او نامزدی‌اش را با جی.دبلیو بهم زد و ملینا هم طلاق از همسرش برای زندگی کردن با کافکا را ناممکن دانست. برخی دیگر اگزیستانسیالیسم یا آنارشیسم را سبک مورد استفاده کافکا می دانند. کافکا عمیقا تحت تاثیر نویسنده دوران رمانتیک آلمانی؛ هاینریش فون کلایست و نویسنده‌ی فرانسوی گوستاو فلوبر بود که آنان را برادران خونی خود می‌دانست. بسیاری از آثار استریندبرگ، داستایفسکی و پاسکال را خواند و افسردگی‌های خود را در پناه این نویسندگان تسلی می‌داد.

سپس در سال 1915 خانه را ترک کرد و اتاقی برای خود اجارهنمود. در این اتاق بالاخره از خلوتی برخوردار شد که سال ها آرزویش را داشت و به راحتی و بدون مزاحمتی، می‌توانست به نویسندگی بپردازد. آپارتمان اجاره‌ای خود را با اثاثیه‌ای برای زندگی مشترک آماده کرد. او همچنین سه خواهر کوچکتر به نام‌های گابریل، والری و اوتیلی داشت. پس از مرگ دو برادر، فرانتس به عنوان بزرگترین فرزند، تا آخر عمر با آگاهی از نقش خود، به عنوان برادر بزرگتر باقی ماند.

بخصوص در روزگاری که کار دزدی به رونویسی کتابهای قبلا ترجمه شده توسط مترجمان متبحر رسیده است که با عوض کردن چند کلمه و نوشتن یک تحلیل در اول کتاب که آنهم دزدی است مدعای ترجمه جدید می شوند. فشارهای اجتماعی و افسردگی‌های کافکا موجب شد تا او به بیماری‌های متعددی مانند سل، میگرن و بی‌خوابی مبتلا شود. همچنین، “نقب” نمایان‌گر مشکلات شخصی و روحی کافکا نیز است.

در طول داستان، کِی تلاش می‌کند تا ماهیت اتهامات و سیستم قضایی مبهم و پیچیده‌ای که او را گرفتار کرده است، درک کند. رمان آمریکا که با نام «مردی که ناپدید شد» نیز آن را می‌شناسند در سال 1927 و پس از مرگ فرانتس کافکا چاپ شد. اگرچه این کتاب نیز همانند دیگر آثار کافکا ناتمام ماند، اما قرار بود با پایانی خوش و به کمال رسیدن شخصیت اصلی به اتمام برسد، فرجامی که از دیگر نوشته‌های نویسنده فاصله‌ی زیادی دارد.

با این حال در نامه هایی که از وی باقی مانده است، این نظریه رد می شود. ‌شکستن فندق احتمالاً هنر به حساب نمی‌آید، بنابراین کسی جرئت نمی‌کند مردم را دور خودش جمع کند و به قصد سرگرم‌کردن آن‌ها برایشان فندق بشکند. ولی اگر کسی دست به چنین کاری بزند و موفق هم بشود، در آن صورت کاری که می‌کند فقط شکستن فندق صاف و ساده نیست، یا اگر هست، در آن صورت معلوم می‌شود ما تا به حال از این هنر غافل بوده‌ایم. چون به‌واقع ما همگی به آن تسلط داریم و حالا این فندق‌شکن جدید معنا و مفهوم آن را برای ما روشن کرده است. در ضمن برای تأثیرگذاری هرچه بیش‌تر بد نیست اگر چنین کسی در شکستن فندق کمی کُندتر از اکثر ما عمل کند. با سلام، سپاسگزار از این اطاعات در مورد کافکا ولی بیشترین سپاس را باید برای تاکید بر منبع اطلاعات را باید به شما تقدیم کرد.

کافکا در این کتاب که در واقع نامه‌ای بلند به پدرش است، و در سال 1919 نوشته شده، اعتراض و انتقاد خود را از او بیان کرده است. اگرچه این کتاب در زمره بهترین آثار ادبی کافکا قرار نمی‌گیرد، اما برای شناخت شخصیت و ابعاد روانشناختی آثار او بسیار مهم است. الهام دارچینیان ترجمه‌ جدیدی از این کتاب را توسط انتشارات نگاه به تازگی عرضه کرده است. این کتاب که پیش از مرگ کافکا در سال 1919 منتشر شد، داستان کوتاهی از جزیره‌ای به نام سرزمین محکومین است. در این جزیره هر دستوری لازم الاجراست و تخطی از آن غیرممکن بوده، در غیر اینصورت مجازات خاطی مرگ با ماشین اعدام هولناک جزیره است. تمامی کتاب مشاهدات جهانگردی است که اتفاقی به آنجا آمده و هر واقعه را با جزئیات تمام شرح می‌دهد.

در طول کتاب، او تلاش ناموفقی می‌کند تا بفهمد چه کرده است که باعث کشیده‌شدن او به میز محاکمه‌ای ناشناس شده، اما هرگز برای کا. او توسط مقامی تحت تعقیب قرار می‌گیرد که نه به آن دسترسی دارد و نه توانایی واقعی برای دفاع از خود را دارد. “هنرمند گرسنه” به عنوان یک داستان کوتاه بسیار قوی و نمایان‌گر تم‌ها و سبک کافکا در خلق دنیای پیچیده و نمادین، از اثرات مهم کافکا در ادبیات مدرن محسوب می‌شود. کافکا در آستانه‌ی دنیای فناوری مدرن زندگی می‌کرد، و داستان‌های او پیش گویی از سرگردانی و اضطرابی است که بیانگر ناامیدی و تاریک‌ترین حالات مدرن است.

کافکا در این اثر نیز همچون دیگر نوشته‌هایش، به طرزی ماهرانه موفق به ایجاد یک فضای کابوس گونه و سوررئال شده که درعین‌حال منعکس‌کننده واقعیت‌های تلخ و پیچیده زندگی بشری است. در کنار این آثار، داستان کوتاه “هنرمند گرسنه” (A Hunger Artist) نیز بسیار تأثیرگذار است و به تمایل انسان برای رسیدن به کمال و خلوص هنری، حتی به قیمت نادیده‌گرفته‌شدن توسط جامعه، می‌پردازد. “گروه محکومین” (In the Penal Colony) نیز داستانی قوی و تلخ است که به بررسی مفاهیم عدالت و مجازات می‌پردازد. این کتاب‌ها، با سبک خاص و نمادگرایی عمیق کافکا، به‌گونه‌ای بی‌نظیر توانسته‌اند احساسات پیچیده انسانی را به تصویر بکشند و همچنان به‌عنوان آثار مهم و تأثیرگذار در ادبیات جهان شناخته می‌شوند. فرانتس کافکا در سال 1912 در خانه‌ی ماکس برود برای اولین‌بار فلیسه بوئر، اولین عشقش، را ملاقات کرد. کافکا در این سال از بیماری سل رنج می‌برد و به استراحت نیاز داشت.

کتاب نامه به پدر (Letter to His Father) یکی از صمیمی‌ترین و شخصی‌ترین آثار فرانتس کافکا است که در سال ۱۹۱۹ نوشته شده ولی تا پس از مرگ او منتشر نشد. این نامه بلند که در واقع به پدر سخت‌گیر و اقتدارگرای کافکا، هرمان کافکا، خطاب شده است، حاوی شکایت‌ها، احساسات و رنج‌های فرانتس در برابر پدرش است. کافکا در این نامه به‌تفصیل به بررسی تأثیرات عمیق و مخرب رابطه‌شان بر زندگی و روان خود می‌پردازد.