جلسه ای که برای نجات دادن او از مشکلش تشکیل شده بود را به حال خود گذاشت و با خدمتکار خانه به سراغ عشق بازی رفت. رفتار های این چنینی او باعث عصبانیت و ناراحتی عمویش میشد چرا که او را در هنگام ترک خانه مدام معطل میگذاشت و به سراغ هوس رانی خود میرفت. من مهدی عباس زاده (Mehdi AbbasZadeh) ام علاقه مند به کتاب ها، انیمیشن ها و موسیقی.اینجا از کتاب هایی که میخونم، فیلم هایی که میبینم و از موزیک هایی که گوش میدم صحبت میکنم.راستی! من اینجا از مشکلاتی که تو راه یادگرفتن سئو بهشون بر میخورم هم مینویسم. امیدوارم که حس و حال این سایت رو دوست داشته باشی. در رمان محاکمه با مردی روبه‌رو می‌شویم که یک روز صبح، بدون اینکه خطایی از او سر زده باشد، در اتاقش بازداشت می‌شود.

منطق به‌راستی تزلزل‌ناپذیر است، اما در برابر انسانی که می‌خواهد زندگی کند، تاب مقاومت ندارد.

فراش دادگاه بعد از آشنایی با یوزف ک. دنده ها و چرخ های تو در توی دادگاه را به همراه کارمندان دون پایه مستقر در اتاق های دادگاه او نشان داد. ترجمه اعلم ترجمه پیچیده تر و سنگین تری است که ظرافت و روح طنزی که در آثار کافکا هست رو با لغات ثقیل و خشک کمی چروکیده و آزرده می کند. معرفی کامل کتاب محاکمه را همراه با اینفوگرافیک آن، می‌توانید از طریق لینک زیر مطالعه کنید.

«بگیر، این کلید خانه است، هر وقت خواستی، بیا.» این آخرین گفته‌ی لنی بود، و در حال رفتن بوسه‌ای بی‌هدف بر پشت کا. از در خانه بیرون آمد، بارانی نرم می‌بارید. خواست به وسط خیابان برود، تا شاید لنی را پشت پنجره ببیند، ولی از اتومبیلی که جلوی خانه توقف کرده بود و کا. از فرط حواس‌پرتی متوجه آن نشده بود، عمو پایین پرید، بازویش را گرفت و او را چنان به در خانه کوفت که گویی خیال دارد او را آن‌جا میخکوب کند.

من مهدی عباس زاده هستم و میخوام این بار کتاب محاکمه اثر فرانتس کافکا رو معرفی کنم. من کتاب محاکمه نوشته ی فرانتس کافکا رو از روی ترجمه امیر جلال الدین اعلم چاپ نیلوفر خوندم. برای دانلود و استفاده از کتاب صوتی محاکمه اثر فرانتس کافکا میتونین از کانال تلگرامی من (مهدی عباس زاده) استفاده کنین. فرانتس کافکا -نویسنده سرشناس آلمانی‌زبان- در سال 1883 دیده به جهان گشود.

نکته ی بعدی در مورد کتاب محاکمه اینه که توی متن کتاب یک سری عدد ها وجود داره، این عدد ها اون قسمتی از نوشته هارو نشون میدن که خود نویسنده اون هارو حذف کرده. ناشر این قسمت های حذف شده رو آخر کتاب اورده ولی من حواسم به این عدد ها نبود و تازه وقتی که کل کتاب رو تموم کردم متوجهش شدم.شاید بهتر بود ناشر همون اول کتاب در مورد این موارد کمی صحبت و راهنمایی میکرد. رمان «مسخ» پرآوازه‌ترین کتابی است که او در طول حیاتش به رشته تحریر درآورده است.

به نظر میاد ترجمه علی اصغر حداد بهتر باشه. یوزف ک.، کارمند فروتن بانک، یک روز بامداد پی می برد که بدون ارتکاب گناهی مشخص، متهم شده است. به گمانش، اثبات بی گناهیش ساده است، ولی بزودی خود را در دنده ها و چرخهای ماشینِ تو در تویِِ محاکمه ای گرفتار می یابد که راه برنده اش عدالتی رنجناک است و نمایندگانش کارمندانی دونپایه و مستقر در دفترهایی پلیدند.

پس از زدوبدل کردن چند کلمه مودبانه درباره اینکه کدامشان باید در وظیفه بعدی مقدم باشد – چنین می‌نمود در ماموریتی که این ماموران مخفی مشترکاً به آن گماشته شده بودند، تفاوتی گذاشته نشده بود – یکی از آنها نزدیک ک. آمد و کتش، جلیتقه‌اش، و دست آخر پیرهنش را درآورد. بی‌اختیار لرزید، که در نتیجه آن مرد تپوک دل آسوده کننده سبکی بر پشتش زد. بعد رختها را بدقت تا کرد، پنداری که احتمال داشت دوباره یک وقتی به کار رود، هرچند نه شاید فوراً.

این کتاب مضامین اضطراب وجودی، جستجوی معنا، و پیچیدگی های وجود انسان را در دنیایی که توسط نیروهای مبهم و خودسر اداره می شود، بررسی می کند. سبک نوشتاری کافکا در «محاکمه» با توصیف دقیق و مفصل، عمق درونی و روانشناختی و فضای ناآرام و سورئال آن مشخص می شود. این روایت با احساس ابهام و عدم قطعیت مشخص می شود و خوانندگان را با پرسش های بی پاسخ و تفسیرهای متعدد رها می کند.