اکثر خوانندههای عادی این کتاب هم از انتخابشان راضی بودهاند. شخصیت اصلی رمانِ اروین یالوم درمانگری است که متوجه سرطان پیشرفتهی خود میشود و این حقیقت او را به بازنگری در کار و زندگی خود وامیدارد. او میخواهد که با بیماران قدیمی خود تماس بگیرد و ببیند آیا توانسته تغییری پایدار در زندگی آنها به وجود آورد.
اروین یالوم روانپزشک، رواندرمانگر اگزیستانسیال (وجودی) و استاد بازنشستهی روانپزشکی از دانشگاه استنفورد است. تا به امروز از این نویسندهی آمریکایی کتابهای داستانی و غیرداستانی بسیاری با رویکرد رواندرمانی منتشر شده است. از میان شناختهشدهترین آثار اروین یالوم در ایران میتوان به «وقتی نیچه گریست» و «خیره به خورشید» اشاره کرد. همانطور که در اول یادداشت نیز اشاره شد، یالوم درصدد است که از چهار هدف غایی یا دغدغه انسانها حرف بزند. کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال را میتوان نماینده تماموکمالی دانست که به این چهار موضوع یعنی مرگ، انزوای اگزیستانسیال، آزادی و بیمعنایی میپردازد. اروین یالوم در کنار تشریح این مفاهیم، از مشکلات اغلبِ انسانها در مواجهه با این چهارهدف نیز سخن میگوید تا همه ما بدانیم افراد زیادی نیز مثل ما با چنین دلمشغولیها دستوپنجه نرم میکنند.
بِکِر درک ما را فراتر میبرد و میگوید هولناکترین نتیجۀ پیشی گرفتن از پدر، لزوماً اختگی نیست، بلکه مواجهه با این چشمانداز ترساننده است که فرد به پدرِ خود بدل شود. والدین پشتوانهای تسلیبخش و حتی جادویی در برابر رنجی هستند که آگاهی از فانی بودن خویش به ارمغان میآورد و پدر خود شدن، بهمعنای دست کشیدن از چنین پشتوانۀ محکمیست. در آغاز یادداشت ابتدا نگاهی کلی به کتاب خواهیم انداخت و بعد سراغ خلاصهاش خواهیم رفت. کتاب Existential Psychotherapy 1980 از مهمترین و در عین حال سنگینترین کتابهای اروین یالوم است.
یالوم، این روانشناس قصهگو، در تلاش است تا به ما بگوید چطور فهم و آگاهی ما میتواند به شناختِ آسیبهای روانی و روند درمان کمک کند و به ما در رسیدن به زندگی مطلوب یاری برساند. این کتاب یکی از آثار غیرداستانی و موضوع آن، غلبه بر هراس از مرگ است و نحوهی مواجههی شخصی خود یالوم با مرگ را توضیح میدهد. او میگوید ترس از مرگ سایهی تاریکی در وجود ماست که هرگز نمیتوانیم آن را از خود جدا کنیم یا نادیدهاش بگیریم. این موضوع مشکلاتی میآفریند که در نگاه اول ممکن است مستقیماً به آن ارتباط نداشته باشد؛ اما فشاری بر روح انسان وارد میکند که غالباً مخفی است. او راههای تشخیص اضطرابهای مخفی ناشی از مرگ را توضیح میدهد و بیمارانی را مثال میزند که اضطراب، افسردگی و دیگر علائم بیماری را دارند و با ترس از مرگ، این علائم شدیدتر میشوند. موضوعی که باعث میشود بسیاری از درمانگران از کار با بیماران دارای این نوع اضطراب طفره بروند؛ زیرا آنها هم سایهی مرگ را بالای سر خود میبینند.
دلیل سنگینی هم آن است که یالوم این کتاب را برای دانشجویان روانشناسی نوشته، و سطح مباحث آن از کتابهای دیگرش، که بیشتر قالبِ داستانی و همهفهمتری دارند، بالاتر است. شاید موارد بالینی و ارجاع به آزمایشهای علمی هم دلیل دیگری بر این مدعا باشد. او در این خودزندگینامه، آسیبپذیرترین بخشهای وجود خود را به قلم آورده و حقیقت عریان خود و زندگی خصوصیاش را نشان داده است. در این کتاب همراه با رازهای زندگی خانوادگی، اندوهها، شادیها، امیدها و ناامیدیها، شکستها و پیروزیهای زندگی، تکنیکهای رواندرمانگری را نیز به کار برده است. او میگوید باید بهگونهای زندگی کرد که آن را با حداقل حسرت به پایان برد.
ثبت ديدگاه