همچنین برای دریافت هر چه بهتر روند گذرای رویداد ها همه ی رویداد ها و رخداد های ایران از روزگار پادشاهی لهراسب پدربزرگ اسفندیار و گشتاسپ پدر اسفندیار گفته شده است. همچنین برای رسیدن به برآیندی در خور روزگار شاهنشاهی بهمن، پسر اسفندیار و چگونگی مرگ رستم را هم بازگو کرده ام. دانلود رایگان نمایش صوتی هفت خوان رستم برگرفته از شاهنامه فردوسی سری نبردهایی که رستم برای نجات کیکاووس، شاه ایران، که در اسیر دیو سپید بود، انجام داد. رستم و اسفندیار دو تن از دلاوران شاهنامه می باشند که بنا به دلایلی که در داستان گفته شده، رو در روی یکدیگر قرار می گیرند. از یک سو اسفندیار رویین تن فرزند شاه گشتاسب می باشد و از سوی دیگر رستم پهلوان پهلوانان ایران زمین فرزند زال(دستان) است.

این دو، هم با هم دشمن‌اند و هم دوست؛ چاره‌ای جز کشتن یکدیگر ندارند بی‌آنکه هیچ یک خواهان ریختن خون دیگری باشد. شاه به او هدایایی چون خلعت پیروزه و صد ماهروی زرین‌کمر و صد اسب و صد استر که بارشان دیبای خسروی و رومی و چینی و پهلوی و صد کیسه دینار و یاقوت و جامی پر از مشک و گلاب و…داد . شاه جادویی بکاربرد و تنش بین کوه سنگی واقع شد و هرکس آمد تا سنگ را کنار بزند نتوانست.

اسفندیار و رستم یلان بی مانند شاهنامه، علیرغم میل باطنی در کنار رود هیرمند به نبرد با یکدیگر می پردازند و….. رستم و اسفندیار دو تن از دلاوران شاهنامه می‌باشند که بنا به دلایلی که در داستان گفته شده، رو در روی یکدیگر قرار می‌گیرند. از یک سو اسفندیار رویین‌تن فرزند شاه گشتاسب می‌باشد و از سوی دیگر رستم پهلوان پهلوانان ایران زمین فرزند زال است. اسفندیار و رستم یلان بی‌مانند شاهنامه، علیرغم میل‌باطنی در کنار رود هیرمند به نبرد با یکدیگر می‌پردازند و… . در داستان رستم و اسفندیار همانند تراژدی های بزرگ، روح آدمی به بالاترین حد کشش و تقلای خود می‌رسد.

در روزگاران خیلی خیلی قدیم، پادشاهی در ایران زمین حکمرانی می‌کرد به نام گشتاسپ، او پادشاه قدرتمندی بود و همسر مهربانی به اسم کتایون داشت. گشتاسپ پسرش را نزد زرتشت، پیامبر ایرانی برد و زرتشت هم اسفندیار کوچک را در آبی مقدس فرو برد. اما اسفندیار هنگامی که داخل آب رفت، چشم‌هایش را بست و به خاطر همین هم آب مقدس به چشم‌های او نرفت….. دانلود کتاب صوتی نبرد رستم و اسفندیار را به همه دوست‌داران شاهنامه‌پژوه پیشنهاد می‌کنیم. در فرهنگ ایران‌زمین شخصیت‌های اثرگذار بسیاری نقش‌آفرینی کرده‌اند، اما هیچ‌کدام را نمی‌توان هم‌پای حکیم ابوالقاسم فردوسی پرچم‌دار هویت ایرانی دانست.

برای آشنایی با شیوه‌ی خرید کتاب مقدمه ای بر رستم و اسفندیار می‌توانید راهنمای خرید و پرداخت آنلاین در بخش سوالات متداول را مطالعه کنید. بدین گونه به همه جهانیان خبر رسید که کاووس شاه تاج‌وتخت مازندران را گرفت . سرانجام به نیروی یزدان تهمتن چنگ زد و دیو را از گردن بلند کرد و بر زمین کوفت و او مرد پس خنجر را فروبرد و جگرش را بیرون آورد . جان و جوهر داستان رستم و اسفندیار را «مقاومت» تشکیل می‌دهد. رستم به جنگ شاه مازندران رفت و نیزه‌ای بر کمربند او زد و گبر از تنش افتاد . تهمتن چون پیل دمان نزد شاه مازندران آمد و برای شاه خط‌ونشان کشید و پیام کاووس را به او داد .

تقایل این دو تفکر و پافشاری هر یک بر عقیده خود موجب شکل گیری تراژی رستم و اسفندیار می شود. به شاه ایران بگو که به‌سوی ایران برگرد وگرنه توان رزم با لشکر مرا نداری . او نیز نزد رستم آمد و چنگ به دست رستم زد و چنگ او را به‌شدت فشرد که رنگ رستم از درد نیلی شد پس رستم نیز چنگ او فشرد طوری که ناخن‌هایش ریخت . ای بخت‌برگشته از راه دین اگر کشور را خراب نکنی و خراج گذار من شوی کاری با تو ندارم در غیراینصورت لشکریانم را به جنگت می‌آورم .

نزد شاهت برگرد و به آن بی‌خرد بگو که بارگاه من صدهزار بار بهتر است و لشکریانم میلیون‌ها بار بزرگ‌تر از لشکر توست. اگر بتوانی او را بکشی باید خون‌دل و جگر دیو سپید را بیاوری چون پزشک فرزانه‌ای گفته است که اگر خون‌دل او را به چشم بمالیم چشمان ما بینا می‌شود . صد فرسنگ تا زندان کاووس و ازآنجا تا خانه دیو سپید نیز صد فرسنگ راه است که راهی دشوار است میان کوهی هولناک که پرنده پر نمی‌زند و دوازده هزار دیو جنگی در آنجا هستند. پس به دنبال او روان شد و به چشمه آبی رسید و سیراب شد و تنش را شست و بعد گورخری شکار کرد و خورد پس قبل از خواب به رخش گفت که با کسی درگیر نشود و اگر خبری شد او را از خواب بیدار کند.

نبرد رستم و اسفندیار یکی از زیباترین بخش‌های شاهنامه‌ی فردوسی است. داستان نبرد رستم و اسفندیار از نبردی می‌گوید که میان رستم دنیادیده و اسفندیار جوان رخ می‌دهد. زیرا در هنگامی که کودک بود او را در آب مقدسی فرو کردند و او روئین تن شد.

جای دیو سپید و پولاد غندی و بید و جایی که کاووس شاه زندانی است را به من نشان بده تا من شاه مازندران را کنار زده و تو را سرکار بیاورم . اکنون نخستین متن آماده شده در این زمینه، در اختیار کورکان و نوجوانان ایرانی است . با این امید که خود آنان یا به یاری پدران و مادران و مربیان ، در جستجوی یافتن منابع اصلی این افسانه ، مراجعه به متون اصلی و افسانه های دیگر برآیند. بند رستم برای گشتاسبی ها مفهوم کنایه‌ای دارد و آن این است که دستی بالاتر از دست شهریار باقی نماند.

این را گفت و خوابید پس وقتی خورشید سر زد رستم تن رخش را شست و زین به روی آن نهاد و به‌سوی خوان دوم رفت. برای دسترسی قانونی و آسان به بیش از ۵۰،۰۰۰ کتاب الکترونیک و کتاب صوتی فارسی اپلیکیشن کتابراه را، رایگان نصب کنید. شهریار فرمان داده، شهریار برگزیده یزدان است، پس می‌شود فرمان خدا! اینها به خاطر کمک اولاد بود او راه‌ها را به من نمایاند اگر ممکن است او را شاه مازندران کنید .