کتاب “سینوهه، پزشک مخصوص فرعون” اثر مشهور میکا والتاری، نویسنده فنلاندی، داستان زندگی کودکی است که خانواده اش او را به رود نیل سپرده اند و حال، خانواده ای دیگر در آن سوی رود او را می یابند و پرورش می دهند. میکا والتاری بیشتر داستانهای تاریخی نوشته است و کتابهایش به زبانهای گوناگون ترجمه شدهاند. میکائیل پزشک سلطان سلیم، فرشته سیاه، سرنگونی قسطنطنیه و راز مملکت نام برخی از آثار والتاری هستند. اما بیشتر او را با همین کتاب سینوهه میشناسند که در سال ۱۹۵۴ مورد اقتباس سینمایی نیز قرار گرفت. سینوهه نام رمانی تاریخی به قلم میکا والتاری نویسنده فنلاندی است.
این کتاب که مهمترین اثر نویسنده است، بر اساس وقایع دوران فرعون آخناتون نوشته شده است. در آن روزها در شهر تبس تحصیلات عالى در دستهاى کاهنان آمون بود، و امکان نداشت بدون مجوز آنها براى به دست آوردن منصبهاى مهم تحصیل کرد. همانطور که همه مىدانند بیمارستان، گورستان و مدرسههاى دینى براى کاهنان در ردههاى بالا سالهاى طولانى در درون حصارهاى معبد قرار داشتند. اینکه دانشکدههاى ریاضیات و نجوم باید تحت حاکمیت کاهنان باشد، قابل فهم بود.
من نمیدانم که چگونه و کجا چشم به دنیا گشودم برای اینکه وقتی مادرم مرا کنار رود نیل یافت، در یک زنبیل از چوبهای جگن بودم و روزنههای آن زنبیل را با صمغ درخت مسدود کرده بودند که آب وارد آن نشود. سینوهه در ادامه به مقام کاهنی و پزشکی (مخصوصِ فرعون) میرسد و سفرهایی را به بابل و سوریه و کناره دریای مدیترانه میکند. در بازگشت به مصر برای نجات مصر از حرفه پزشکی خود استفاده میکند. تصور کنید شما برای خرید یک کتاب از خانه خارج می شوید و مترو سوار میشوید یا تاکسی می گیرید. جدا از هزینه ای که باید برای استفاده از این وسایل نقلیه عمومی پرداخت کنید، چقدر زمان میگذرانید تا به هدف خود برسید ؟ خستگی راه و زمان بسیاری را باید در این راه بگذارید و در آخر هم شاید نتوانید آنچه که دنبالش بودید را بیآبید. به فروشگاه آنلاین کتابوفن مراجعه کنید ،در صورت نیاز از ما مشاوره بگیرید و نهایتا کتب خود را سفارش دهید و چند ساعت دیگر درب منزل تحویل بگیرید.
اما هنگامى که دورههاى بازرگانى و قضایى طى مىشدند، سوءظنهایى در اذهان طبقات تحصیل کرده هوشیارتر پیدا شد که کاهنان در موضوعاتى که به فرعون و اداره اخذ مالیات مربوط مىشد، دخالت مىکردند. قبل از اینکه تحصیل خود را در بیمارستان شروع کنم مجبور بودم در امتحان ورودى پایینترین رده کاهنى در دانشکده الهیات قبول شوم. قبولى در این امتحان بیش از دو سال طول کشید چون بهطور همزمان باید پدرم را در معالجه بیمارانش همراهى مىکردم و از تجربه او معلوماتى را کسب مىکردم که در شغل آیندهام از آنها بهره ببرم. من همچون گذشته در خانه زندگى مىکردم اما باید هر روز در سخنرانىهاى تحصیلى شرکت مىکردم. همیشه از تحصیل در بیمارستان محروم مىشدند، خواه در شهر تبس و خواه در بقیه نقاط کشور مصر.
آیا این راه بهتری نیست ؟ توانسته اید تنها با چند کلیک در وقت و هزینه خود صرفه جویی کنید. ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم. مادرم مرا به خانه برد و نزدیک اجاق قرار داد که گرم شوم و دهان خود را روی دهان من نهاد و با قوت دمید، تا اینکه هوا وارد ریهام شود و من جان بگیرم.
ثبت ديدگاه