کاپیتان از جایی که ستوان توقف کرده بود ادامه داد و پرسید که چگونه این اتفاق ناخوشایند رخ داده است.به لطف خدا، کاپیتان لکلرک پس از گفتگوی طولانی با مدیر بندر، ناپل را با حالتی هیجان زده ترک کرد. در نهایت، کارشناسان دریافتند که این حادثه نمی تواند مربوط به خود کشتی باشد، زیرا کشتی در وضعیتی کاملا سازگار با شرایط یک کشتی هدایت شده است. نوتردام دو لاگارد کلیسایی است که روی یک تپۀ مرتفع کنار بندر مارسی ساخته شده و به همین جهت از برج آن برای دیدهبانی استفاده میکردند. همۀ پنجرههای شهر را بسته بودند، طوری که ذرهای آفتاب به داخل اتاقها نمیتابید.
در این کتاب داستانهای زیادی بهم گره خوردهاند که در دل آن جنبهی روانشناسی نیز بهچشم میخورد. بدون شک بعد از خواندن چند صفحه از کنت مونت کریستو چنان جذب داستان خواهید شد که لحظهای کتاب را رها نخواهید کرد. در این میان قاضی ویلفور که منافعش با محبوس ماندن نقش اول داستان حفظ میگردد نیز بر ادامه دار شدن ماندن ادموند پشت میلههای زندان پافشاری میکند. حضور در سلولهای زندان فکر آزادی را از ذهن دانتس پاک نمیکند و بصورت اتفاقی، وی با کشیشی آشنا میشود که از قرار معلوم، مدتی است برای فرار، نقشه میکشد. آبه فاریا که یک دانشمند ایتالیایی نیز به حساب میآید، رازهایش را با ادموند در میان گذاشته اما کمی پیش از آنکه نقشه خود را عملی کنند، از دنیا میرود. حالا نقشه فرار، حفاری انجام شده و نقشه گنج جزیره مونت کریستو همگی در اختیار ادموند قرار دارند و او نمیخواهد چنین فرصت مناسبی را از دست بدهد.
«سه تفنگدار» و کنت مونت کریستو از پرآوازهترین کتابهای این دسته هستند که باعث شهرت جهانی الکساندر دوما شدهاند. برای دانلود قانونی کتاب کنت مونت کریستو و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید. دوما داوی دو لا پیلتری با نام مستعار الکساندر دوما (Alexandre Dumas) رماننویس، نمایشنامهنویس، خبرنگار و نویسنده فرانسوی که در 24 ژوئیه 1802 در فراتسه متولد شد. پدرش ژنرالی در ارتش ناپلئون بود اما پس از آنکه مورد غضب ارتش قرار گرفت، خانواده دچار فقر شد و پس از مرگ پدر، مادر بیوهاش به سختی او را بزرگ کرد. دوما در 20 سالگی به پاریس رفت و به کمک اقوام پدری، بعنوان منشی مخصوص لوئی فیلیپ مشغول به فعالیت شد. دوما از سال 1825 شروع به نوشتن کرد و در سال 1840 با هنرپیشهای به نام ایدا فریه ازدواج کرد.
دانتس تصمیم گرفت به پیدا کردن راه فرار کمک کند بنابراین تخت خوابش را به کناری کشید، کوزه آبش را شکست و دو تکه تیز آن را پنهان کرد و بقیهاش را روی زمین باقی گذاشت. بعد از این که زندانبان صبحانه را آورد، دانتس با تکههای تیز کوزه شکسته به جان دیوار افتاد. روز عروسی ادمون و مرسده فرا میرسد، اما او به اتهام خیانت و جاسوسی مجبور به ترک معشوقهاش شده و به زندانی دور افتاده و وحشتناک تبعید میشود که کسی تا آن روز از آن زنده بیرون نیامده بود.
یکی از مهمترین نوشتههای منصوری کتاب شاه جنگ ایرانیان است. از آثار قابل توجه دیگرش میتوان به سینوهه پزشک مخصوص فرعون، خواجه تاجدار، خداوند الموت (حسن صباح)، ابن سینا نابغهای از شرق، اسپارتاکوس، امام حسین و ایران، اندیشههای یک مغز بزرگ (۴ ج)، افکار مترلینک و منم تیمور جهانگشا اشاره کرد. دانگلرز نگاهی غیر وفادار به دانتس کرد که حکایت از بدخواهی داشت.
بعد گودالی میکندند و روی آن را میپوشاندند تا نگهبان موقع عبور در آن بیفتد. سپس او را میگرفتند و دست و پایش را میبستند و از راه پنجرهی دالان که رو به دریا بود، با کمک نردبان طنابی پدر فاریا میگریختند. دانتس کم کم براثر هم نشینی با پدر فاريا، اخلاق و رفتار زمخت دریانوردی خود را کنار گذاشت و همانند افراد تحصیل کرده و نجیب زاده، جوانی مؤدب و باوقار شد. در سال ۱۳۰۶ در حالی که در روزنامه کوشش کار میکرد، با روزنامه اطلاعات نیز شروع به همکاری کرد که مدتها ادامه یافت و از آغاز انتشار روزنامه کیهان هم به مدت شش سال، چندین کتاب برای این روزنامه ترجمه کرد که همه به صورت پاورقی به چاپ میرسید. بعدها با روزنامه ایران ما، روزنامه داد، مجله خواندنیها، روزنامه باختر، روزنامه اختر امروز، مجلهٔ ترقی، مجلهٔ تهران مصور، مجلهٔ روشنفکر، مجلهٔ سپید و سیاه، مجلهٔ امید ایران، روزنامه پست تهران و سرانجام مجله دانستنیها همکاری داشت.
به زندان افتادن ادمون برای یک قاضی جوان و جاهطلب به نام ویلفور که مقاصد سیاسی بسیاری دارد، مفید است. زمانی که ادمون در حبس است، مدام به بیگناهیاش میاندیشد و به این که چرا به زندان افتاده است. ادمون موفق به فرار از زندان شده و در مسیرش گنجی را مییابد، این آغاز مبارزه برای رسیدن به آزادی است. یکی از نکات جالبی که در رمان کنت مونت کریستو میبینیم مرگ شخصیتهای داستان به شیوه های مختلف است.
او از پیشگامان مکتب رمانتسیم بود، هرچند گهگاهی رگههایی از رئالیست هم در آثارش دیده میشد. الکساندر دوما به سبب نوشتن رمانهای ماجراجویانهای مانند کنت مونت کریستو، سه تفنگدار و مادام اولمپ مشهور شد. همین آثار زیاد و خواندنیاش لقب سلطان پاریس را به او بخشید الکساندر دوما در ۵ دسامبر ۱۸۷۰ در ۶۸ سالگی از دنیا رفت. در سال ۲۰۰۲ میلادی دولت فرانسه به مناسبت دویستمین سالگرد تولد الکساندر دوما بقایای جسد او را در پانتئون پاریس محل دفن مفاخر ملی فرانسه جای داد.
دانتس در زندان مدام به بیگناهیاش فکر میکند و این که چرا به زندان افتاده است و تصمیم به انتقام میگیرد. او موفق میشود از زندان فرار کند و گنجی را پیدا میکند، این آغاز مبارزه برای رسیدن به رهایی است. به علاقمندان به ادبیات داستانی کلاسیک و همچنین طرفداران نوشتههای الکساندر دوما توصیه میگردد حتماً از مطالعه کنت مونت کریستو بهرهمند شوند. کتاب کنت مونت کریستو را میتوانید با ترجمهی مریم اصغرپور بخوانید. فیلمها و سریالهای زیادی بر اساس داستان کنت مونت کریستو ساخته شده است، تازهترین فیلمی که با همین نام ساخته شد، فیلمی به کارگردانی «کوین رینولدز» است که در سال ۲۰۰۲ اکران شد.
پسر جوان وقتی دید دختر کولی به طرفش میآید ابروان را در هم کشید، طوری که براثر این حرکت یکمرتبه سن او پنج سال بیشتر جلوه کرد. بعد یک سکۀ کوچک نقره از جیب بیرون آورد و به طرف دختر کولی انداخت که بیشتر از آن به او نزدیک نشود. از آن به بعد جوان که با طمأنینه راه میرفت بر سرعت خود افزود و یکی از تصنیفهای محلی را شروع به خواندن کرد تا اینکه به خانهای که میخواست وارد آنجا شود رسید. پس از طی دالان به حیاطی که با سنگهای مدور مفروش بود رسید و از آنجا هم گذشت و به پلکانی رسید. سپس آن پلکان طولانی را طی کرد و هرچه پایینتر میرفت همهمهای بیشتر به گوش میخورد، تا اینکه در انتهای پلکان وارد اتاقی بزرگ شد. دانتس فکر کرد حتما یکی از زندانیها در حال تلاش برای پیدا کردن راه فرار است، با این فکر کمی امیدوار شد و چند لقمه نان و آب خورد، و احساس کرد دوباره جان گرفته است.
ثبت ديدگاه