چند شب را به گریه و بخش عمدهای از روز را به خوابیدن بعد از خماری در تریلر کوچکم گذراندم. بهشتی که درونش بودم، بالاخره تمام شد و من پریدم توی هوندا سیآر اکس سیاهم و برگشتم سمت کلاب کالیفرنیا، و با کلهی آدمی نوزدهساله که پُر بود از رویای زندگی با کسی که دوستش دارم و علاقهای وسواسگونه به او. روز بعد ماجرا را برای کریگ برکو تعریف کردم، او هم چند تا نصیحت بهشدت ضروری به من گفت؛ گرچه نصیحتهایی بودند که آمادگی شنیدنشان را نداشتم. دردهای زیادی را از بین میبرد، از جمله این حقیقت را که در تنهایی احساس تنهایی میکردم و در حضور آدمها هم همینطور. الکل بهترین دوستم بود، مثل سگی زبانبسته کنار پایم مینشست، سرش را بلند میکرد، نگاهم میکرد و همیشه آماده بود به پیادهروی برویم.
متیو پری اینجا که پایان کتاب است، با وجود تنهایی و درد عمیقی که از این بابت در خود احساس میکند، از احساس آرامش و قدردانیای که درونش هست میگوید. میگوید که دیگر نیازی ندارد صبح حتماً با قهوهاش سیگار بکشد یا چیزی مصرف کند. در عوض، تمام فکرهای بد را کنار میگذارد و به منظره خانهاش که اقیانوس است، نگاه میکند و به کوچکی انسان در برابر عظمت اقیانوس مینگرد و احساس قدردانی در خود دارد. شاید هم باید تجربۀ فوقالعادهای باشد (بعداً که آدم معروفی شدم، تمام این مزایا نصیبم میشد و بیشتر به فرودگاه میرفتم، اما هر بار، یاد آن اولین پرواز میافتادم، برای همین از پرواز کردن متنفر بودم). قرار بود مهماندارها مراقبم باشند، اما حسابی مشغول سِرو شامپاین برای مسافران اکونومی بودند (در دهۀ 70 هیچ محدودیتی وجود نداشت و این کار را میکردند).
متیو پری همچون مرگش زندگی تراژیکی هم داشت، اعتیاد او به الکل و مواد مخدر و بیماریاش کمکم او را افسرده و گوشهگیر کرد و او در مصاحبههایش به دورانهای سخت بازپروری و تلاشش برای بهبود اشاره کرده بود. مرگ تراژیک و نابهنگام متیو پری –Matthew Langford Perry- بازیگر محبوب سریال فرندز که همه او را به نام چندلر میشناختند، موجی از شوک و اندوه را برای همه جهان در پی داشت. در پایان، خاطرات متیو پری سفری جذاب است که از مرزهای سلبریتی فراتر میرود تا تجربیات جهانی سختی، رشد و تلاش برای رستگاری شخصی را لمس کند. این به عنوان شاهدی بر قدرت صداقت و آسیب پذیری است، و در عین حال که تأمل عمیقی در مورد وضعیت انسانی ارائه می دهد، اثری پاک نشدنی بر خوانندگان می گذارد. طبق گزارش رولینگ استون، متیو پری در کتاب خود فاش کرد که در فیلم 2021 Don’t Look Up نقشی داشته است، فیلمی که میتوانست «بزرگترین فیلمی باشد که تا کنون بازی کرده است». او قرار بود نقش یک روزنامه نگار جمهوری خواه را بازی کند و در سه صحنه با مریل استریپ هم بازی بود که نقش رئیس جمهور ایالات متحده را بازی میکرد.
او تصویری خام و صادقانه از درگیری های درونی خود ارائه می دهد و واقعیت های اعتیاد و سلامت روان در صنعت سرگرمی را روشن می کند. شجاعت او در به اشتراک گذاشتن این لحظات آسیب پذیر، هم تکان دهنده و هم الهام بخش است، و چراغ امیدی برای کسانی است که در نبردهای مشابه می جنگند. مراجعه و بستری شدن در مراکز مختلف ترک اعتیاد، واقعاً بخشی از زندگینامه پری است که بسیار تکاندهنده میباشد و بدون شک مخاطبانش را تحت تاثیر قرار میدهد.
به آنها حق میدهم چون دیدن و لمس چنین حالتهایی به تجربه زیسته و زبان مشترک نیاز دارد. بعد از خدمت سربازی، سختترین و تباهترین دوره زندگیام افسردگی بود. ولری هیچ اشارهای به اتفاقی که افتاده بود، نکرد و همان طور که انتظار میرفت، داشت عین روزهای عادی دیگر رفتار میکرد. من هم سریع دوزاریام افتاد و نقشی که باید را بازی کردم؛ اما از درون داشتم از هم میپاشیدم.
او به کالج بالکی در شرمن اوکس رفت و در سال 1987 فارغالتحصیل شد. او پس از فارغالتحصیلی در چندین سریال تلویزیونی و فیلمهای سینمایی به ایفای نقش پرداخت. متیو تلاش کرد تا برای ایفای نقش در سریال «شش تا از یکی» پذیرفته شود که بعدها با نام فرندز پخش شد ولی به دلیل بازی در سریالی دیگر، در ابتدا درخواست او را نپذیرفتند اما او دست از تلاش برنداشت و در نهایت توانست نقش چندلر لینگ را به چنگ آورد. متیو پری و مت له بلانک برای بازی در این سریال نامزد دریافت جایزۀ اِمی شدند.
او در کتاب خاطراتش میگوید که دیگر نمیخواهد بهسمت اعتیاد برود، او دلش میخواهد خانوادهای داشته باشد و فیلنامه بنویسد. او مدتها زیر ذرهبین خبرنگارها بود و همه میخواستند بدانند حالش چطور است. او سالها با بیماری و اعتیاد سروکله میزد و سعی داشت آن را مخفی نگه دارد. در کتاب فرندز برای اولین بار از زبان میتو پری میخوانید که زندگی کردن با اعتیاد و زندهماندن بعد از آن چگونه است.
اگر قرار است پدر و مادرتان را مقصر اتفاقات بد بدانید، باید برای اتفاقات خوب هم به آنها بها بدهید، همهٔ اتفاقات خوب. تا آن موقع، دیگر بیشتر از همه مربیها و اکثر پزشکانی که توی این مراکز دیده بودم درباره اعتیاد به موادمخدر و الکل اطلاعات داشتم. اگر خواستید میتوانید فکر کنید این نوشتهها پیامی از آن دنیاست، آن دنیای من. انگار پشت این شلوغی سرخناک شهر، غمی عمیق خوابیده که تمام این روشنایی متفرعنانه، تلاشی است برای انکارِ آن. این کتاب را انتشارات کتابسرای همراز با ترجمهی امید حسینی منتشر کرده است.
ثبت ديدگاه