گویی پایتخت ما که از چند ماه پیش در خون و آتش به سر می برد، ناگهان نفس در سینه حبس کرده بود. ما در آن روز به سفر می رفتیم، مملکت را ترک می گفتیم با این گمان که دور شدن موقت پادشاه به آرام کردن شورش کمک خواهد کرد. ما به سفر می رفتیم تصمیم به این سفر از ده روز پیش گرفته شده بود. ما به طور رسمی برای چند هفته استراحت به خارج از کشور پرواز می کردیم. جلد پنجم کتاب “زنان دربار به روایت اسناد ساواک، فرح پهلوی” شامل شامل 550 سند درباره بیوگرافی، ازدواج با شاه، اقوام و دوستان و ..
تمامی حقوق و مطالب سایت برای تک بوک محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد. هشت سال است با هدف افزایش و سادگی مطالعه، کتابها راه اندازی شده و در این سالها منبعی بزرگ از کتابهای پی دی اف به رایگان در اختیار کاربران عزیز قرار داده ایم. امید است در ادامه راه با همراهی افراد بیشتر، دانش و اطلاعات در حوزه های مختلف را در سطح کشور و جهان افزایش دهیم. ما به سفر می رفتیم، تصمیم به این سفر از ده روز پیش گرفته شده بود.
کتابها در اپلیکیشن کتابراه با فرمتهای epub یا pdf و یا mp3 عرضه میشوند. ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم. اگر این کتاب رو خوندی حتما نکاتی ازش میدونی که بقیه میخوان بدونن، پایین برای ما بنویس.. برای دریافت نرم افزار های مورد نیاز مطالعه کتاب ها با لینک مستقیم بر روی اینجا کلیک کنید.
وی تا پیش از انقلاب ایران، با عنوان سلطنتی «عُلیاحضرت شهبانو»، خطاب می شد. کهن دیارا، از لحظات اندوه بار فرح در هنگام ترک وطن، در انقلاب ۵۷ یاد می کند. از سختی ها و فراز و نشیب های دوران مجردی تا فعالیت های او در دوران پس از مرگ محمدرضا شاه پهلوی. کتاب «کهن دیارا» خاطرات و زندگینامه ملکه ایران در دوره پهلوی را بازگو میکند.
فرح دیبا، که با نام اصلی فرح دیبا شناخته میشود، معمار، نقاش، نویسنده، مترجم و همسر محمدرضا شاه پهلوی بود. او از ۲۹ آذر ۱۳۳۸ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ شهبانوی ایران بود و تا پیش از انقلاب ایران با عنوان سلطنتی «علیاحضرت شهبانو» خطاب میشد. کتاب کهن دیارا، گویای خاطرات و زندگینامه ملکه ایران، در دوره پهلوی است. فرح با نام اصلی فرح دیبا طباطبایی، معمار، نقاش، نویسنده، مترجم و همسر محمدرضا شاه پهلوی است.
آیا به این مطلب اعتقاد داشت؟ ناامیدی و اضطرابی که گاه به گاه در نگاهش مشاهده می کردم، نشانی از این مطلب نداشت.اما من بدون آنکه واقعا اعتقادی داشته باشم، این امید را در دلم می پروراندم. در نظر من غیرقابل تصور بود که این مرد که ۳۷ سال از زندگی خود را به ملتش ارزانی داشته، اعتماد مردم را بار دیگر به دست نیاورد زیرا در دوران پادشاهی او ایران با شتاب فراوان توسعه یافته بود. هر بار که صبح ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ را به یاد می آورم، اندوهی عمیق و بی پایان قلبم را می فشارد. ما در آن روز، به سفی می رفتیم، مملکت را ترک می گفتیم با این گمان که دور شدن موقت پادشاه به آرام کردن شورش کمک خواهد کرد.
ثبت ديدگاه