تو وقتی نیروی فزاینده را میشناسی که از انجام ندادن چیزی که به بخشی عادی از برنامه روزانهات تبدیل شده، حس عجیبی پیدا میکنی. این حس، قطب نمایی است که هنگام سفر در دریای متلاطم تو را در مسیر درست نگاه میدارد و مانند جریان هوایی است که تو را از این آبهای مواج به بیرون هدایت میکند. در یک روز شکرگزاری، هاردی تصمیم گرفت یک دفترچه خاطرات یک ساله سپاسگزاری درباره همسرش نگه دارد تا سال بعد در روز شکرگزاری به او هدیه دهد. هر روز آن سال، او چیزی را که از همسرش قدردانی میکرد، مینوشت، چه یک وعده غذایی، چیزی که او گفته بود، نحوه ارتباط او با دوستانش یا مراقبت از سگهایش، ظاهر او و موارد دیگر. در مقابل، شمارش کالری، تحریک ذهنی و ورزش بیشتر که اسکات انجام میداد، اثر موجی مثبتی در کل زندگیاش داشت و به شغل و ازدواجش سرایت میکرد. برای تلاش اضافی معمولاً پول یا انرژی خیلی بیشتری نمیخواهید.
شما ملزم هستید که برای جلوگیری از آسیب، فرایندی تبدیل را بسیار آرام و آهسته و بهمرورزمان انجام دهید. برخی اوقات ۲۰ سال زمان میبرد تا یک عادت بد در درون شما نهادینه شود و شما چطور طی ۲۰ روز انتظار دارید تا این عادت بد از بین برود؟ قطع بهیقین این امر امکانپذیر نیست. از منظر دارن هاردی، تمامی ما خوششانس هستیم، او میگوید اگر زنده هستید و سلامتی نسبی دارید، یعنی شما خوششانس هستید. برای مثال خیلی از ما تصمیم میگیریم که از فردا هر روز به باشگاه برویم و با روزی دو ساعت تمرین اضافه وزن خود را کاهش دهیم.
هاردی از مفهوم “اثر مرکب” برای توضیح این ایده استفاده میکند و میگوید که هر عمل کوچک و روزانه، در طول زمان به نتایج بزرگ و غیرقابلچشمپوشی تبدیل میشود. برای مثال، اگر هر روز تنها ۳۰ دقیقه وقت برای خواندن یک کتاب اختصاص دهید، در پایان یک سال میتوانید چندین کتاب را مطالعه کرده و اطلاعات زیادی به دست آورید. هاردی توضیح میدهد که این قانون میتواند بهعنوان یک ابزار مفید برای ایجاد عادتهای مثبت استفاده شود. البته او تأکید میکند که 21 روز یک مبناست و ممکن است برخی افراد به مدت بیشتری نیاز داشته باشند تا یک عادت جدید را بهطور کامل در خود نهادینه کنند.
ما فقط کسری از چیزهایی را که در اطراف ما اتفاق میافتد، میبینیم، میشنویم و تجربه میکنیم. بنابراین، وقتی هدف خود را به وضوح تعریف میکنید، تصور میکنید و روی آن تمرکز میکنید، میتوانید آن را به زندگی خود جذب کنید. تا قبل از اینکه افکار شما بتوانند روی آن تمرکز کنند و مغز شما را به دیدن آن هدایت کنند، برای شما قابل دسترسی یا قابل مشاهده نبود.
به کازینوهای لاسوگاس فکر کنید؛ آنها هر ساعت، هر میزِ قمار و هر برندهای را ردیابی میکنند. مربیان حرفهای ورزشکاران، هر تمرین و هر ماده غذایی ورزشکاران خود را ردیابی میکنند. گلفبازان معیارهای متنوعی را در مورد ضربههای خود جمعآوری میکنند. ورزشکاران حرفهای آمار دقیقی نگه میدارند – آنها میدانند که وقتی آمارشان بهبود مییابد، بیشتر برنده میشوند و درآمد بیشتری کسب میکنند. بعد از آن سؤالی که باید از خود پرسید این است که به کجا؟ به این معنی که اهداف مشخصی را برای خود ترسیم کرده و نیروی انگیزه خود را برای رسیدن به آن اهداف به کار گیرید.
مثلاً اگه هر روز یک صفحه کتاب بخونی، بعد از یک سال ۳۶۵ صفحه کتاب خوندی. کارهای کوچیکی که به نظرت اصلا فایدهای ندارند، با تحت هر شرایطی ادامه دادن، به نتایج بزرگی میرسی. تو میتوانی این خلاصه کتابها را رها کنی و به زندگیات همانگونه که هست، ادامه دهی. به جریان آسودگی خودت برگردی و قدرت اثر مرکب را به دست تقدیر بسپاری و طی 5، 10 یا ۱۵ سال آینده میتوانی محصول الابختکی را برداشت کنی که در باغ زندگیات ریشه دوانده است.
دارن هاردی نویسنده کتاب از سنین پایین، قدرت و اهمیت عادتهای مثبت به کار گرفته شده به صورت مداوم را درک کرد. او خود را در داستان لاکپشت و خرگوش، به لاکپشت تشبیه میکند که توانایی پیروزی در هر رقابتی را به دلیل پیشرفت مثبت و مداوم خواهد داشت. کتاب «اثر مرکب»، نوشتهی کارآفرین و سخنران انگیزشی برجستهی آمریکایی، «دارن هاردی» است. پیشنهاد ما انجام تغییرات و روشهاییست که «دارن هاردی» در کتاب «اثر مرکب» برای شما نوشته است. در این مقاله در ابتدا با دارن هاردی، نویسندهی کتاب اثر مرکب آشنا شدیم و پسازآن به کتاب اثر مرکب و درسهایی که میتوان از آن یاد گرفت، پرداختیم.
برای مثال عدم مقابله با افکار منفی میتواند به مرور زمان انگیزه را در شما از بین ببرد. وقتی شما با افرادی معاشرت دارید که فقط انرژی منفی از خود ساطع میکنند، این امواج منفی به صورت ناخودآگاه بر روی خود شما نیز تاثیر میگذارند. در نتیجه شما هم مثل گذشته انرژی و میل به پیشرفت را نخواهید داشت.
به همین دلیل است که یکی از مهمترین گامهایی که میتواند نیروی محرکهای برای آغاز موفقیت تو باشد، دستهبندی آگاهانه اطلاعات، ارتباطات و محیط اطراف توست که در آن زندگی میکنی. هاردی بخش بزرگی از موفقیت خود را به ردیابی نسبت میدهد؛ ردیابی او را مجبور کرد که نسبت به انتخابهایش بسیار آگاه باشد. و وقتی به طور مداوم انتخابهای خوبی انجام میدهید، جادوی اثر مرکب به کار میافتد – یعنی کسب پاداشهای بزرگ از اقدامات کوچک و به ظاهر بیاهمیت.
ثبت ديدگاه