انتخاب نام کتاب به نام جنگ و صلح نیز، مهر تاییدی بر این حقیقت میباشد. رستاخیز آخرین رمانی است که تولستوی نوشته است و درمورد تأثیر اعمال ما بهویژه گناهان ما بر دیگران است. کلیسای ارتدکس تولستوی را بهخاطر انتشار این رمان مرتد اعلام کرد. داستان درمورد زنی بهنام ماسلوا است که بهعنوان ندیمه در خانهای کار میکند؛ اما رابطه او با برادرزاده خانوادهای که برایشان کار میکند مسیر زندگیاش را برای همیشه تغییر میدهد. رستاخیز داستان گناهانی است که مرتکب می شویم و نمی دانیم که چه بازتابی خواهند داشت.
به خاطر قضاوت سلیم تولستوی ما ابعاد کاملا نامنتظر از این مرد را میبینبم. زندگی درونی او اصلا آنچه انتظار داریم نیست ولی نکته تولستوی آن است که کارنین ابدا شخصی استثنایی نیست. منتقدین مدرن این جنبه اخلاقگرا و مبارز تولستوی را یادشان میرود. ولی این جنبه مهمی از او است و کارهایش بدون در نظر گرفتن آن قابل فهم نیست. هر کتابی که نیاز دارید و به ذهن شما خطور میکند را میتوانید از فروشگاه کتاب جم با تخفیف ویژه بخرید.
ازجمله فعالیتهای اجتماعی تولستوی، حمایت از زندانیان سیاسی، مذهبی وسربازان فراری بود. از سال ۱۸۸۱ میلادی بهبعد، در نتیجه مطالعات وتحقیقات بیشتر در حیطه ادیان، گرایش و تعلقات مذهبی وی نیز شدت یافت و درهمین رابطه نسبت به ترجمه مجدد انجیل بهزبان روسی اقدام کرد. او بهعنوان عضویاز اداره کل آمار و سرشماری در مسکو در سال ۱۸۸۲ میلادی با فقر روزافزونکارگران که در مقام مقایسه با محرومیت دهقانان از ابعاد وسیع تری برخوردار بود، آشنا شد. تجاربی که از زندگی سربازان کسب نمود، مبنای داستانهای قفقازی او شد و با نوشتن داستان کودکی در۱۸۵۲سهگانهای را آغاز کرد که بانوجوانی ۱۸۵۴وجوانی ۱۸۵۷آن را ادامه داد .
انتشار رمان رستاخیز بهانهای به دست کلیسای ارتدکس داد تا با دلایلی که البته از نظر خودشان محکم بود او را مرتد معرفی کنند. اما داستان رستاخیز از چه قرار بود؟ دیمیتری که جوانی از طبقه اشراف است با ندیمهای از طبقه پایینتر از خودش رابطهی عاشقانهای برقرار میکند که زندگی دختر را نابود میکند. او بعد از این وقایع به تنفروشی رو میآورد و متهم به قتل میشود که البته تهمت ناروایی است. اینبار دیمیتری نقش عاشق را بازی نمیکند بلکه در هیئت منصفه، نقش قاضی را دارد و رای او میتواند زندگی دختر را نجات دهد یا از بین ببرد. گویی که تولستوی تلاش کرده است تا وجدان دیمیتری را بیدار کند و زندگیاش را متحول کند.
برخلاف دیگر کتاب های لئو تولستوی ، «مرگ ایوان ایلیچ» رمانی کمحجمتر است. در این کتاب، تولستوی ما را با وجه تازهای از قلم توانای خود آشنا میکند. به این صورت که برخلاف دیگر رمانها، این جریان داستان نیست که ما را با خود همراه میکند، چون او در همان ابتدای کتاب اعلام میکند که «ایوان ایلیچ»، شخصیت اصلی کتاب مرده است! تولستوی در این اثر ما را به درونیات و ذهن ایوان ایلیچ میبرد و قرار است از دید او زندگی را ببینیم. لئو تولستوی پس از آنا کارنینا، داستانهای کوتاه و بلند درخشان متعددی به نگارش درآورد که اغلب آنها حاوی مضامین و آموزههای اخلاقی بودند.
تولستوی، در اوج اشتهار، مبتلا بهسرگشتگی و ناامید از بهبود وضعیت جامعه شد و در مرز انحطاط فکری و شکست روحی قرار گرفت. لئو پس از اتمام دورههای مقدماتی نظام، در جنگهای قفقاز شرکت کرد و داستانهای سه گانه ی (کودکی، نوجوانی و جوانی) که تجربههای او از جنگ و سربازان بود را نوشت. در سال ۲۰۱۲ فیلم آنا کارنینا با بازی کیرا نایتلی و کارگردانی جو رایت به روی صحنه رفت و نامزد جوایز بسیاری از جمله طراحی لباس طراحی صحنه بهترین بازیگر نقش مکمل و بهترین فیلمنامه شد. حالا هم چهرهی کیرا نایتلی روی جلد اکثر چاپهای مختلف آنا کارنینا به چشم میخورد. این داستان که درون مایهای عاشقانه-اجتماعی دارد،بعد از جنگ صلح بزرگترین اثر این نویسندهٔ بزرگ روسی میباشد. تولستوی در کتاب دیگری با عنوان «قصه های سواستوپول1855، به بیان زندگی خود در میان افسران ارتش و دلاوری های سربازان و دفاع رشیدانه آنان از شهر «سواستوپول» پرداخت.
ثبت ديدگاه