شکی نیست که نام ولادیمیر ناباکوف حداقل در میان پنج رمان‌نویس بزرگ این قرن قرار می‌گیرد. او تنها کسی‌ است که قریحه‌ی هنری‌اش در سینما شکوفا شد. ناباکوف کتاب لولیتا را بهترین اثر انگلیسی‌ زبانش می‌نامد.

VN می‌دانست که موضوع مخاطب را شعله‌ور میکند؛ احساسات و تمایلاتش، اخلاقش و حس حقانیتش را.اخلاق و زیبایی در این رمان در هم تنیده شده‌اند، آن ها در آغوش هم در رقصی کشنده تاب می‌خورند. ما فعل و انفعال این دو را با ذهن و دهانی باز و غرق در شگفتی تماشا میکنیم ولی در نهایت باید این دو را از هم جدا کنیم؛ این دو در کنار هم یکپارچه و جدا از هم متضاد همدیگر هستند. ناباکوف اجباری برای نوشتن در مورد فردی مریض اما زیرک و اهل هنر و مطالعه نداشت، این کاملا انتخاب خودش بود!

من مقدار قابل توجهی کتاب زبان اصلی خوانده‌ام (نه آن‌قدرها ولی خوب) و این سخت‌ترین کتابی بود که با آن مواجه می‌شدم. دایره لغات نویسنده واقعا گسترده بود فکر کنم اگر تعداد کلمات متفاوت را در کتاب اندازه می‌گرفتید سر به فلک می‌کشید و من تا به حال کتابی به این رنگارنگی از نظر دایره لغات نخوانده بودم (حتی در مقایسه با کتاب‌های وطنی). این دایره بزرگ باعث شده ریتم و آهنگ جملات نیز حفظ شود.

این نوشتار رسمی انتخاب جالب و خاصی برای تعریف داستان است. با این حال که ناباکوف کل کتاب را نوشته، ساختار به طوری است که انگار وی این متن را در میان مقدمه و سخن پایانی جا داده است. این برای Humbert مانند اقرارنامه و برای ما مثل گواهی یک شاهد است.

او سال ها را صرف جستجوی او می کند، اما با ناامیدی مواجه می شود. در نهایت، او نامه ای از لولیتا، که اکنون یک زن جوان است، دریافت می کند که نشان می دهد او ازدواج کرده و به زندگی خود ادامه داده است. با گسترش داستان، وسواس هامبرت نسبت به لولیتا تبدیل به یک اشتیاق فراگیر می شود. او به طور فزاینده ای مالک و کنترل کننده می شود و او را به یک رابطه جنسی دستکاری می کند. نثر استادانه ناباکوف در اعماق ذهن پیچ خورده هامبرت کاوش می کند و توجیهات و توجیهات او را برای رفتار نفرت انگیزش آشکار می کند.

مجله ی تایمز، روزنامه ی گاردین، مدرن لایبرری و بسیاری از باشگاه های ادبیاتی این کتاب را به عنوان یکی از صد رمان برتر دنیا برگزیده اند و 125 نویسنده ی بنام جهان آن را بهترین رمان قرن بیستم دانسته اند. لولیتا رمانی است از ولادیمیر ناباکوف که به زبان انگلیسی نخستین بار در سال ۱۹۵۵ در پاریس منتشر شد. ناباکوف بعداً خودش آن را به زبان مادریش روسی ترجمه کرد. راوی غیرقابل اعتماد داستان یک استاد ادبیات روان‌پریش به نام هامبرت هامبرت است که عشقی بیمارگونه به دختری ۱۲ ساله به نام دلورس هیز (ملقب به لولیتا) دارد و چون پدرخوانده او می‌شود با او وارد رابطه عاشقانه‌ می‌شود.

ناباکوف به سه زبان فرانسه، انگلیسی، روسی آشنایی کامل دارد و بسیاری از آثارش را خود به انگلیسی ترجمه می‌کرد. رمان لولیتا Lolita اثر این نویسنده‌‌ی مشهور روسی – آمریکایی است که در سال ۱۹۵۵ به زبان انگلیسی منتشر شد. هامبرت هامبرت، یک محقق ادبی در اروپا، مرگ نابهنگام معشوقۀ کودکی خود (آنابل لی) را توصیف می‌کند. کتاب لولیتا مضامین وسواس، دستکاری و جنبه تاریک میل را بررسی می‌کند.

در پایان، هامبرت دستگیر می شود و در زندان می میرد و اعترافاتی به جنایات خود در قالب دست نوشته ای که می خوانیم به جا می گذارد. سفر فریب و خیانتپس از یک سری اتفاقات، هامبرت لولیتا را به یک سفر جاده ای بین شهری می برد و در طی آن همچنان از جوانی و آسیب پذیری او سوء استفاده می کند. او اعمال خود را با متقاعد کردن خود به اینکه لولیتا یک شرکت کننده مشتاق در رابطه آنها است، توجیه می کند، حتی اگر او یک کودک صرف است که قادر به درک کامل وضعیت نیست. تمامی حقوق قالب و محتوا این سایت متعلق به سایت دانلود رمان جدید | آوای خیس 💜 پرطرفدارترین سایت رمان می باشد. بعدها فهمیدم که موضوع کتاب واقعا چیست و هم اینکه کتاب معمولا توی لیست کارهای کلاسیک مهم ظاهر می‌شود. پس این بار وقتی کتاب را شروع کردم دو دلیل دیگر داشتم، می‌خواستم از ذهن پدو.فیل‌ها سر در بیاورم و دومی ارزش ادبی کتاب.

نشان می‌دهد که تقسیم بندی مشخص و مرز قطعی بین این دو وجود ندارد. هامبرت خود نیز به شدت در مورد خود دچار این وسواس است. آنابل لی در همان دوران کودکی در اثر بیماری از بین می‌رود. و هامبرت مدعی است که به دلیل عشق ناکام خود به آنابل لی حالا به دختر بچه‌های ۹ تا ۱۴ ساله که آن‌ها را نیمفت‌ها می‌نامد گرایش دارد. درحالی‌که لولیتا و هامبرت دوباره به غرب می‌روند، هامبرت حس می‌کند کسی تعقیبشان می‌کند و به‌شدت دچار پارانویا می‌شود و شک می‌کند که لولیتا با بقیه توطئه کرده تا فرار کند.