برای این ایفای نقش اندگار شاید نامزدی جایزه اسکار ( سومین نامزدی) کمترین پاداشی است که میتوان در نظر داشت. البته مورتنسن به خاطر بازی عالی در شاهکار جاده نیز میتوانست نامزد و حتی برنده جایزه اسکار شود. مورتنسن از معدود بازیگران فوق العاده آگاه و عمیق است که حضور در هر اثری بر بار هنری آن اثر و هم افزایی بین عناصر سازنده میافزاید. در اثر سینمایی کتاب سبز هم او با تعامل سازندهای که با بازیگر توانایی مثل ماهر شالا علی دارد، توانسته با ترکیب بازی خوبش با ماهر شالا علی کتاب سبز و مخاطب آن را از نظر بازی و اجراهای بی نقص سیراب کند.
در سالی که گذشت فیلمهای نسبتا زیادی را شاهد بودیم که به موضوع نژاد پرستی پرداختند. فیلمهایی که غالبا از اهمیت این موضوع بهعنوان مسئلهای که بعد از گذشت سالیان دراز هنوز هم حل نشده باقی مانده است سخن میگویند. نمونههای صریحی همچون Blackkklansman، The Hate You Give و If Beal Street Could Talk. نکتهای که درباره چنین فیلمهایی بسیار به چشم میآید، میزان توانایی قصه گویی و خلق درامی است که بتواند در درجه اول ما را بهعنوان مخاطب درگیر روایت فیلم کرده و سپس در لایههای پنهان قصه، نقدهایی به نگاه نژاد پرستانه وارد کند. اما اتفاقی که غالبا در اینگونه فیلمها میافتد که میتواند بسیار آزار دهنده و کسل کننده باشد، تبدیل شدن فیلم به یک بیانیه یا خطابه است. بهگونهای که گاهی این سؤال برایمان مطرح میشود که چرا فیلمساز بهجای ساختن فیلم، حرفهایش را در قالب یک بیانیه به چاپ نرسانده است؟ وقتی قرار است موضوعی را ازطریق مدیوم سینما بیان کنیم، باید به زبان سینما سخن بگوییم.
در 16 نوامبر 2018 در ایالات متحده اکران شد و 321 میلیون دلار در سراسر جهان فروخت. این فیلم نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد، با تمجید از بازی مورتنسن و علی، روبرو شد. بخش نسبتا زیادی از فیلم Green Book در ماشین دکتر شرلی میگذرد و بسیاری از گفتگوهای این دو شامل دیالوگهایی است که در ذهن و قلب انسان باقی میمانند. در این بخش برخی از بهترین دیالوگ های فیلم کتاب سبز را میخوانیم.
به لطف داستانی الهامبخش بر اساس واقعیت به عنوان پایه و اساس فیلم و البته بخش بزرگی از تاثیر عاطفی متقابل بین علی و مورتنسن، این فیلم یکی از بهترین زمانهایی بود که من در این سالها در سینما داشتم. “Het Boek van Alle Dingen” داستان توماس، پسرکی 9 ساله را روایت میکند که در خانوادهای مذهبی و سختگیر زندگی میکند. پدر او فردی متعصب و مستبد است که با سختگیریهای شدیدش فضای خانه را به محیطی سرد و پرتنش تبدیل کرده است. مادر توماس زنی آرام و مهربان است که سعی دارد با سکوت و تسلیم، تعادل خانه را حفظ کند، اما در این میان خواهر توماس که شخصیتی سرکش و مستقل دارد، به نوعی صدای اعتراض خانواده محسوب میشود. کمال نو از سال 1400 فعالیت خود را با هدف کمک به افراد جامعه در جهت رسیدن به آرامش و آسایش جسمی و روانی آغاز کرد. ما در تلاشیم به کمک روانشناسی مدرن ، به زبانی بسیار ساده به رشد و توسعه فردی و تغییرات شخصی افراد جامعه کمک کنیم.
کتاب سبز از بازی ستودنی و فراموش نشدنی بازیگر و هنرمندی توانا به نام ویگو مورتنسن بهره گرفته است. ویگو مورتنسن از بی حاشیه و البته قدرتندترین بازیگران معاصر هالیوودی است. این هنرمند محجوب با بازی در فیلمهایی جاده، مثل سه گانه ارباب حلقهها، سابقه خشونت، قولهای شرقی و هچنین کاپیتان خارق العاده به شهرت و محبوبیت بالایی رسده است. مورتنسن برای دو فیلم قولهای شرقی و البته کاپیتان خارق العاده نامزد دریافت جایزه اسکار شد و با توجه به بازیهای گزیده و البته کم تعداد او سه نامزدی اسکار باعث شده او را بتوان هم ردیف بازیگران بسیار قدرتمندی نظیر دانیل دی لوییس قرار داد. مورتنسن چنان در قالب تونی والا لانگا فرو رفته که شکی در پذیرش این نقش و همذات پنداری توسط مخاطب باقی نمیماند.
تونی نژادپرست که لیوانهای مورد استفادهی کارگران سیاه پوست را در سطل زباله میاندازد و تونی خانواده دوستی که برای بقای ارکان خانوادهاش حاضر است تعصبات کورکورانهاش را کنار بگذارد. شخصیتی که با ورودش به زندگی تونی، نظم طبیعی و روال روتین زندگیاش را بهم میریزد و او را با حوادثی رو به رو میکند که هم منجر به شناخت خود و تغییر در شخصیتش میشود و هم به شناخت و تغییر در شخصیت تونی میانجامد. نوع نگاه فیلمساز به هر دو شخصیت که وجوهی از شخصیت محوری را با خود حمل میکنند با تضاد و دیالکتیک همراه است و ما را وارد یک پاساژ شخصیتی میکند. این فیلمها که نقشهای اول را به بازیگران سیاه پوست داده بودند، اما تهیه کنندگان آنها سفید، و کارگردانانشان اکثراً سفید بودند، عمداً مخاطبان سیاه را هدف گرفته بودند. سینمای سیاه از ابتدا از دل نوع خاصی از سینمای هالیوود در دههی ۱۹۷۰ و در واکنش به آن پدید آمد. ما پیش از دیدن فیلم اطلاعات زیادی در مورد خود کتاب سبز نداشتیم.
نام این فیلم از کتاب سبز رانندگان سیاهپوست گرفته شده است، کتابی راهنمای مسافران سیاهپوست آمریکایی که توسط ویکتور هوگو گرین کارمند پست و نویسنده و سفرنامه نویس اهل هارلم نیویورک نوشته شد. این کتاب راهنمای سفری برای سیاه پوستان آمریکا بود و هر سال ۱۵۰۰۰ نسخه از این کتاب به فروش میرسید. این کتاب در سال 1936 منتشر شد و انتشار آن تا سال 1966 ادامه داشت.
ثبت ديدگاه