خورشید وسط آسمان بود و از بالا به دریای آبی نگاه می کرد.آب دریا موجی زد و قطره های آب به اطراف پراکنده شدند .خورشید قطره ی آبی را دید که خیلی ناراحت است.دلم می خواهد مثل چند روز پیش به شکل ابر در بیایم .ما اول ابر بودیم . یک روز داشتم با دوستانمان بازی می کردیم که ناگهان باد تندی وزید.باد ما را به این طرف و آن طرف برد.خیلی از دوستانم روی کوه و جنگل و صحرا باریدند . بعضی از آن هاهم همراه رودها به دریا آمدند.دوست داریم باران شویم و بر زمین هایی که به آب نیاز دارند بباریم و گل ها و گیاهان تشنه را سیراب کنیم .عزیزم هیچ ناراحت نباش ، من می توانم دوباره شما را به شکل ابر قشنگی در بیاورم .خورشید گرما و نور خود را روی قطره های آب پاشید. –قطره های آب کم کم گرم شدند، بعد هم آرام آرام بخار شدند و به بالا رفتندو به شکل یک تکّه ابر قشنگ درآمدند.ابر کوچولو آن قدر بالا رفت که به خورشید نزدیک شد و صورت طلایی و قشنگ خورشید را بوسید. صدای پرندگان از اطراف به گوش می رسید.دانش آموزان ، آرام و با نظم و ترتیب وارد کلاس می شدند.آموزگار از هر یک می خواست تا یک قطعه کاغذ رنگی از داخل پاکت بردارند .آموزگار از دانش آموزان تشکّرکرد. – چه نان گرم و خوش مزه ای-چه کوچه ها و خیابان های پاکیزه ای– چه خانه های راحت و زیباییچه باغ های سرسبز و چه گل های خوش رنگیچه خیابان های منظّمی چه رفت و آمد مرتّبی !

کاربرگ املای دوم ابتدایی – برای اینکه دانش آموزان در بحث نوشتار قوی شوند و نیاز به تمرین ریادی دارند یکی از این تمرینات مربوط به املانویسی است. اما املا نویسی نیز آن معنای قدیمی خود را از دست داده است و دیگر به آن صورت که معلم متنی را میخواند و دانش آموزان روی کاغذ می نوشتند تا حدودی کاربرد