در تعدادی از کتاب‌های تاریخ اسلام به مانند تاریخ طبری آمده‌است شرح آیاتی است که توسط شیطان در دهان محمد پیامبر اسلام در حال خواندن سوره نجم در دوران زندگی در مکه قرار داده می‌شود و محمد سپس توسط جبرئیل از وحی نبودن این آیات و شیطانی بودن آن مطلع می‌گردد. در تنگنای دیگری در داستان، جبرئیل بر آنچه صلاح‌الدین انجام داده آگاه می‌شود، ولی او را می‌بخشد و حتی جانش را نجات می‌دهد. جبرئیل که هنوز از بیماریش رنج می‌برد در یک طغیان حسادتی دیگر الی را به قتل می‌رساند و سپس خودکشی می‌کند.

بیشتر مسلمانان دوران معاصر محمد را معصوم یعنی بدون گناه و اشتباه میدانستند تا رمان آیات شیطانی منتشر شد و موضوع مخفی شده بر ملا شد و سید روح‌الله خمینی دستور مرگ سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی را صادر کرد . کتاب «آیات شیطانی» زندگی هنرپیشه‌ای هندی با نام محوند را روایت می‌کند که شبیه پیامبر مسلمانان است. نفر نخست جبرئیل فرشته نام دارد، هنرپیشهٔ سرشناس بالیوود که نقش تخصصیش بازی در نقش خدایان هندوست و دیگری صلاح‌الدین چمچان فرزند یک بازرگان که ملیت هندی خویش را کنار گذارده و به‌عنوان دوبلور در انگلیس فعالیت می‌کند. به‌دنبال این انفجار هر دو داخل کانال آبی سقوط کرده و به‌طرز جادویی نجات می‌یابند. روایت اصلی، همچون دیگر داستان‌های رشدی، شامل ترک وطن کردگان هندی در انگلستان امروز می‌شود. هواپیمایی از هند که توسط گروهی از سیکها ربوده شده، بر فراز انگلیس منفجر و تمام سرنشینان آن به جز دو هنرپیشهٔ هندی مسلمان که قهرمان‌های اصلی داستان می‌باشند کشته می‌شوند.

رمان در قالب رئالیسم جادویی نوشته شده و روایت اصلی داستان آمیخته با رشته‌ای از جستارهای فرعی است که در قالب رؤیاهای یکی از شخصیت‌های اصلی داستان بازگو می‌شود. صلاح‌الدین نیز که به‌گونه‌ای معجزه‌آسا ساختار انسانی خویش را بازیافته، به‌دنبال کینه‌جویی از جبرئیل برای واگذاشتن او پس از واقعهٔ سقوط از هواپیمای ربوده‌شده‌است. او این اندیشه را با افروختن آتش حسد در جبرئیل و نابودسازی رابطه‌اش با الی عملی می‌سازد. آیات شیطانی دو آیه از شیطان هستند که در احادیث سنی و شیعه موجود است و در مورد سه بت مهم اعراب است و به آنها غرانیق گفته میشود .

صلاح‌الدین نیز که نه‌تنها مورد بخشایش جبرئیل قرارگرفته، بلکه با پدر و نیز هویت هندی فراموش شده‌اش به آشتی رسیده، برآن می‌شود که در هند باقی بماند. در یک استحالهٔ معجزه‌آسا، جبرئیل فرشته واقعاً هویت جبرئیل (برترین فرشته مقرب در ادیان ابراهیمی که او را رابط میان خداوند و پیامبران می‌دانند) را می‌گیرد و چمچا نیز هویت یک روح پلید. پس از یافته‌شدن در ساحل، چمچا توسط پلیس به ظن مهاجر غیرقانونی بودن دستگیر می‌شود، درحالیکه جبرئیل بی‌تفاوت جریان را نظاره می‌کند. جبرئیل در جستجوی عشق گمشدهٔ خویش، کوهنوردی با نام الی کن را می‌یابد، ولی بیماری روانی او بر پیوندشان سایه می‌افکند.