«جای خالی سلوچ» و «کلیدر» و نیز «باشبیرو» از آن جملهاست. پس از «تهشب»، دولتآبادی «ادبار» را به همراه داستانهای «بند»، «پای گلدسته امامزاده»، «هجرت سلیمان» و «سایههای خسته»، در مجموعه «لایههای بیابانی» در سال ۱۳۴۷ منتشر کرد. مشخصه دیگر آثار او عشق به پدر یا خاطره پدری است، ارادت به صادق هدایت، همدلی او با هدایت به رغم تفاوت نگاهشان که به خوبی در رمان سلوک وجه روشنتری به خود میگیرد، از دیگر مشخصههای آثار دولت آبادی است. در سال ۱۳۵۳ مهین اسکویی، کارگردان تئاتر از او دعوت کرد که در نمایشنامه «در اعماق» اثر ماکیسم گورکی ایفای نقش کند.
مارال دختر جوان کُرد که پیشتر در خراسان ساکن بوده تازگی به سبزوار آمده تا پدرش عبدوس و نامزدش دلاور را در زندان ملاقات کند. در طول این سالها مارال و مادرش تنها زندگی میکردند و مادر او بعد از خشکسالی در اثر بیماری درگذشته است. حالا مارال تنها مانده و تصمیم میگیرد نزد عمه بلقیس و خانوادهاش در کلاته سوزنده برود تا آنجا زندگی کند. خانواده همسرش، خانواده کلیمشی مثل بیشتر عشایر آن منطقه بین منطقه کلیدر و کلاتههای مختلف آنجا ییلاق و قشلاق میکنند. زمانی که مارال برای دروی محصول همراه خانواده میشود، پسر میانی عمه بلقیس، گلمحمد، همراه داییاش مدیار و چند نفر دیگر از اهالی طایفه به سمت طایفه دیگری به راه میافتند تا معشوقه مدیار، صوقی را بدزدند. صوقی خواهرزاده حاج حسین چارگوش علی و نامزد پسر او نادعلی است.
بعداً خبر میرسد که نادعلی به خونخواهی پدرش برخاسته و میخواهد قاتلین او را پیدا کند. به دنبال یک سری اتفاقات دیگر چند مأمور نظمیه به سراغ چادرسیاههای خانواده کلمیشی آمدهاند. فشار روانی زیاد موجب میشود او مأمورین نظمیه را به قتل برساند.
در مرکز فاجعه عقیل قرار دارد که همه کساش مردهاند جز دخترش شهربانو، که با او به صحرا رفته بودهاست و جز پسرش تیمور که در گناباد به سربازی رفتهاست. در «عقیل عقیل» این پدر است که پسر را گم کردهاست اما در واقع تیمور تنها پسر عقیل نیست که همه کس و کار اوست؛ پس باز هم عقیل پدر گم کردهای بیش نیست. در این جا دیگر اساس حرف کاملاً درست است؛ رمان پدیدهای است متعلق به دوران دمکراسی که در آن، آدمها، موجوداتی هستند با «روحیهای دینامیک و دمکراتیک» (براهنی، 1373، ص397) و نه موجوداتی «صغیر و عقب مانده» که یکی با خودکامگی مطلق، اختیار آنها را سلب کند.
مارال بعدها با گلمحمد ازدواج میکند و پس از تمام وقایع مرگبار رمان و با وجود تمام فشارها مارال باز هم تلاش میکند خودش را کنترل کند. زیور زیور همسر اول گلمحمد است و کمی از حضور در این خانواده احساس حقارت میکند. در واقع نازایی اوست که باعث میشود همیشه در داستان احساس حقارت داشته باشد چون از نظر خودش فرزندآوری یکی از سرمایههای اصلی عشایر است. وقتی متوجه میشود نازا است در سوگ فرو میرود و بهتزده میشود.
پس از آن، دولتآبادی اولین رمانش را تحت عنوان «سفر» به چاپ رساند. دولت آبادی یکی از مشهورترین نویسندگان ایرانی در جهان است. آثار او به زبانهای مختلفی ترجمه شدهاند و خوانندگان بسیاری در سرتاسر جهان دارند.
این منطقه محل تولد خود دولتآبادی است و در بسیاری از آثارش بهعنوان صحنه داستان از آن استفاده میشود. تنها تأثیر دولتآبادی از محل تولدش فقط آوردن نام دشتها و کوههای محل تولدش نیست. در حقیقت شخصیت داستانی گلمحمد بر اساس سرگذشت حقیقی گلمحمد کلمیشی نوشته شده است. او مردی از اهالی کردهای کرمانج بود که در استان خراسان زندگی میکردند. او که ظاهراً بهاتهام کشتن یک مأمور مالیات به زندان افتاده بود، از زندان گریخت و با گروهی از معترضان محلی علیه حکومت مرکزی مدتی جنگید و در همین جنگها کشته شد.
ثبت ديدگاه