جای دیو سپید و پولاد غندی و بید و جایی که کاووس شاه زندانی است را به من نشان بده تا من شاه مازندران را کنار زده و تو را سرکار بیاورم . اکنون نخستین متن آماده شده در این زمینه، در اختیار کورکان و نوجوانان ایرانی است . با این امید که خود آنان یا به یاری پدران و مادران و مربیان ، در جستجوی یافتن منابع اصلی این افسانه ، مراجعه به متون اصلی و افسانه های دیگر برآیند. بند رستم برای گشتاسبی ها مفهوم کنایهای دارد و آن این است که دستی بالاتر از دست شهریار باقی نماند.
برای آشنایی با شیوهی خرید کتاب مقدمه ای بر رستم و اسفندیار میتوانید راهنمای خرید و پرداخت آنلاین در بخش سوالات متداول را مطالعه کنید. بدین گونه به همه جهانیان خبر رسید که کاووس شاه تاجوتخت مازندران را گرفت . سرانجام به نیروی یزدان تهمتن چنگ زد و دیو را از گردن بلند کرد و بر زمین کوفت و او مرد پس خنجر را فروبرد و جگرش را بیرون آورد . جان و جوهر داستان رستم و اسفندیار را «مقاومت» تشکیل میدهد. رستم به جنگ شاه مازندران رفت و نیزهای بر کمربند او زد و گبر از تنش افتاد . تهمتن چون پیل دمان نزد شاه مازندران آمد و برای شاه خطونشان کشید و پیام کاووس را به او داد .
پس همه با چهرههای درهم پذیرایش شدند وقتی فرهاد نزدیک رفت یکی از نامداران دستش را گرفت و فشرد طوری که پی و استخوانهایش آزرده شد . من مازندران را به تو خواهم سپرد ولی باید ابتدا شاه مازندران را گرفت و در چاه انداخت و بعد دیوان دیگر را نابود کرد سپس اگر زنده بمانم به قولم عمل میکنم. رستم سرو تن شست و به نیایش پروردگار پرداخت سپس بند اولاد باز کرد و جگر را به اولاد سپرد و بهسوی کاووس حرکت کردند . ارژنگ دیو بیرون آمد و وقتی رستم او را دید با اسب بهسوی او تاخت و سروگوشش را گرفت و سرش را از تن جدا کرد و بهسوی دیوان انداخت .
نبرد رستم و اسفندیار یکی از زیباترین بخشهای شاهنامهی فردوسی است. داستان نبرد رستم و اسفندیار از نبردی میگوید که میان رستم دنیادیده و اسفندیار جوان رخ میدهد. زیرا در هنگامی که کودک بود او را در آب مقدسی فرو کردند و او روئین تن شد.
همچنین برای دریافت هر چه بهتر روند گذرای رویداد ها همه ی رویداد ها و رخداد های ایران از روزگار پادشاهی لهراسب پدربزرگ اسفندیار و گشتاسپ پدر اسفندیار گفته شده است. همچنین برای رسیدن به برآیندی در خور روزگار شاهنشاهی بهمن، پسر اسفندیار و چگونگی مرگ رستم را هم بازگو کرده ام. دانلود رایگان نمایش صوتی هفت خوان رستم برگرفته از شاهنامه فردوسی سری نبردهایی که رستم برای نجات کیکاووس، شاه ایران، که در اسیر دیو سپید بود، انجام داد. رستم و اسفندیار دو تن از دلاوران شاهنامه می باشند که بنا به دلایلی که در داستان گفته شده، رو در روی یکدیگر قرار می گیرند. از یک سو اسفندیار رویین تن فرزند شاه گشتاسب می باشد و از سوی دیگر رستم پهلوان پهلوانان ایران زمین فرزند زال(دستان) است.
این دو، هم با هم دشمناند و هم دوست؛ چارهای جز کشتن یکدیگر ندارند بیآنکه هیچ یک خواهان ریختن خون دیگری باشد. شاه به او هدایایی چون خلعت پیروزه و صد ماهروی زرینکمر و صد اسب و صد استر که بارشان دیبای خسروی و رومی و چینی و پهلوی و صد کیسه دینار و یاقوت و جامی پر از مشک و گلاب و…داد . شاه جادویی بکاربرد و تنش بین کوه سنگی واقع شد و هرکس آمد تا سنگ را کنار بزند نتوانست.
اسفندیار و رستم یلان بی مانند شاهنامه، علیرغم میل باطنی در کنار رود هیرمند به نبرد با یکدیگر می پردازند و….. رستم و اسفندیار دو تن از دلاوران شاهنامه میباشند که بنا به دلایلی که در داستان گفته شده، رو در روی یکدیگر قرار میگیرند. از یک سو اسفندیار رویینتن فرزند شاه گشتاسب میباشد و از سوی دیگر رستم پهلوان پهلوانان ایران زمین فرزند زال است. اسفندیار و رستم یلان بیمانند شاهنامه، علیرغم میلباطنی در کنار رود هیرمند به نبرد با یکدیگر میپردازند و… . در داستان رستم و اسفندیار همانند تراژدی های بزرگ، روح آدمی به بالاترین حد کشش و تقلای خود میرسد.
تقایل این دو تفکر و پافشاری هر یک بر عقیده خود موجب شکل گیری تراژی رستم و اسفندیار می شود. به شاه ایران بگو که بهسوی ایران برگرد وگرنه توان رزم با لشکر مرا نداری . او نیز نزد رستم آمد و چنگ به دست رستم زد و چنگ او را بهشدت فشرد که رنگ رستم از درد نیلی شد پس رستم نیز چنگ او فشرد طوری که ناخنهایش ریخت . ای بختبرگشته از راه دین اگر کشور را خراب نکنی و خراج گذار من شوی کاری با تو ندارم در غیراینصورت لشکریانم را به جنگت میآورم .
این را گفت و خوابید پس وقتی خورشید سر زد رستم تن رخش را شست و زین به روی آن نهاد و بهسوی خوان دوم رفت. برای دسترسی قانونی و آسان به بیش از ۵۰،۰۰۰ کتاب الکترونیک و کتاب صوتی فارسی اپلیکیشن کتابراه را، رایگان نصب کنید. شهریار فرمان داده، شهریار برگزیده یزدان است، پس میشود فرمان خدا! اینها به خاطر کمک اولاد بود او راهها را به من نمایاند اگر ممکن است او را شاه مازندران کنید .
او در شاهنامه که اثری حماسی و اسطورهای است، به بیان آداب و رسوم، داستانهای اسطورهای و زندگی مردم پرداخته است. اثری بینظیر که با گذشت قرنها همچنان جلوه، طراوت و تازگیاش را از دست نداده است و بینشی عمیق به مخاطبانش میدهد. علاوه بر شاهنامه آثاری دیگر هم به فردوسی نسبت میدهند که البته ادعایی بیپایه و اساس است و این آثار از او نیست.
ثبت ديدگاه