چهرهی درخشان او رییس و بزرگ خانواده را به سایه میبرد. دوران کودکی او با دشواری فراوانی سپری شده و انواع و اقسام کارهای طاقتفرسا از جمله کار بر روی زمین سخت کویر و کار حشم را تجربه کردهاست. توصیفات او از رنج و فقر دهقانان آنچنان طبیعی و قانعکننده است که به آسانی میتوان فهمید این توصیفات از تجربهٔ واقعی خود نویسنده سرچشمه گرفتهاست.
● کلیدر روایت باشکوهی است از چهرهای مهم در تاریخ معاصر ایران؛ قهرمان مردمی منطقهی کلیدر که علیه ستم حاکم بر مردم میشورد. ساکنین این منطقه عمدتا عشایراند و زندگی عشایری و روستایی با جزییات فراوانی در کلیدر توصیف شده است.● کلیدر دولتآبادی را میتوان نمونهی تمامعیار رمان واقعگرا دانست. رمان بر اساس اصول کلاسیک سبک رئالیسم نوشته شده و در آن خبری از ساختارشکنیهای فرمی و نوآوریهای سبکی خاصی نیست. ولی در حوزهی زبان دولتآبادی به گونهای دیگر عمل کرده است. عدهای از منتقدین آن را تا سرحد شاهکار ادبیات معاصر و برترین اثر داستانی تاریخ ایران بالا بردهاند و از طرفی هم کسانی چون گلشیری و میرصادقی آن را از لحاظ زبانی نامنسجم و بعضا پرایراد دانستهاند. کتاب کلیدر یک رمان اقلیمی و بلندترین اثر محمود دولتآبادی نویسندۀ مشهور ایرانی و حاصل ۱۵ سال تلاش این نویسنده است.
از سن کم دست به قلم شد و در ۲۰ سالگی به تهران رفت تا بتواند خیلی راحتتر پیگیر آرزوهایش که تئاتر و نوشتن بود شود. او از اوایل دهۀ ۴۰ بود که به صورت جدی با تئاتر آشنا شد، شش ماه نظری و شش ماه هم عملی درس تئاتر خواند. در نمایشهای «شبهای روشن داستایوفسکی»، «قرعه برای مرگ اثر واهه کاچا»، «اینس مندو» و آثار بهرام بیضایی و اکبر رادی بازی کرد و بعد به گروه هنری ملی پیوست. در همان سالها به نویسندگی هم مشغول بود و اولین داستانش به نام «ته شب» در سال ۱۳۴۱ در مجلهای در تهران منتشر شد. اقتدار بلقیس در کلیدر ، نمایشی و گل درشت و قهرمانانه نیست. او زن مقتدری است که جایگاه و مشروعیتش را به تدریج به دست آورده است، مشروعیتی که ترکیب پیچیدهای از هوش و سرسختی و غرور و عواطف مادری و تجربهی روزگار است.
گل محمد، پسر دوم خانواده است که بهتازگی از خدمت اجباری سربازی بازگشته و همسری به نام زیور دارد. او و مارال عاشق یکدیگر میشوند و گلمحمد مارال را به همسری میگیرد. این ازدواج تخم عداوت و مخاصمه را در دل دلاور، نامزد سابق مارال، میکارد. با گذشت داستان، تنشها و کشمکشها میان طایفهها و خانوادههای مختلف تشدید میشود و در میان این منازعات و دشمنیها، گلمحمد در حین دفاع از خود، حاج حسین چارگوشلی، یکی از مالدارهای اسم و رسم دار روستایی را به قتل میرساند.
بسیاری از جوانان آن دوران که آوازۀ گلمحمد را شنیده بودند آرزو داشتند که مثل او باشند. گلمحمد در کلیدر شخصیتی پویا و جامع است و چون شخصیت اصلی داستان بوده دولتآبادی بیش از دیگر شخصیتهایش به او پرداخته و ویژگیهای شخصیتیاش را به شیوههای مختلف بیان کرده است. شخصیت، زندگی، تحول و دگرگونیهای گلمحمد یکی از ویژگیهای اصلی رمان کلیدر است. گلمحمد به دلیل موقعیت خاصش در رمان با اشخاص زیادی سروکار دارد. میتوان گفت یکی از خصلتهای بارز شخصیتی گلمحمد متانت، خویشتندار و سکوت اوست؛ خویشتنداری و سکوت در برابر دشنامها و سرزنشهای چندین بارۀ پدرش در مقابل چشم همگان.
دولتآبادی داستان او را طی 15 سال در ده جلد کتاب منتشر کرد. محمود دولت آبادی در سال 1319 هجری شمسی در دولت آباد واقع در شهرستان سبزوار به دنیا آمد. معروفترین اثر او کتاب رمان کلیدر نام دارد که در ادبیات ایران جایگاه خوبی دارد. این کتاب داستان شامل 3000 صفحه و 10 جلد است که زندگی یک خانواده کرد ایرانی را پس از جنگ جهانی دوم بین سال های 1325 و 1327 را روایت می کند. این داستانها بر اساس حوادث واقعی و ظلم و ستمی است که بر خانواده کلمیشی روی داد.
کلیدر سرنوشت غمبار رعیتهای ایرانی و قبایل چادرنشین را در دورهای که سیاست زور حاکم است، به تصویر میکشد. این رمان بر اساس حوادث واقعی نوشته شده و به شرح سختیها و رنجهای خانوادهٔ کَلمیشی میپردازد. دولتآبادی از کلیدر به عنوان یک آرزوی مهم یاد میکند و آن را «یک یادگاری برای مردم آیندهٔ ما» مینامد. کلیدر را میتوان نقطهٔ اوج رشته آثار پیشین دولتآبادی به حساب آورد، که اغلب آنان داستانهایی کوتاه دربارهٔ مردم زجرکشیده ی دهات خراسان است.
مارال، ناامید از همهجا و دلزده از بیکسی، نزد عمهاش بلقیس که هرگز او را ندیده بود میرود. عمه بلقیس، سه پسر و یک دختر دارد که خانمحمد، گلمحمد، بیگ محمد و شیرو نام دارند. کلیدر کتابی است که راوی یک زندگی قدیمی است اما کهنه نمی شود. چه چیزی باعث شده تا 3000 صفحه کتاب را با عشق بخوانیم و وقتی تمام شد، قلبمان جای خالی اش را حس کند. برای نوشتن آن بیش از 10 سال زمان گذاشته شده؛ برای همین است خواندنی است. کلمات به زیبایی تمام دست در دست هم داده اند تا کتاب کلیدر را برای ما خواندنی کنند.
او مردی از اهالی کردهای کرمانج بود که در استان خراسان زندگی میکردند. او که ظاهراً بهاتهام کشتن یک مأمور مالیات به زندان افتاده بود، از زندان گریخت و با گروهی از معترضان محلی علیه حکومت مرکزی مدتی جنگید و در همین جنگها کشته شد. مردم سبزوار گلمحمد را قهرمانی مردمی میدانند و نامش آنقدر در فرهنگ عامه جا افتاده است که مادران عشایر لالایی او را برای فرزندشان میخوانند. یکی از اشعار مهم لوطیهای خراسان (مردمی آوازهخوان که وظیفه داشتند رخدادهای مهم را در غالب شعر و ترانه به گوش مردم برسانند) نیز شعر گل ممد کلمیشی بود.
ثبت ديدگاه