کارل گوستاو یونگ باور داشت که همزمانی یعنی یک بخش از روان مستقل از فضا و زمان عمل کند. این دستاورد انقلابی که در کتاب هم زمانی (Synchronicity) منتشر شده، توأمان دیدگاههای کلاسیک کارل گوستاو یونگ (C. G. Jung) به علیت را مورد بازنگری قرار داده و آن را تکامل میبخشد. همچنین، یونگ با این اثر خود قادر است به بازشناسی و بازتعریف معانی شانس، تصادف، احتمالات و رخدادهای ویژه در زندگیمان بپردازد. کتاب هم زمانی نوشتهی کارل گوستاو یونگ بخشی از فصل هشتم کتاب «مجموعه آثار یونگ» است که در قالب یک اثر مستقل منتشر شده است.
یکی از نکات مهم و قابل توجه داستانهای همزمانی این است که راوی آنها به هیچ عنوان احساس نمیکند که خودش نویسنده این داستان است. هنگامی که بین حالتی درونی و رویدادی بیرونی یک همایندی رخ میدهد که ما نه علت آن بودهایم و نه به دنبال آن. از دیدگاه یونگ رویدادهای همزمان تقریباً همیشه سه جنبه خاص دارند که رابرت اچ هوپک بر اساس تجربه و تحقیقاتش یک جنبه دیگر به آن اضافه کرده است. بنابراین رویدادهایی که ما آنها را همزمانی مینامیم عموماً چهار جنبه دارند. در مقابل وقتی فردی راهی را دنبال میکند که با قلبش انتخاب کرده است، رؤیاهایی را میبیند که به کمکش میشتابند؛ رؤیاهایی که جالب و خوشایند به نظر میرسند و اغلب حسی از خوشبختی و سعادت را به فرد القا میکنند. همزمانی «منفی» نیز حامل پیام مشابهی است تا فرد را به تأمل در کاری که انجام میدهد وادارد.
او در مدت نه سال در بورگهولتزلی در برنامه ی پیشگام تجربی روانشناسی تحت سرپرستی اوژن بلویلر رئیس بیمارستان فعالیت کرد. یونگ را در کنار زیگموند فروید از پایه گذاران دانش نوین روانکاوی قلمداد و از او به عنوان پدر روانشناسی نوین یاد می کنند. همزمانی چیست ؟ قطعا برای شما هم پیش آمده که دو یا چند اتفاق که انتظار آن را ندارید به صورت همزمان ، اتفاق می افتد! کارل یونگ، با نام کامل کارل گوستاو یونگ (زادهی ۲۶ جولای ۱۸۷۵، کسویل، سوئیس – درگذشته در ۶ ژوئن ۱۹۶۱، کوسناخت، سوئیس)، روانشناس و روانپزشک سوئیسی بود که روانشناسی تحلیلی را پایهگذاری کرد. یونگ مفاهیم شخصیت برونگرا و درونگرا، کهنالگوها و ناخودآگاه جمعی را نیز مطرح کرد و توسعه داد.
درک یک واقعه همزمانی مستلزم این است که فرد توانایی توجه به وضعیت ذهنی خود اعم از فکر، احساس، بصیرت، رؤیا یا پیش آگاهی را داشته باشد و به طور شهودی آن را با یک واقعه بیرونی مرتبط سازد. درواقع همزمانی اصطلاحی توصیفی است برای رابطه بین دو واقعه که به طریق معناداری به یکدیگر مرتبط هستند؛ رابطهای که نمیتوان از طریق علت و معلول شرح داد و همین «معنا» همزمانی را از یک رویداد صرفا همزمان متمایز میسازد. همزمانی تقارن رویدادهایی است که برای فرد معنیدار است؛ بنابراین هر تجربه همزمانی منحصر به فرد است. این دنیای ناخودآگاه جمعی آن قدر شگفت انگیز است که بچه ها همیشه به سوی آن برمی گردند و به سختی می توانند خودشان را از آن جدا کنند. بچه هایی هستند که هیچ وقت خاطره ی این پیشینه ی روانی را فراموش نمی کنند، چون شگفتی های موجود در آن، بسیار خارق العاده اند. هندوها آن ها را «دنیای جواهر» یا «مانیدویپا» می نامند، یعنی جزیره ی جواهری که در دریای نوشیدنی ایزدان قرار گرفته است.
تقاضا دادن برای کاری که همیشه آرزویش را داشتهایم، نوشتن یک کتاب، انتخاب رشته تحصیلی و غیره وقایعی تصادفی یا غیرعلی نیستند بلکه اقداماتی ارادی هستند. استخوانهای روح سر آن دارد تا بازنمایی تحلیلی و دقیقی از جریانها و جنبشهای فلسفی و نظری معاصر بهدست دهد. در همین لحظه، یونگ متوجه میشود که حشره ای با کوبیدن بدن خود به شیشه پنجره، در تلاش است تا وارد اتاق شود. بعد از باز کردن پنجره، مشخص میشود که آن حشره، یک سوسک علف خوار طلایی رنگ است.
اصولی که از روزنه شهود به زندگی ما راه یافتهاند و با شناخت آنها میتوانیم راهی به «قلب» پیدا کنیم که زندگی ما را با جهان هستی در یک راستا قرار میدهد. همزمانی لغتی است که این روانشنای برای « تصادفات معنادار » ابداع کرد؛ ارتباطات عجیبی که بین چیزهای مهم درون یک فرد و یک ملاقات یا حادثهای بیرونی وجود دارد. 2.يا برعكس، ممكن است يک همزمانی موجب تقويت و تحكيم رابطه ای شود كه ما نسبت به آن ترديد داشته ايم. وقتی رابطه ای عميق و مستمر بين افراد وجود دارد، همزمانی های متعدد بين آن ها و تجارب زندگی آن ها موجب حالت دوم می شود و رابطه را محكم تر می كند.
«همزمانی منفی» انباشته شدن رخدادهایی تصادفی را توصیف میکند که میخواهند راه را بر آنچه فرد سعی در انجامش دارد، ببندند یا مانع شوند و آن را مختل نمایند. هر رویا یا رخدادهای همزمان دعوتی است برای اینکه مفهوم آن مورد توجه قرار گیرد. وقتی فردی در مسیری گام برمی دارد که با ارزشها و احساسات باطنی او در تضاد است و در این فرآیند به سمت تغییری منفی پیش میرود، ممکن است رؤیاهایی منفی ببیند که اغلب مملو از چهرههای ناخوشایند یا متخاصمی است که نمیتواند با آنها مقابله کند.
ثبت ديدگاه