این مفهوم در تضاد با ایدههای سنتی درباره نقش بزرگ افراد در تاریخ قرار دارد و به جای آن، جنگ و تاریخ را به عنوان نتیجهای از اتفاقات پیچیدهتر و گستردهتر اجتماعی و سیاسی مطرح میکند. تولستوی علاوه بر نویسندگی، فیلسوفی اجتماعی و اخلاقی بود که به موضوعاتی مانند عدالت، صلح و اصول اخلاقی فردی علاقهمند بود. او با نقد شدید جامعه روسیه و اشرافیت، و با تاکید بر سادهزیستی و زندگی صادقانه، تلاش کرد تا مخاطبان خود را به بازنگری در زندگیهایشان دعوت کند. این تأملات عمیق فلسفی و اخلاقی، به ویژه در آثار او مانند جنگ و صلح، برجسته میشوند و از او یک نویسنده با دیدگاههای جهانی و انسانی ساختهاند.
باگراتیون از او درخواست می کند تا به عنوان افسر رابطش باشد . رستوف که آرزوی دیدن امپرتور الکساندر را دارد و به دلیل اینکه شاید او را نزد امپراتور بفرستند برای انجام ماموریتی خدا رو شکر می کند . فرمانده فرانسویان مورا که قبلاً نیز یک بار فرماندۀ اتریشی ها را به بهانۀ صلح فریب داده و پل دانوب را سالم تسخیر کرده بود به فکر می افتد ارتش روسیه را نیز به طمع صلح نابود کند . باگراتیون می گوید در این مورد اختیاری ندارد و کسی را نزد کوتوزوف می فرستد و در مورد آتش بس کسب تکلیف می کند . باگراتیون و نیروهایش به سرعت از بیراهه می روند و چند ساعتی زودتر از فرانسوی ها جاده را به اشغال خود در می آورند اما سربازانش همه گرسنه و خستهاند .
ناتاشا در طول داستان مسیر تحول بسیار سریعی را در پیش می گیرد. ، در مسیری عاقلانه به گونه ای رشد می کند که هم رده ی روح معنوی پییر قرار می گیرد . سیر این رشد معنوی برای تولستوی از ارزنده ترین گونه های شخصیت پردازی بوده است. همه ی منتقدین ادبی به این امر اعتراف کرده اند که شخصیت ناتاشا یکی از گران مایه ترین شخصیت هایی است که تولستوی در کارهایش خلق کرده است . همان طور که کشش جنسی ، او را به شکار هلن زیبا و خودخواه تبدیل کرد .
در واقع ، یکی دیگر از جنبه های رمان جنگ و صلح در این داستان جدای از جنگ های میان روسیه و فرانسه و سایر جدال ها ، جنگ انسان ها با خودشان و درونشان است . از این رو باید این چنین گفت که تولستوی بدون هیچ فشاری و آزادانه رمان جنگ و صلح را نوشته است و همین مسئله نیز باعث شده است که این کتاب تبدیل به یکی از مهم ترین متون تاریخی _ ادبی در طول تاریخ نویسندگی بشود . در ادامه خلاصه رمان جنگ و صلح می خوانید که ضمن اینکه بوریس را به اتاق پییر می فرستد تا به پییر بگوید برای ناهار به خانۀ کنت رستوف دعوت شده است . همۀ بانوان خویشاوند کنت بزوخف که کنار بالین او را گرفتهاند و همچنین واسیلی کوراگین نیز که می خواهند کنت بزوخف را علیه پییر بشورانند تا وی پییر را از ارث پدری محروم کند حضور دارد .
جنگ و صلح نه رمان است، نه شعر و نه شرح وقایع تاریخی، بلکه شیوهی بیان جدیدی است که با آنچه نویسنده میخواسته بگوید سازگار است. هرکسی که به شما بگوید میتوانید از بخشهای «جنگ» رد شوید و فقط بخش «صلح» را بخوانید یک ابله است. وقتی کتاب را یکبار در ۲۰ سالگی و دوباره در ۵۰ سالگی بخوانید، بخشهایی که شخصاً مورد علاقه شما هستند و بخشهایی که صرفاً کنجکاوی شما را برمیانگیزند تغییر میکنند. این کتاب محصول ذهن بزرگی است که پیش از مرگش علاقهاش را تقریبا به هرچیزی درباره جنگ و صلح از دست داد. یک موجود زنده است که وقتی دوباره به آن برمیگردید هرگز کاملاً شبیه به چیزی که از آن به یاد دارید نیست. این موضوع، با توجه به دوره زمانی که تولستوی در آن زندگی میکرد و با توجه به جریان ادبی مسلط در آن دوره، ارزش کار تولستوی صدچندان میشود.
اسپرانسکی تلاش می کند تا دولت روسیه را اصلاح و مدرن سازی کند و بتواند روسیه ای درخشان درست کند که در این کار آنچنان که باید و شاید هم موفق نمی شود . کنتس همانند همسرش به پول بی اعتناست و سعی می کند که به زندگی و ارزش های اخلاقی اهمیت دهد و از سویی بار مسئولیت را به پسرش نیکولاس زمانی که او را پس از مرگ کنت حمایت می کند ، ثابت کند . مرگ پسر جوان اش، پتیا ، به شدت بر روی کنتس تاثیر می گذارد ، در حالی که او را در غم غرقه می کند و برای تمام عمر او را در یک تنهایی و انزوا فرو می برد . در همین حین خبر رسیدن پول به نیکلای می رسد و وی برای دریافت پول به مقر فرماندهی می رود . وی در نامه ای که پدرش برای او نوشته بوده است ، یک توصیه نامه برای آجودانی می بیبند که آن را دور می اندازد و به رژه باز می گردد . آن شب بعد از نبرد آندره در جلسۀ فرمانده هان از توشین فرماندۀ آتشبار روس ها در حضور او دفاع می کند و بیان می کند که دلیل به جا گذاشتن چند توپ این بوده که نیرویی از توپ های او محافظت نمی کرده است .
پسر جوان تر روستوف ، که التماس کرد که به ارتش روسیه بپیوندد. پتیا که به ناتاشا نزدیک بود و مورد علاقه ی مادرش بود، در جنگ پارتیزان پس از این که فرانسه باز پس گیری زمین هایش را از مسکو آغاز کرد ، کشته شد . اگر داستان را از جهات مختلف بررسی کنید ، خواهید دید که آندره به شدت به پیر نزدیک است ولیکن در جنبه های مختلفی به لحاظ ابعاد فلسفی داستان تفاوت های آشکاری را در این میان مشاهده می کنیم . با این حال ارتش روسیه به دستور کوتورف از درگیری بیهوده منع می شوند . در این زمان جنگ های توسط پارتیزانی های قزاق و موژیک روسی بر علیه فرانسه در روسیه آغاز می شود .
ثبت ديدگاه