وگرنه اینطور نیست که شما گوشهای بنشینید و خودتان را در هواپیمای شخصیتان تصور کنید و چند روز بعد همان هواپیما پیش رویتان باشد. بلکه کمک میکند تا آستینها را بالا زده و برای رسیدن به آن متمرکز شوید و در کنار باوری که از تصور ذهنی آمده، دست به عمل بزنید. پس چرا ما نتوانیم با ترسهایمان روبهرو شده و از آنها به عنوان سکویی برای پرتاب استفاده کنیم؟ کتاب مرا بیرون بیاور جواب این سوالات را میدهد.
گام اول در تحقق بخشیدن به رؤیاهای شیرین، غلبه بر ترس از شکست است. 21) و یَهُوَه در روز پیش روی قوم در ستون ابر میرفت تا راه را به ایشان دلالت کند و شبانگاه در ستون آتش تا ایشان را روشنایی بخشد و روز و شب راه روند. 18) اما خدا قوم را از راه صحرای دریای قلزم دور گردانید.
آیا می توانم شما را تشویق کنم که خدای متعال در قایق شماست؟ بادها نمی توانند جلوی شما را بگیرند. بیماری، بی عدالتی، و افرادی که سعی در بی اعتبار کردن شما دارند نمی توانند شما را از هدفتان باز دارند. چیزی که قاعدتا می بایست بر شما چیره شود، نمی تواند جلوی سرنوشت شما را بگیرد.
شاید شما در کودکی خاطرات مختلفی را به یاد بیاورید که هر بار با به یاد آوردن آن، شکل تازهای از احساسات را تجربه کنید.در حالی که ضمیر ناهوشیار شکل تازهای به احساسات و اتفاقات نمیدهد. بلکه خودش را با اشکال مختلف در زمانهایی دیگر به سطح خودآگاه میرساند. قدرت ذهنی است که با استفاده از خلاقیت ما، تاثیر فوق العادهای بر ضمیر ناخودآگاه ما میگذارد و باعث میشود تا برای رسیدن به اهدافمان مشتاق شویم.
البته برای اینکه این نقشه رنگین را به طور دقیق ببینید در ابتدا بایستی از شر افکار منفی و مزاحم خلاص شوید. با یک مثال ساده میخواهم برایتان قدرت تجسمسازی را شرح دهم. تصور کنید به جای راکی، شما قرار است وارد رینگ مسابقه شوید و حریف را ضربه فنی کنید. احساس شکست، چیزی است که شاید همه ما در ابعاد مختلف زندگیمان تجربه کرده باشیم. حقیقت این است که ما قبل از آنکه اتفاق ترسناکی را در زندگی ببینیم، آن را در ذهنمان تجربه کردیم.
پیشنهاد میکنم این بحث جذاب را تا انتها با مجله سلامت پویا دنبال کنید. حالا هر چیزی که میخواهیم با جزئیات کامل تصور کنیم و احساس رسیدن به آن را تجربه کنیم. این کار را باید انقدر انجام دهید تا ذهنمان باور کند. نکات کتاب خوشبینی اکتسابی این نگرش را در ما ایجاد میکند و کمک میکند تا طرز فکر جدیدمان، حتی در شرایط سخت مثبت باقی بماند.
پدر و دختری که مدتها با هم حرف نزده بودند، همهی دلخوریهایشان را روی کاغذ میآوردند. برای اینکه بدانید چه کسی مناسب شما است، ابتدا باید خودتان را بشناسید تا شریک عاطفی نامناسبی را آرزو و تجسم نکنید. در یک بازه زمانی ۱۵ دقیقهای، شما میتوانید گزینههای ممکن برای نام ایدهٔ تجاری جدید خود را یادداشت کنید.
بعد از مدتی خواهید دید که چگونه احساس قدرت و اعتماد به نفس شما میتواند باعث شود هر کاری انجام دهید. میتوانید احساس کنید که وقتی هدفی را در پیش داشته باشید، هیچ چیز نمیتوانید جلودار شما شود. اینجا اگر شما فرد باهوشی باشید، میتوانید ضمیر ناخودآگاهتان را به سمتی هدایت کنید، که میخواهید به آن برسید. مسلما در شرایط خاص، چنین چیزی امکانپذیر نیست اما نسبت به فکر منفی که به ذهنتان میآید، مسلط باشید.
گرچن روبین معتقد است برای تغییر زندگی، باید از عادتهایمان شروع کنیم. باید بدانیم که چگونه میتوانیم عاداتمان را تغییر دهیم و این همان موضوعی است که روبین در کتاب بهتر از قبل دربارهاش صحبت میکند. محتوای کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن استیون هیز، در کنار تمرینهای کوتاه و طولانی و درگیرکنندهاش، توجه هر مخاطب علاقهمند به سفر درونی را جذب میکند. اما این محتوای خوب میتواند با برش نامنظم کتاب و ایرادات چاپی آن هدر برود و خواننده را از مطالعه آن پشیمان کند. کتاب از ذهنت بیرون بیا و زندگی کن، با استفاده از رویکرد اکت، تمام تلاش خود را کرده است تا مخاطب را با رنج خود آشتی داده و او را متقاعد کند که آن را بپذیرد.
او معتقد است که سه منبع اصلی ذهن و روان، شامل خود، ناخودآگاه شخصی و ناخودآگاه جمعی است. منظور از “خود” نمادی از ذهن خودآگاه است که به افکار و احساسات آدمی آگاهی دارد. این افکار منفی و مزاحم مثل خوره ذهن و روان آدم را میخورند و چیزی جز اختلال اضطراب برای فرد به همراه ندارد. افراد موفق در این شرایط چیزهایی را که نمیتوانند تغییر دهند میپذیرند و به چیزهایی فکر میکنند که میتوانند آنها را تغییر دهند.
ثبت ديدگاه