حیوانات به طور مبهم احساس ناراحتی میکردند، زیرا در اولین جلسه بعد از اخراج، تصمیم گرفته بودند که دیگر هیچگاه با انسانها تماس نگیرند و از پول استفاده نکنند. اما حالا ناپلئون اعلام کرد که آقای ویمپل به عنوان واسطه بین مزرعه و دنیای بیرون عمل خواهد کرد و هر دوشنبه به مزرعه میآید. اسکیلر نیز به حیوانات اطمینان داد که هیچ قانونی در مورد منع داد و ستد و استفاده از پول وجود ندارد و این فقط یک توهم است. یک روز صبح، ناپلئون اعلام کرد که مزرعه حیوانات با مزرعههای همسایه داد و ستد خواهد کرد تا مایحتاج ضروری خود را تأمین کند. او گفت که باید کمبودهای آسیاب بادی در اولویت قرار بگیرد و مقرر شد مقداری یونجه و گندم فروخته شود. شعار جدید به سرعت در میان حیوانات جا افتاد و گوسفندها آن را با شور و شوق تکرار میکردند.
هنگامی که آقای جونز دوباره برای پس گرفتن مزرعه خود ظاهر میشود، حیوانات دوباره او را شکست میدهند و تفنگ رها شده کشاورز را به عنوان نشانه پیروزی خود میگیرند. هر کدام از حیوانات این کتاب، نمادی از گروه های فعال در آن دوران بودند که به نوبه خود سهمی اساسی در خراب کردن زندگی انسان های معمولی داشتند. وعده های غذایی آن ها نسبت به دورانی که اسنوبال هم در مزرعه زندگی می کرد کمتر شده بود و تقریبا با دورانی که جونز در مزرعه حضور داشت برابری می کرد. یکی از موضوعات محوری در «قلعه حیوانات»، نقد استبداد و فساد قدرت است. همانطور که در خلاصه کتاب قلعه حیوانات اشاره کردیم ناپلئون، خوکی که ابتدا بهعنوان رهبر انقلابی ظاهر میشود، بهتدریج به یک دیکتاتور تبدیل میشود. این تغییر نمادین نشاندهنده فرایندی است که در آن ایدئولوژیهای انقلابی تحت تأثیر قدرت و فساد دستخوش تغییر میشوند.
اما از همان ابتدا جنگ قدرت میان آن ها که به ظاهر متفکر هستند نیز شروع می شود ، چرا که هیچ متفکری تاب تحمل یک نظر مخالف از سوی دیگر متفکران را ندارد و تنها بر این گمان است که حرف او صحیح است. این جنگ تفکر مشعه افروز اولین اختلافات و انحرافات یک انقلاب را ایجاد می کند. اما بعد ، در می یابیم که نخستین روزهای انقلاب همراه می شود با یک اصل گذاری و یا وضع قانون در مزرعه که شامل هفت قانون می شود . آقای جونز پیش از اینکه انقلاب حیوانات رخ دهد ، صاحب مزرعه ی حیوانات بوده است.
کتاب «قلعه حیوانات» نوشته جورج اورول، از مشهورترین و تأثیرگذارترین آثار ادبی قرن بیستم است که نخستین بار در سال 1945 منتشر شد. این اثر که در قالب داستانی تمثیلی نوشته شده، به طرز ماهرانهای انتقادی است. اورول با استفاده از سبک نوشتاری ساده اما عمیق، مفاهیم پیچیده سیاسی و اجتماعی را در قالب داستانی جذاب و درعینحال آموزنده بیان کرده است. بعد از این ماجرا ، یک شب حیوانات به طور عجیبی دیدند که ناپلئون ، اسکویلر و سایر همراهان آنها روی دو پا راه می روند. این در حالی است که راه رفتن روی چهار پا از قوانین مزرعه بود که حال زیر پا گذاشته شده بود.
اما تاثیری که در قلب حیوانات باهوشتر مزرعه باقی گذاشته بود، همچون آتشی کمجان به سوختن خود ادامه میداد. پیام اصلی اورول در مزرعه حیوانات این است که قدرت فاسد می کند، حتی زمانی که ایده آلیسم در بازی باشد. صبح روز بعد، آقای فردریک و افرادش به مزرعه حمله کردند و آسیاب بادی را منفجر کردند. در همین حال، ناپلئون تلاش زیادی می کند تا شکست مزرعه را از انسان های همسایه پنهان کند و شروع به مذاکره برای فروش مقداری چوب به آقای فردریک یا پیلکینگتون می کند. حیوانات کار دشوار بازسازی آسیاب بادی را شروع می کنند، اگرچه با این کار تقریباً همگی از گرسنگی می میرند.
نویسندهای که دو کتابش (قلعه حیوانات و ۱۹۸۴) با هم، از دو کتاب از هر نویسنده قرن بیستمیای بیشتر فروش داشته است. کتاب قلعه حیوانات یا مزرعه حیوانات (Animal Farm) از رمان های مشهور تاریخ اثر جورج اورول است که در این کتاب با به کارگیری از زبان تمثیل و نمادهای حیوانی اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی جامعه اش را به تصویر کشیده است. در کتاب قلعه حیوانات (Animal farm)، شاهد این اتفاقات جالب هستیم.
با وجود مشکلات، مانند نداشتن ماشین خرمنکوب، خوکها و بوکسر با تدبیر و زور بازو راهحلهایی پیدا کردند. بوکسر به عنوان حیوان پرکار شناخته میشد و همیشه در زمانهای سخت، کار را به دوش میکشید. آن ها روی دو پا راه می رفتند، لباس می پوشیدند و ثروت اندوزی می کردند. ناپلئون و اسنوبال، خوک های باهوش مزرعه بودند که هر یک به شکلی برای مزرعه حیوانات زحمت می کشیدند.
پس می بینیم که ذات انقلاب در مزرعه ی حیوانات ، تنها صورت خوشی داشته است و در پس این انقلاب همه ی آنان که مدعی در دست گرفتن حکومت هستند ، تفکرات فاسدی دارند که به دنبال عقده گشایی ها بوجود می آمد . بد نیست این نکته را هم بدانیم که آن ها که انقلاب می کنند ، عمدتا از یک خفقان رنج می برند . حال این خفقان می تواند خفقان فکری باشد و یا اینکه یک خفقان معیشتی . از وقتی که اسنوبال از مزرعه خارج شده بود ، در مزرعه هر اتفاق ناخوشایندی که می افتاد ، به گردن اسنوبال می انداختند. سال ها از انقلاب گذشت و تعدادی از حیوانات مردند و حیوانات جدیدی نیز وارد مزرعه شدند و دیگر جز تعداد محدودی از حیوانات ، انقلاب را به خاطر نداشتند . حیوانات از زورگویی های ناپلئون ناراحت می شوند اما معقدند دوران فعلی از دوران آقای جونز بهتر است.
ما نیز در این نقد سعی کرده ایم که نگاه خودمان را به شما عرضه کنیم . اگر بخواهیم صادق باشیم باید بگوییم که بنیان این داستان و مقدمه ی داستان که تمامی حوادث داستان را به دنبال خود دارد ، از میجر نشات گرفته است و از میجر آغاز شده است. در ادامه داستان می خوانیم که اسب سخت کوش مزرعه به نام بوکسور مجروح می شود و ناپلئون پنهان از چشم حیوانات او را می فروشد و به دروغ می گوید اسب مزرعه کشته شده است.
یعنی عمدتا روشنفکران در جهان ، در هر حوزه ای که دست به تحقیق و یا ایراد سخنان خویش می زنند ، یک نگاه اصلاحاتی و انتقادی را در بطن کار خویش دارند. از این رو نخستین مخالف هر روشنفکری ، دولت ها و یا سیاست های حاکم بر یک دولت است . چرا که که بسیاری از افرادی که بعنوان یک کارگر نقش در توسعه ی عمران و آبادی یک حکومت دارند ، همیشه دعوی نقش داشتن در مسیر پیشرفت انقلاب را داشته اند و برای یک حکومت خصوصا یک حکومت دیکتاتوری این یک خطر محسوب می شود. کارگران برای کار بیشتر یک نیاز به توجه دارند و دو نیاز به یک سرمایه . اما هر چه پیش تر می رویم ، در می یابیم که او به چه میزان افکار شومی دارد و چه سرنوشت خائنانه ای را نیز برای انقلاب به ثمر می رساند. وی تمامی دشمنان خویش و آن ها که مخالف او بودند ، را می کشد و همه چیز را از بین می برد.
ثبت ديدگاه