مثلاً ممکنه یه نویسنده وسطِ کار ذهنش قفل بشه و ندونه دیگه چی باید بنویسه. اکثرِ کسایی که کارای خلاقانه انجام میدن، میدونن که وقتی این سدها سروکله‌شون پیدا شد تنها کاری که میتونن بکن اینه که آروم بگیرن و منتظر بمونن تا الهاماتِ خلاقانه دوباره بیاد سراغشون. یا مثلاً آرتور اشنابل (Artur Schnabel)، پیانونوازِ معروف، کسی بود که به ندرت تمرینِ عملی داشت و بیشتر،‌ توی ذهنِ خودش تمرین میکرد. توی گلف‌بازها و تیراندازها هم نمونه‌هایی مشابهِ این داریم. سیستمِ عصبیِ بدنِ انسان نمیتونه بینِ تجربه‌هایی که ما تصورشون میکنیم با تجربه‌هایی که واقعاً اتفاق می‌افتن فرق بذاره. در نتیجه، به اون چیزایی که تصور یا باور میکنیم هم به همون اندازه واکنش نشون میده.

پس باید عزممون رو جزم کنیم و بر این پیش‌فرضهای ذهنی که ما رو عقب نگه داشتن غلبه کنیم. برای این کار، فقط کافیه از قدرتِ تفکرِ منطقی استفاده کنیم. اورا متقاعد می‌کند که می‌تواند به هدف‌هایش برسد و در واقع از این توان برخوردار است.

کتاب “روان‌شناسی تصویر ذهنی” نوشته ماکسول مالتز، یکی از آثار برجسته در زمینه روانشناسی و توسعه فردی است. این کتاب به بررسی اهمیت تصویر ذهنی در دستیابی به اهداف و موفقیت‌های شخصی می‌پردازد. مالتز به عنوان یک جراح پلاستیک، مشاهده کرد که تغییرات ظاهری در بیمارانش گاهی منجر به تغییرات عمیق در خودانگاره و تصویر ذهنی آن‌ها می‌شد، که این مشاهدات او را به نوشتن این کتاب ترغیب کرد. در ادامه می‌توانید نسبت به دانلود کامل کتاب روانشناسی تصویر ذهنی به صورت رایگان و با فرمت pdf اقدام کنید.

سایکو سایبرنتیک به زمان حال توجه دارد، شمای امروزی شمای دیروزی نیستید. از آنجایی که شما نویسنده، کارگردان و بازیگر این فیلم هستید، می‌توانید قصه فیلم را تغییر دهید. نماد اعتماد الکترونیکی، نماد ملی و نماد تایید زرین پال رو توی یه صفحه جداگانه قرار دادیم که با زدن روی این متن، می تونید اونها رو مشاهده و بررسی کنید. این کتاب از آن دسته کتاب‌هایی نیست که بتوان فقط گفت “کتاب خوبی است، آن را بخوانید”. این کتاب، عدم آگاهی از آن می‌تواند به آسیب، اختلال، گرفتاری و مشکلات منجر شود؛ مشکلاتی که می‌توانیم نمونه‌های فراوانی از آن‌ها را در تاریخ بشر و جهان امروز مشاهده کنیم.

با اینکه این ترس میتونه تا حدودی معقول و مفید باشه، اما تا بزرگسالی هم همراهِ آدم می‌مونه و توی خیلی از آدما حسِ معذب بودن در کنارِ غریبه‌ها رو ایجاد میکنه. بخششِ واقعی، درست مثلِ یه چاقوی تیزِ جراحی عمل میکنه و میتونه دردهای کهنه رو از وجودتون قطع کنه و باعثِ التیامِ شما بشه. منتها برای بخششِ واقعی، باید این احساس که بهتون ظلم شده رو فراموش کنید و حتی خودِ عملِ بخشش رو هم فراموش کنید. ناامیدی وقتی به وجود میاد که شما احساس کنید نمیتونید به یه هدفِ مهم دست پیدا کنید. خب، مسلماً وقتی خودتون رو پیشاپیش از رسیدن به هدف ناتوان بدونید، هیچ وقت  بهش نمیرسید یا لااقل خیلی بعیده که بهش برسید. حالا میخوایم بریم سراغِ هفت‌تا خصلتی که باعث میشه انسانها شکست بخورن.

آدما هم معمولاً تمایل دارن روی احساساتی که جریحه دار شده جای زخم درست کنن تا از آسیبهای بیشتر در امون بمونن. منتها این جای زخمها شما رو فقط از اون شخصی که بهتون آسیب زده مصون نگه نمیدارن، بلکه ممکنه از کلِ آدما جداتون کنن. چون این آسیبها یه سدِ احساسی مقابلتون درست میکنن که شما رو از دوست و دشمن به یه اندازه دور نگه میداره. و بالاخره، آخرین عامل هم احساسِ پوچیه، که یکی از عوارضِ شکست هم هست. احساسِ پوچی از این حس ناشی میشه که زندگی کسالت‌باره و هیچ فعالیتی ارزشِ انجام دادن نداره. نه موفقیت چیزیه که بشه پیداش کرد و نه شکست چیزیه که یهو سرِ راهمون سبز بشه.

ما بر اساسِ تجربه‌های گذشته‌مون و پیروزی‌ها و شکست‌هایی که در گذشته داشتیم، باورهایی نسبت به خودمون پیدا میکنیم که این باورها مجموعاً خودانگاره‌ی ما رو شکل میدن و بسیار بسیار تأثیرگذارن. چرا؟ چون آدما درست مثلِ کسی رفتار میکنن که فکر میکنن هستن. اگه شما خودتون رو یه آدمِ شکست‌خورده بدونید، مثلِ شکست‌خورده ها رفتار میکنید و مدام شکست میخورید. و اگه خودتون رو شخصِ موفقی بدونید، همیشه راههایی برای موفقیت پیدا میکنید. بعضیاشون ما رو به سمتِ جلو هُل میدن و بعضی دیگه مانعِ پیشرفت و تغییرمون میشن. ما برای فهمِ جهان، از داستانها و روایتها استفاده میکنیم.

چنان بود که تو گویی شخصیت «صورت» دارد، به نظر می‌رسید که این «صورت شخصیت» غیر جسمانی عامل حقیقی تغییر شخصیت است. اگر این صورت جراحت دیده، بد شکل، زشت با حقیر باقی می‌ماند، بیمار علیرغم تغیرات ظاهری جسمانی رفتارش تغییر نمی‌کرد. بی تردید تمام فرادی که می‌خواهند زندگی شاد و سرشار از موفقیت داشته باشند، می‌بایست این کتاب را مورد خوانش قرار دهند.