فردی که هوش عاطفی بالایی دارد، سوارکار ماهری دارد که می‌داند چگونه بدون درگیری مستقیم، فیل را منحرف کند و فریب دهد. سیستم کنترل‌شده مانند یک عضله است که به سرعت خسته و فرسوده می‌شود، در حالی که سیستم خودکار بدون خستگی و به‌طور پیوسته عمل می‌کند. برای کنترل بهتر رفتارها، باید محرک‌های محیطی که باعث وسوسه‌ها و رفتارهای ناخودآگاه می‌شوند، تغییر داده شوند. به این ترتیب، اگر نمی‌توان از یک محرک اجتناب کرد، می‌توان با تغییر تمرکز آگاهانه بر جنبه‌های کمتر جذاب آن، تأثیرات وسوسه‌انگیزش را کاهش داد.

احتمالا از غذای شیرین، چرب و ناسالم هم استفاده می‌کنید، به این خاطر که وقتی آن‌ها را می‌خورید برای شما لذت بخش‌اند. اما چرا چیز بهتری را امتحان نمی‌کنید؟ مثلا فلوکستین، این داروی ضد افسردگی می‌تواند سطح شادی را افزایش دهد، هم درباره‌ی افراد افسرده و هم درباره‌ی کسانی که افسرده نیستند. با این وجود، روان‌شناسی مثبت‌گرا نشان می‌دهد که آیین بودا مفهوم‌ عدم وابستگی را به نهایت خود رسانده و با دیدی افراطی به آن نگریسته است. البته این ارزیابی کامل نیست و در این بخش، صرفا دو حقیقت باستانی بیان می‌شود.

هایت سال تحصیلی ۲۰۰۷-۲۰۰۸ را به خاطر سوابق آموزشی ممتاز و برجسته‌اش به‌عنوان استاد مدعو در دانشگاه پرینستون گذراند. پس از اتمام تحصیل به پیشنهاد استادش ریچارد شودر (استاد رشته انسان‌شناسی فرهنگی) برای ادامه‌ی تحقیقاتش از اوریسای هند دیدن کرد. بودا در هندوستان و فیلسوفان رواقی در یونان و روم باستان مردم را نصیحت می‌کردند که وابستگی‌های عاطفی‌ خود به آدم‌ها و اتفاق‌های پیش‌بینی‌نشدنی و کنترل‌نشدنی را از بین ببرند. آن‌ها توصیه می‌کردند که مردم به‌جای این موضوع، نگرش پذیرا را پرورش دهند.

برای مثال، اگر با یک حیوان وحشی روبرو شویم، اضطراب و ترسی را تجربه می‌کنیم که ما را وادار به فرار می‌کند. اما احساس شادی زیادی نسبت به چیزی که قبلاً مثلا یک سال گذشته به دست آوردیم، نخواهیم داشت. این کتاب ابتدا بررسی می‌کند که چگونه سنت‌های مختلف فلسفی در طول تاریخ بشر، شادی را تعریف کرده‌اند و حکمت فلسفی و کلامی‌ متفکران باستان را با بینش‌هایی از حوزه روانشناسی مثبت به هم می‌آمیزد. درنهایت نویسنده میگه که برخلاف باور عموم، رسیدن به اهداف و آرزوها هم باعث نمی‌شن تا ما به یه آدم خوشبخت تبدیل بشیم.

برای پرداختن به این سؤال که چگونه می‌توان اخلاقیات مشترک را در جامعه‌ای متنوع شکل داد، هایت به روان‌شناسی مثبت‌گرا، به ویژه به آثار سلیگمن و پترسون درباره فضایل و نقاط قوت روی می‌آورد. هایت درباره‌ی چگونگی و چرایی رشد برخی از افراد پس از تجربه کردن رنج و درد صحبت می‌کند، همراه با معرفی روش‌هایی برای افزایش شانس افراد در جهت رشد و ترقی پس از وقوع سوانحی که تجربه می‌کنند. فصل اول شرح می‌دهد که چگونه هر شخص دارای دو بخش مجزا است؛ قسمت ابتدایی یا بدوی، که شامل غرایز اساسی ما است و بخش بسیار تکامل یافته، که سعی می‌کند غرایز را کنترل کند.

خوشبختانه، محققان امروزه داروهای ضد افسردگی زیادی توسط محققان تولید شده که از عوارض جانبی آن‌ها روز به روز کاسته می‌شود. اگر می‌توانستید چیزی را در دهان خود بگذارید که شما را بدون نیاز به هیچ تلاشی خوشحال کند، این کار را می‌کردید؟ اگر شما هم مانند اکثریت قریب به اتفاق جامعه باشید، پاسخ شما قطعا «نه» است. شما هم به احتمال زیاد به میانبرها اعتقادی ندارید با این تفاوت که احتمالا هر روز یکی از آن قرص‌های شادی‌بخش را مصرف می‌کنید. کنترل همه چیز در دستان من است، اما تنها زمانی که فیل خواسته‌های خودش را دنبال نمی‌کند. زمانی که فیل واقعا قصد انجام کاری را داشته باشد، آن‌وقت بین من و او هیچ‌گونه مطابقتی وجود ندارد».

هایت عقل را به سوارکار و عاطفه را به فیل تشبیه می‌کند، که نشان می‌دهد عقلانیت انسانی وابسته به عاطفه است. قشر اوربیتوفروال، بخشی از مغز که در واکنش‌های عاطفی نقش دارد، نشان می‌دهد که احساسات و عقل با هم کار می‌کنند و بدون عاطفه، رفتار هوشمندانه ممکن نیست. جاناتان هایت در کتاب فرضیه خوشبختی این موضوع را مطرح می‌کند که نه می‌توان تصورات غربی در مورد تحقق اهداف و نه تصورات شرقی در مورد حذف میل را به عنوان راهی صددرصد موفق به سوی خوشبختی درنظر گرفت. خلاصه کتاب فرضیه خوشبختی نشون میده که خوشبختی به چند عامل مهم بستگی داره و چه بپذیرم یا نه، وضعیت بیولوژیکیِ ما یکی از مولفه‌های مهم برای خوشبختی هست. قانون طلایی که در این فصل‌، هایت آن را تشریح می‌کند رمز موفقیت ما و دستیابی به خوشبختی است. نویسنده چندین مظنون را یکی پس از دیگری بازجویی می‌کند، به این امید که هر کدام از آن‌ها به نوبه‌ی خود پاسخی برای این سؤال داشته باشند که «بهترین راه برای خوشبختی پایدار چیست؟».

«مطالعات روی افراد دوقلو به طور کلی نشان می‌دهد که ۵۰ تا ۸۰ درصد از تفاوت بین سطح متوسط شادی افراد را می‌توان به وسیله تفاوت‌های ژنتیکی آن‌ها توضیح داد تا تجربیات زندگیشان». هایت برای انتقاد از وضعیت کنونی دانشگاه‌ها و تفسیر ارزش‌های مترقی هم بارها مورد حمایت و توجه قرار گرفته و هم انتقادات زیادی را متوجه خود ساخته است. وی توسط مجله «فارین پالِسی» و مجله «پراسپکت» به‌عنوان یکی از «برترین اندیشمندان جهان» برگزیده شده است.