این رمان، رمانهای درمان، آموک اشپیل، کودک، روحشکن، اسپیلتر و در نهایت کلکسیونر چشم از او منتشر شد و توانست خود را به عنوان نویسنده تریلرهای روانشناختی تثبیت کند.
هرچند که قطعاً بهترین تیرانداز جهان نبود، اما یک گوزن را از فاصله سیصدوپنجاه متری بهراحتی میزد، بنابراین این موقعیت هم برایش هیچ مشکلی نداشت. بخصوص که ماشین هم پارک بود و فقط کافی بود که او بهراحتی درِ کشویی آن را باز کند. من از پشت خط صدای وسیلهای الکتریکی را میشنیدم که چیزی شبیه به صدای زنگ ساعت بود. مدتی سکوت برقرار شد، فکر کردم که تماس قطع شده است. دیگه وقتشه سفارشتونو اینترنتی ثبت کنید و برای زمان و سرمایه خودتون صرفه جویی کنید.
بعد هم از پنجرهی سمت خودش به مسیر تراموا که در موازات ما به اتوبان شهری امتداد پیدا میکرد، خیره شد. وسط ماه آگوست بود و خورشید درنهایت گرما میتابید. من احساس میکردم در دیگ زودپز نشستهام نه در فولکسواگن قدیمی که به آن لاکپشت میگفتم. ویولا گرمن، میبایست از میان خشونت وحشیانه و خلاقیت خالص یکی را انتخاب میکرد. اینک من حتی موفق نشدم که دخترم را از دست آن آدم های خبیث نجات بدهم.
او از معدود نویسندگان آلمانی است که آثارش در کشورهای انگلیسیزبان آمریکا و انگلستان چاپ شده و موفق به فروش بیش از چهار و نیم میلیون نسخه از آثارش شدهاست. اگر این محصول را قبلا از فروشگاه اینترنتی کتاب رشد خریده باشید، نظر شما به عنوان خریدار ثبت خواهد شد. تا سرحد مرگ می ترسم اما نه برای خودم بلکه برای یولا. اگر او بمیرد، تک تک دلیل های زندگی مرا با خود به زیر خاک خواهد برد. من هیچ کس نیستم فقط کسی هستم که یک بار با نوشتن یک کتاب، موفقیتی به دست آورده است، بی آنکه خودش هم دلیل این موفقیت را بداند و بفهمد چرا پس از آن دیگر نتوانسته چنین موفقیتی کسب کند. کلیه حقوق متعلق به فروشگاه اینترنتی مای کتاب می باشد.
ثبت ديدگاه