هرچه اعمالمان افراطیتر باشد، انرژی بیشتری هدر میدهیم و هیچ حرکتی رو به جلو اتفاق نمیافتد. به نظر میرسد تضادی بزرگ در جهان هستی وجود دارد و آن این است که مرگ یکی از بزرگترین معلمان بشر است. هیچ شخص، اتفاق یا موقعیتی نمیتواند آنقدر برایمان آموزنده باشد که مرگ هست. بپذیرید که ترس شما فقط یک چیز جداگانه است که باید حذفش کنید و بخشی از وجود شما نیست. اگر به آن ناحیه دست بزنید، شدیداً درد خواهید داشت.
خواندن این کتاب برای تمام کسانی که در جستجوی درک خویشتن و درک حقیقت هستند مفید است. تعریف صدای ذهنی ما از دنیای بیرون باعث میشود با دنیای پیرامونمان احساس راحتی بیشتری داشته باشیم. با بیان ذهنی وقایع بیرونی، آنها را وارد حیطه افکارمان میکنیم. در این حالت، تجربه نهایی ما از محیط، بازنمایی شخصی ما از جهان است که بیشتر مربوط به خود ماست و نه تجربهای ناب و دستنخورده از آنچه واقعاً وجود دارد. آگاهی ما به شدت با خود شخصی گره خورده است؛ یعنی آن ساختار ذهنی که در طول سالها توسط افکار و احساسات شما شکل گرفته است. خود شخصی مانند قفسی عمل میکند که آگاهیمان نمیتواند از آن خارج شود.
آگاهی یکی از رازهای بزرگ زندگی است و انرژی درونی نیز رازی دیگر. ما همواره به انرژیهای بیرونی توجه میکنیم و برای منابع انرژیْ بسیار ارزش قائل میشویم، اما به انرژی درونی توجهی نداریم. تنها کاری که باید بکنید این است که قبل از مطالعه این خلاصه، کاملاً مشتاق باشید.
این صدای عجیبِ بیوقفه، هر گاه به نفعش باشد به راحتی تغییر موضع میدهد و حتی وقتی میفهمد اشتباه کرده است ساکت نمیشود. در سال ۲۰۰۷، یعنی تنها یک سال پس از معرفی کتاب راز و استقبال بیسابقهای که از آن شد، مجلۀ تایم نام راندا برن را بهعنوان یکی از ۱۰۰ چهرۀ تأثیرگذار در دنیا معرفی کرد. از دیگر آثار راندا برن میتوانیم به توان، جادو و قهرمان نیز اشارهکرد. روانآموز فعالیت خود را در سال 1391 در عرصۀ کنکور ارشد و دکتری روانشناسی آغاز کرد. این کتاب نگاه خاصی به مقولهی تجربههای انسانی داره و ازطریق ارائهی راهکارها و ابزارهای قدرتمند، به خوانندگانش کمک میکنه تا به سطوح بالاتری از رضایت و صلحِ درون برسن. برای رسیدن به چنین مقصد جذابی، کتاب مجموعهای از تمرینات رو ارائه میده تا دانش تئوری نمود عملی پیدا کنه.
افراد عاقل از از این دو دوری میکنند؛ چراکه آنها ضد خود را میسازند. مرگ به ما نشان میدهد که وجود ما تنها در جسممان خلاصه نمیشود. مرگ در چشم بهمزدنی تمام تعلقاتمان را میستاند و پوچی آنچه داشتهایم را به وضوح نشان میدهد.
راندا برن تابحال آثار مختلفی تهیه و تولید کرده است اما فقط به لطف خلق کتاب راز توانست به شهرت امروزش برسد. ایشان یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم به حساب میآیند. کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر کتاب اندیشههایی دربارهٔ گیوتین، که علیه مجازات اعلام بود، برنده جایزه نوبل ادبیات شد. وی دو سال پس از گرفتن جایزه در یک سانحه تصادف در گذشت. ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
اما معنویت زمانی آغاز میشود که تصمیم بگیریم به تلاشمان ادامه دهیم. معنویت تعهدی است برای عبور از مرزها بدون توجه به بهای آن. شاید به نظر شما چنین چیزی ترسناک نباشد، اما زمانی که همواره سعی در جلوگیری از برانگیختن ترسهایتان داشته باشید، بدون شک اتفاقات و حوادثی رخ خواهد داد که در برابر تلاش شما ایستادگی میکنند. شما در برابر این حوادث و تغییرات مقاومت میکنید و همیشه فکر میکنید هیچچیز آنگونه که میخواستید پیش نمیرود.
حال فرض کنید سگ آنقدر شجاع باشد که قاطعانه و مصرانه به دنبال آزادی باشد. اگر سگ در برابر شوکها عقبنشینی نکند، اگر آنقدر ادامه دهد که به شوک خفیف عادت بکند، سرانجام موفق خواهد شد. او تنها به آمادگی، اشتیاق و توانایی تحمل درد و ناراحتی نیاز دارد. اگر دیگران یا شرایط، مطابق میل ما پیش نرود، احساس ناآرامی خواهیم کرد و سعی میکنیم شرایط را به قالب از پیش تعریفشده خودمان برگردانیم و همه اینها محدودکنندهاند. رفتن به ماورا به معنای ترک تلاش برای باقی ماندن در مرزهای تعریفشده است. راندا برن نویسنده و تهیهکنندهای استرالیایی است که نام خود را با نگارش کتاب راز برسرزبان مردم دنیا انداخت.
وقتی به افکار، احساسات، عواطف، تمایلات درونی و نیازهایمان میپردازیم نیز، از آن استفاده میکنیم. این انرژی درونی، مانند کالریای که از غذا یا خواب تامین میشود، منبع بیرونی ندارد. همیشه وجود دارد و میتوانید هر لحظه به آن دست یابید. افکارتان در مورد مرگ را بیان کنید و بگذارید آگاهی از مرگ به شما کمک کند تا از تکتک لحظات عمرتان بهره ببرید. شروع کنید و حالا که میدانید قطعاً خواهید مرد، مشتاقانه کاری که میخواهید را انجام دهید و آنچه که میخواهید را به زبان آورید.
برای حرکت به ماورا باید از محدودیتهایی که خودمان برای خودمان وضع کردهایم رها شویم. ما همواره در تلاش برای باقی ماندن در محدوده امن خودمان هستیم؛ در تلاش برای حفظ افراد، آدمها و شرایط به شکلی که از ساختارهای ذهنی ما پیروی کنند. ترس از بنبستهایی که در مسیر جریان انرژی شما ایجاد شده است سرچشمه میگیرد. وقتی انرژی در درون شما مسدود شده باشد، نمیتواند قلب شما را تغذیه کند و قلب ضعیف به هر ارتعاشی مشکوک میشود. هدف تکامل معنوی، برداشتن سدهایی است که باعث ترسهایتان میشود.
ثبت ديدگاه