بدون شک دولتآبادی از تواناترین و خوش قلمترین نویسندگان ایرانی است. او آنقدر در نوشتن رمان کلیدر ظرافت بهخرج داده است که مخاطب خیال میکند با شخصیتهایی واقعی و داستانی کاملا حقیقی همراه شده است. او در سالهای جوانی از اعضای حزب توده بود و بهدلیل فعالیتهای سیاسی چند مرتبه به زندان افتاد.
از طرفی خواهر گل ممد، شیرو، از غیبت مردان استفاده کرده و با معشوقهاش ماه درویش، جوانی که هرسال برای روضهخوانی و شمایل گردانی به سیاهچادرها میآید، فرار میکند. گلمحمد وقتی خبردار میشود میکوشد او را برگرداند اما نمیتواند. این بین در حین هیزمکشی مارال و گلمحمد به یکدیگر دل میبازند و با وجود زندار بودن گلمحمد، عشقی میان آنها شعله میکشد. بعداً خبر میرسد که نادعلی به خونخواهی پدرش برخاسته و میخواهد قاتلین او را پیدا کند. به دنبال یک سری اتفاقات دیگر چند مأمور نظمیه به سراغ چادرسیاههای خانواده کلمیشی آمدهاند.
افراد، در خلوت تنهایی و درجمعیت خاطر زندگی اجتماعی خویش، با سطح مطلوب از تصوّرات فردی و جمعی کنار میآیند که در مجموع، آن چیزی را پدید میآورد که به طور معمول شخصیّت آنها نامیده میشود. بدون تردید، این دو تصوّر فردی و جمعی، و نوع شخصیّتی که براساس آنها بنا میشود، پدیدههای فرهنگی هستند. گفتنی است که ما نمیتوانیم از نظر فرهنگی، تصورّات غیر قابل تصورّ، و تفکّرات غیر قابل درک را به عنوان پایهٔ شخصیّت خویش در خیال ببندیم و به آن بیندیشیم. آن زمان که فرهنگ ما فرصت انتخاب فردی یا جمعی را بیابد، از فرایندی که فعلا بهتر است نیازموده رهایش کنیم، به تعریفی از شخصیت خویش دست خواهیم یافت که با مزاج ما سازگاری بسیار خواهد داشت.
دولتآبادی میکوشد با استفاده از زبان محلی و استفاده از واژگان نامأنوس داستانش را بیشتر و بیشتر بومی کند. واژگانی که شاید برای ما ناآشنا باشند اما برای مردم بومی خراسان زبان روزمرهشان است و مخلوطی از چند گویش محلی. دولتآبادی شخصیتهای کتاب کلیدر را از دل تاریخ و جامعه بیرون میکشد. او هوشیار و آگاه است و به مسائلی مانند فقر، فساد و فحشا، سیاست و اقتصاد و تأثیرات متقابلشان بر یکدیگر آگاه است. دولتآبادی کاراکترهایش را بهصورت غیرمستقیم و از طریق رفتار و منش آنها با خودشان و دیگران توصیف میکند. بیشتر از همه کاراکترها هم برای گلمحمد این تکنیک را به کار میبرد.
صحنهها رمانتیک و شخصیتها همچون سبک نقاشیهای سنتی است. نویسنده به استادی توانسته با لحن غزلوار فرهنگ و فولکلور منطقه را با تاریخ سیاسی و اجتماعی پیوند دهد. شاید کلیدر را اثری با ساختار نوین ببینیم اما دارای سبکی سنتی است و خواننده به راحتی با داستان ارتباط برقرار میکند. کتاب کلیدر به دلیل طولانی بودنش شامل شخصیتها و داستانهای لایه لایه زیادی میشود. نکته قابل توجه این است که کلیت رمان برگرفته از یک داستان واقعی است و شخصیت گل محمد در سبزوار وجود داشته است، اما دولت آبادی با کمی دستکاری زمانی و دست بردن در برخی از ماجراهای داستان آن را به تحریر درآورده است.
در سال ۲۰۱۴ جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه توسط سفیر دولت فرانسه در تهران به محمود دولتآبادی اهدا شده است و رمان زوال کلنل در سال ۱۳۹۲نامزد دریافت جایزه بهترین کتاب داستانی آمریکا شده است. رمان کلیدر به عنوان دومین رمان بلند جهان و در حالیکه در ده جلد نوشته شده دارای شخصیتهای بسیار متعددی است. در این رمان از نوزاد تا پیرمرد و پیرزنهای زیادی را میبینید. گروههای سنی مختلف، طبقات اجتماعی و همچنین اعتقادی مختلف در این رمان حضور دارند. وجود بیش از ۱۰۰ شخصیت در رمان کلیدر یکی از نقاط متمایز کننده این است.
ثبت ديدگاه