مقایسه، نگاه شما به موفقیت یا شکست را محدود می‌کند و باعث نادیده گرفتن پیشرفت‌های شخصی می‌شود. ممکن است موفقیت‌های  دیگران بسیار چشمگیر باشند اما باید توجه داشت که هر فرد مسیر و اولویت‌های متفاوتی دارد. برای مثال ممکن است شما مثل دوست و همکار خود در کار ترفیع نگرفته باشید اما در زمینۀ زندگی خانوادگی که برای شما در اولویت بوده، رشد کرده باشید. باور تولستوی و پیترسون دربارۀ یک زندگی خوب، یک چیز است؛ مهم نیست زندگی چقدر ناعادلانه است، در هر صورت نباید دنیا را مقصر دانست، همیشه کسی وجود دارد که بیشتر از شما رنج کشیده است. همچنین با وجود اینکه ممکن است گاهی آینده تیره و تار به نظر برسد اما اگر بتوانید بر مسئولیت خود در زندگی متمرکز شوید، می‌بینید که روزهای تاریک هم می‌گذرند. صحبت‌های دوستان به تدریج وارد زبان و رفتار ما می‌شود و هر چه بیشتر با آن‌ها وقت بگذرانیم، تأثیرشان بر ما بیشتر می‌شود.

پیترسون در این کتاب تلاش می‌کند مخاطبانش را متقاعد کند که به جای توجه به دیگران و وقایع بیرونی، تمام توجه را به سمت اصلاح خود و نظم‌ شخصی اختصاص بدهند. او در این کتاب خرد و اصولی را به‌سادگی آموزش می‌دهد که به بهبود و پیشرفت خواننده منجر خواهد شد. این کتاب از زمان انتشار تا به امروز از کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز و آمازون بوده و در سال ۲۰۱۸ با توجه به نظر مخاطب‌هایی که کتاب را خوانده بودند، تبدیل به بهترین کتاب غیرداستانی گودریدز شد.

اما این امر برای مردان صدق نمی‌کند و کاملاً تمایل دارند با رده پایین‌تر از خود ازدواج کنند، اگر چه ترجیح می‌دهند همسرشان به نوعی جوان‌تر باشد. گرایش اخیر به سمت خالی کردن میان رده‌ها نیز افزایش یافته است، زیرا خانم‌های ثروتمند تمایل فزاینده‌ای به ازدواج با مردان ثروتمند دارند. الان که به شیش ماهی فکر میکنم که با اضطراب وجودی درگیر بودم، میبینم یکی از بهترین چیزهایی بود که برام اتفاق افتاد.

اگر به هر دلیلی، خواستید اصل مطلب را بخوانید، مسقیم سراغ فصل اول بروید و مطالعۀ پیشگفتار و مقدمه را به بعد موکول کنید. ساختار هر فصل هم به شکلی است که ممکن است در ابتدا متوجه منظور نویسنده نشوید و بعد در نقطه‌ای که انتظارش را نداشتید، سناریوی مدنظر نویسنده برای بیان مطلب آن فصل، برایتان آشکار می‌شود. مقایسه، قاتل پیشرفت است.مقایسه و خودانتقادی یکسان نیستند.

برای دانلود قانونی کتاب 12 قانون زندگی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید. خدا در نهایت به موسی ده پیشنهاد نداد، بلکه ده فرمان داد؛ اگر من فردی آزاد باشم، اولین واکنشم به یک فرمان شاید واقعاً این باشد که هیچکس، حتی خدا، حق گفتن این که چه کاری باید بکنم را ندارد؛ ولو این که برایم مفید باشد. اما داستان گوساله‌ی طلایی نیز به ما یادآوری می‌کند که بدون قوانین، فوری به برده‌های امیال خود تبدیل خواهیم شد، و هیچ راه فراری از آن نخواهد بود. ندایی درونی و انتقادی در ذهن ما جای دارد که همهٔ این‌ها را می‌داند.