گاهی این کنترلگری آنقدر شدید میشود و جزئیات زندگی دیگران را در بر میگیرد که آثار مخربی بر زندگی افراد میگذارد. اغلب اوقات، خواستهها و نیازهای فرد تحتکنترل کاملاً نادیده گرفته میشود و حتی آن فرد مورد بیاحترامی قرار میگیرد. چه با یک رئیس کنترلگر سروکار داشته باشید و چه شریک عاطفیتان شخصیت کنترلگری داشته باشد، زندگی شما تحتتأثیر او قرار میگیرد؛ بنابراین، مهم است که نشانههای رفتار شخص کنترلگر را بشناسید و بهترین راه مقابله با آن را بیاموزید. بسیاری از افراد بهدلیل اضطراب سعی در کنترل دیگران دارند؛ آنها حس میکنند که اگر مسئول نباشند همهچیز آنطور که باید پیش نمیرود.
این کتاب به قلم صدف حکیمی زاده ترجمه و توسط انتشارات آموخته در 128 صفحه به چاپ رسیده است.
افراد کنترلگر رفتاری متکبرانه دارند تا همهچیز بر اساس روش آنها پیش برود. آنها بهراحتی اهداف کنترلگرانهشان را مخفی کرده و رفتار خود را بهگونهای تنظیم میکنند که سایرین بهسوی آنها جلب شوند. این افراد زیر نقاب عشق و محافظت از دیگران، رفتار کنترلگرایانه خود را مخفی میکنند. خودمحوری و خودخواهی در کنار عدمصداقت در روابط و موفقیت در پنهانکردن شخصیت رفتاری، ویژگی بارز کنترلگرهاست. از چهارچوب و حدومرزهایتان دفاع کنید و آگاه باشید که این افراد معمولاً سراغ کسانی میروند که از کمبود اعتمادبهنفس یا ذهنیت قربانیبودن رنج میبرند.ازاینرو، برای مقابله با شخصیتهای کنترلگر، حفظ و دفاع از حریم شخصی و خطوط قرمز و مشخصکردن حدوحدود آنها، لازم و ضروریست.
اگر رفتارهای فرد کنترلگر بر شغل یا روابط عاطفی شما تأثیری منفی گذاشته است، حتماً از یک مشاور کمک بگیرید؛ اما اگر به این نتیجه رسیدید که تلاشهایتان برای بهبود شرایط، بیفایده است و او همچنان به رفتارهای اشتباهش ادامه میدهد، بهترین کار این است که با او قطعرابطه کنید. اگر در اطرافیان خود کسی را دارید که مدام همۀ کارهای شما را چک میکند، از نحوۀ لباسپوشیدن تا حرفزدنتان را کنترل میکند و به ارتباط شما با دیگران حساسیت نشان میدهد، شما با یک شخصیت کنترلگر طرف هستید. انسان ذاتاً خواهان آزادیست و هنگامی که مدام در اختیار و کنترل دیگران باشد، خشمگین یا افسرده میشود.هر کسی خواهان کنترل زندگی خودش است؛ شخص کنترلگر، علاوهبر زندگی خود، خواهان کنترل زندگی افراد دیگر هم هست.
اگر هر روز به خودتان بگویید که «سرم شلوغ است و وقت کافی ندارم.»، نمیتوانید کارهای مهمتان را انجام دهید. اگر نگرش و پیشفرضهای زندگیتان را تغییر دهید، اضطرابتان کمتر و تمرکز انرژی، انگیزه و سلامت جسمانی و روانیتان بیشتر میشود. اگر اولویتهای زندگیتان را بررسی و تعیین کنید، درنهایت به میزان اهمیت کارهای مختلفتان پی میبرید و آنها را بهدرستی برنامهریزی و زمانبندی میکنید و روش زندگیتان را تغییر میدهید. با استفاده از راهکارهای ارائهشده در این کتاب، میتوانید به بهترین شکل ممکن پیشفرضهای زندگیتان (عادتها، رفتارها و روش زندگیتان) را تغییر دهید.
ما در شناسایی افراد کنترلگر بیش از هر چیز رابطهی این افراد با دیگران را بررسی میکنیم. در صورتی که ارزیابی درونیات این افراد به ما نشان خواهد داد که چه دلایلی باعث بروز چنین رفتار مرموزی از سوی آنها میشود و از این طریق آگاهی ما برای مقابله با این افراد بیشتر خواهد شد. در کتاب گرگ در لباس میش راههای مطمئنی پیشنهاد شده است که مخاطب بتواند در ابتدا افراد کنترلگر را شناسایی کرده و سپس بهترین شیوهی برخورد با این افراد را انتخاب کند.
از آن جا که همهی شخصیتهای پرخاشگر از فرمانبرداری بیزارند و در برابر آن مقاومت میکنند، ناگزیر وجدانشان ضعیف است. با خودداری از نشان دادن رفتارهای خصومتآمیز در قبال دیگران خودشان و دیگران را متقاعد میکنند که ظالم نیستند. او در سال 1948 به دنیا آمد و مدرک دکترای روانشناسی بالینی خود را از دانشگاه فناوری تگزاس دریافت کرد و در طی 25 سال گذشته زمان خود را بر روی انجام تحقیقات درمورد شخصیتهای دچار اختلال و قربانیان آنها صرف کرده است.
ثبت ديدگاه