این کتاب را می‌توان یکی از کامل‌ترین نسخه‌ها در گردآوری داستان‌های کوتاه کافکا در ایران دانست. این کتاب که در واقع عنوان یکی از داستان‌های کوتاه فرانتس کافکا است در سال 1930، یعنی 7 سال پس از مرگ او منتشر گشت. این کتاب که توسط راوی اول شخص ارائه می‌شود، داستانی از چگونگی ساخت دیوار چین و تصویری از فرهنگ چین را از زبان مردی میانسال حکایت می‌کند.

او از این روندی که بی‌پایان و بوروکراتیک به نظر می‌رسد، نامید می‌شود. داستان این کتاب انعکاسی از شیفتگی خاص کافکا به اثرات غیرانسانی نهادهای سرخورده‌کننده و مبارزات علیه پوچ است. یکی از جالب‌ترین و پرمعناترین آثار کافکا داستان کوتاه گزارشی برای یک آکادمی است. شخصیت اصلی این داستان مردی است که سابقا یک میمون بوده و با استفاده از علم، تبدیل به انسان شده! او به زبانی کاملا آکادمیک صحبت می‌کند و داستان زندگی‌ میمونی‌اش، ماجرای تغییر کردنش و جریان مهاجرتش به اروپا را برای یک هیئت علمی تعریف می‌کند.

این محتوا توسط ایمان فانی نیز ترجمه و در کانال مدرسه زندگی فارسی قرار داده شده است. وقتی «جوزف کِی» در سپیده‌دم سی‌امین زادروزش دستگیر می‌شود به او نمی‌گویند اتهامش چیست و خودش هم تلاشی نمی‌کند که بفهمد. از درون چنان احساس گناه می‌کند که می‌داند حقش است مجازات شود.

در این زمان نه‌تنها والدینش، بلکه خواهرانش هم در اردوگاه نازی‌ها از بین رفته بودند. داستان کوتاه دیوار از ژان پل سارتر که همراه با 6 داستان کوتاه دیگر از نویسنده‌های مشهور اروپا به همت صادق هدایت گزینش و توسط انتشارات مجید در ایران منشر شدند، عنوان این کتاب است. داستان‌های فرانتس کافکا در این مجموعه شامل «جلو قانون» و «شغال و عرب» می‌شود. این داستان‌ها نیز همچون دیگر آثار او مقابله‌ای با ظلم و ستم حاکم در جامعه و پرسشی درباره‌ی عدالت، آزادی و تنهایی است. الکساندر لانژکیلاند، آنتوان چخوف (Anton Chekhov)، گاستون شرو (Gaston Chérau) و آرتور شنیتسلر (Arthur Schnitzler) از دیگر نویسنده‌هایی هستند که این کتاب داستان‌های آن‌ها را دربر می‌گیرد. این رمان را می‌توان مشهورترین رمان فرانتس کافکا دانست که در سال 1925 چاپ شد.

گرچه فرانتس کافکا نوشتن رمان محاکمه را در سال‌های ۱۹۱۴ شروع کرد و در ۱۹۱۵ به پایان رساند، اما این داستان در همان زمان منتشر نشد و یک‌سال پس از مرگ کافکا – یعنی سال۱۹۲۵- به همت ماکس براد چاپ شد. این رمان در زمانی نوشته شد که کافکا با یک دختر خرده‌بورژوا به نام فلیسه نامزد شده بود. فرانتس این نامزدی را تا حد در بند کشیده‌شدن جانش تهدیدآمیز می‌دید و در نهایت هم به جدایی ختم شد. این داستان هم جزو آن دسته از داستان‌های کافکاست که به‌دلیل مرگ او ناتمام ماندند. این که داستان در سال ۱۹۳۱ منتشر شد، روایتی عجیب و دلخراش در مورد موجودی است که در نقب‌هایی که در طول زندگی‌اش کنده می‌خزد. این موجود دائماً می‌ترسد که برای تونلی که حفر کرده اتفاقی بیفتد یا موجودی به آن حمله کند.

او قبل از مرگ از دوست نزدیک و مدیر برنامه های ادبی خود، مکس برود، خواست تا تمام دست نوشته هایش را از بین ببرد. «محاکمه» داستان «جوزف ک» افسر بانکی است که به دلیل جنایتی نامعلوم که برای «جوزف» و تماشاگران ناشناخته مانده است دستگیر و زندانی می شود. هنگامی که جوزف با ماهیت خاص کافکیایی نظام حقوقی دست و پنجه نرم می کند، کافکا به طرز درخشانی فضایی از پارانویا و ترس ایجاد می کند. گاه خواننده را می‌ترساند که نکند نویسنده دیوانه شده باشد اما او با چنان دقتی سخن می‌گوید که از یک دیوانه بر نمی‌آید.

کافکا هیچ احساسی را بیان نمی‌کند و بدون هیچ توضیحی حوادث عجیبی را که در رویاهایش دیده، توصیف می‌کند. در لحن او، گاه طنزی شیطنت آمیز نهفته است که هراس را به صورت ویژگی عام زندگی ارائه می‌کند. علی رغم دشواری برقراری ارتباط کافکا با دیگران در طول حیاتش، آثار وی صدای جهانی یافت و دعوتی به مبارزه علیه بروکراسی و ظلم پنهانی که اربابان بر زیردستان داشتند.

آثار کافکا در زمره ی تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می آیند.کافکا در یک خانواده ی آلمانی زبان یهودی در پراگ به دنیا آمد. در آن زمان پراگ مرکز بوهم بود، سرزمینی پادشاهی متعلق به امپراتوری اتریش – مجارستان. او بزرگ ترین فرزند خانواده بود و دو برادر کوچک تر داشت که قبل از شش سالگی فرانتس مردند و سه خواهر که در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاه های مرگ نازی ها جان باختند.پدرش بازرگان یهودی و مادرش زنی متعصب بود. همچنین با زبان و فرهنگ فرانسه نیز آشنایی داشت و یکی از رمان نویسان محبوبش گوستاو فلوبر بود. این رشته آینده ی روشن تری پیش پای او می گذاشت که سبب رضایت پدرش می شد و دوره ی تحصیل آن طولانی تر بود که به کافکا فرصت شرکت در کلاس های ادبیات آلمانی و هنر را می داد. کافکا در پایان سال نخست تحصیلش در دانشگاه با ماکس برود آشنا شد که به همراه فلیکس ولش روزنامه نگار – که او هم در رشته ی حقوق تحصیل می کرد – تا پایان عمر از نزدیک ترین دوستان او باقی ماندند.

«گروه محکومین» یا «در مستعمره مجازات» داستان اعدام وحشیانه و هولناک یک زندانی را روایت می‌کند. این روایت به شدت بر «دستگاهی» تمرکز دارد که قرار است حکم زندانی را قبل از مرگ او بر پشت او حک کند. این باور مدیر است که زندانی تنها از طریق درد و رنج می‌تواند حقیقت عمل اشتباه خود را بفهمد. “آمریکا” داستان جوانی به نام کارل روسمان را دنبال می‌کند که به طور ناگهانی از خانه‌اش در اروپا بیرون‌رانده می‌شود و به آمریکا می‌آید.

طولانی‌ترین و معتبرترین رمان فرانتس کافکا را قصر می‌دانند که در سال 1926 منتشر شد. این کتاب به علت مرگ ناگهانی کافکا ناتمام ماند که البته بسیاری از منتقدان چنین پایان نامعلومی را مناسب فضای داستان می‌دانستند. داستان از جایی شروع می‌شود که آقای «ک» به دهکده‌ای برای کار مساحی وارد می‌شود اما برای ورود به آن ابتدا باید از قصر مجوز بگیرد. با اینکه قصر او را احضار کرده، اما ورود به آن امری ساده نیست و آقای «ک» مشغول بررسی تمامی راه‌حل‌های ممکن برای دیدار با سران قصر است.