اسکندر، سزار یا ناپلئون از جمله شخصیتهای مورد علاقه راسکولنیکف هستند که بدون توجه به ملاحظههای اخلاقی؛ وظیفه والای خود را انجام میدهند حتی اگر باعث جرم و جنایت شوند. رویه اخلاقی راسکولنیکف که ریشه در خدا ناباوری او دارد، به او اجازه میدهد که از هنجارهای جامعه تخطی کرده و خودش را حامل تفکرات تازهای تصور کند که باید بر ضد قوانین موجود به مقابله بپردازد. این نکته را باید در نظر داشت که حتی پیش از ارتکاب جنایت، “راسکولْنیکُف” از همان ابتدا شخصیتی به نظر میآید که فاقد قدرت تصمیم گیری است. حال، “راسکولْنیکُف” که فکر میکند جزء دسته دوم است و خود را در این دسته طبقهبندی میکند، لازم میبیند که این موضوع را به خود اثبات کند. و برای اثبات این موضوع چه کاری انجام میدهد؟ -قتل.
راسکلنیکف محاکمه و با تخفیف به نه سال تبعید به سیبری با اعمال شاقه محکوم شد. راسکلنیکف خیلی ساده و صریح به همه چیز اعتراف کرد و گفت که قتل لیزاوتا خواهر پیرزن اتفاقی بود. ضمن اینکه جای اشیا و پولهایی را که پنهان کرده بود نشان داد. عجیب این بود که اصلاً کیف پول را باز نکرده بود و نمیدانست ۳۰۷ روبل در آن پول است. برای همین نتیجه گرفتند در اثر اختلال موقت مغزی دست به جنایت زده است.
حتی ما به او پیشنهاد دادیم تو را بعنوان منشی خود استخدام کند و او پیشنهاد مارا پذیرفت. دونیا قصدش این است کاری کند که درآینده تو شریک او شوی چون تو هم درس حقوق خواندهای و میتوانی به او کمک کنی. ممکن است او در آینده حتی پیشنهاد دهد من هم کنار آنها در یک جا زندگی کنم. قرار بر این است که با خبر لوژین، من و خواهرت نیز برای مراسم عروسی به شهر پترزبورگ سفر کنیم. خواهرت برای مزاح گفت برای دیدن تو و زندگی کنار تو، قصد دارد همسر لوژین شود.
گمان برده است معامله به نفع هر دو طرف می باشد پس هزینه ها هم باید برای هردو نصف شود. آیا مادر من و خواهرم عمدا خواستند خودشان را به نفهمیدن بزنند. انتشارات بریتانیایی «Bloomsbury» اولین چاپ کتابهای هری پاتر را در ژوئن ۱۹۹۷ منتشر کرد. باور کنید یا نه در طول چاپ اول تنها ۵۰۰ نسخه از این کتاب منتشر شد که ۳۰۰ نسخه آن به کتابخانهها و مدارس مختلف در سراسر بریتانیا فرستاده شد. دسته اول شامل آدمهای عادی است که صرفا هستند و وجود دارند.
او مادری فداکار است و این فداکاری تا به جایی ادامه دار است که وی حاضر است برای رضایت پسرش و اینکه او در شادی و رفاه زندگی کند ، آرامش خود و دیگر دخترش را بگیرد و بر خود و دخترش سختی را متحمل کند تا که پسرش یعنی راسکلینکف در آرامش زندگی کند. حتی زمانی که راسکلینکف اعتراف به این امر می کند که او قاتل است ، مادرش با قاطعیت تمام این مسئله را رد می کند و می گوید که این دروغی بیش نیست. لوژین هم عصبانی شد و گفت دلیل تغییر رفتارشان با آن ها به خاطر سه هزار روبل ارثیه زن سویدریگایلف که بهشان رسیده است .
ثبت ديدگاه