همچنین، کوشیک باسو قاعده اولین قاعده رفاه اجتماعی را “قاعده دست نامرئی” نامیده است. این به این معناست که تلاش برای بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه ممکن است در مقیاس کلان از طریق تعاملات افراد و مؤسسات با یکدیگر به وجود آید و نیازی به دخالت مستقیم و قوانین اجباری ندارد. به نظر میرسد پیش از آدام اسمیت اکثر مردم بر این باور بودهاند که برای چرخیدنِ چرخِ اقتصاد وجود دست مرئی حکومت لازم و ضروری است. در بریتانیا و اروپا، حکومتها از خودکفایی اقتصادی به عنوان سپر بلایی برای امنیت ملی حمایت میکردند و به صنایع بهاصطلاح «استراتژیکی» مانند صنایع معدنی و نساجی یارانه میپرداختند. حکومتها در برابر آن چیزی که رقابت ناعادلانه فرض میکردند به حمایت از دوافروشها، آجرچینها، چوبفروشها، سازندگان کارتهای بازی و هزاران کارگر دیگر برمیخاستند. حکومتها از منافع شرکتهای تجاری برونمرزی حفاظت میکردند و واردات را به نامِ انباشت ذخیرهی طلا، که رمزِ ثروت و قدرت پنداشته میشد، محدود میساختند.
این کتاب به زبانی ساده، روشن، منسجم و نظام مند دانشی وسیع از جامعه و تاریخ را به تحریر در آورده است. با خواندن این کتاب می توان دیدگاه جدیدی از علت ثروت کشورها دست یافت و توسط آن به رشد و رفاه ملت دیگر پرداخت. ثروت ملل در 5 جلد نوشته شده که آدام در 2 جلد اول علت بنیادی ثروت ملل را تعریف کرده است. این کتاب برای افرادی که ثروت و رشد یک ملت را وابسته به اقدامات دولت می دانند و افرادی که دوست دارند با دلایل رشد اقتصادی ملل ها آشنا شوند، مناسب است. ایده های موجود در ثروت ملل، پیدایش مفهوم تولید ناخالص داخلی (GDP) را فراهم کرد و تجارت واردات و صادرات را متحول کرد. قبل از انتشار کتاب ثروت ملل توسط آدام اسمیت، کشورها ثروت خود را بر اساس ارزش ذخایر طلا و نقره خود اعلام می کردند.
این نظریه نشان میدهد که وقتی که افراد در جامعه با منافع فردیشان در یک بازار فعالیت میکنند، این تعاملات باعث بهبود شرایط جامعه به طور کلان میشود. در این محیط، قیمتهای پایین به منظور جلب توجه مشتریان و افزایش حجم بازار و همچنین تضعیف رقبا شکل میگیرند. سرمایهگذاران در صنایعی که به سرمایه زیادی نیاز دارند، سرمایهگذاری میکنند تا بهبود بخشیده و بازگشت سرمایهشان را حداکثر کنند. آنها نیز سعی میکنند سرمایه خود را از کسبوکارهای کم ارزشتر جدا کنند.
به عنوان مثال، آلفرد مارشال در کتاب درسی خود به نام “اصول اقتصاد” هرگز از این عبارت استفاده نکرده است و ویلیام استنلی جونز نیز در نظریه اقتصاد سیاسی خود از آن صراحتاً بهرهبرداری نکرده است. اما پل ساموئلسون کتاب درسی اقتصاد خود را در سال ۱۹۴۸ منتشر کرد و در آن از این عبارت استفاده کرد. با این تفسیر، اسمیت به وسیله مفهوم “دست نامرئی” درکی از نحوه تأثیرگذاری انگیزههای افراد ثروتمند در جامعه را ارائه میدهد. این تفهیم در تاریخ اقتصادی و فلسفی نقش مهمی ایفا کرده و همچنان نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. ایدههای ترویجشده در کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت توجه بینالمللی را برانگیخت و عاملی محرک در تکامل از ثروت زمینی به ثروت ایجادشده توسط روشهای تولید خط مونتاژ شد که با تقسیم کار امکان آن فراهم آمد.
وقتی پیشرفت فنی به اندازهای افزایش یافته که تقاضای نیروی کار بیشتر از افزایش جمعیت و عرضه نیروی کار باشد، دستمزد به صورت مستمر بهبود خواهد یافت. این بهبود در دستمزد به دلیل نیاز به جذب و نگهداشت نیروی کار با توجه به نقش مهمی که در تحقق رشد اقتصادی ایفا میکنند، اتفاق میافتد. این مرحله همچنین تأثیری بر میزان پسانداز و سرمایهگذاری دارد و میتواند آنها را افزایش دهد.
در نتیجه، هزینهها کاهش یافته و میزان سود را افزایش میدهد و پسانداز و سرمایهگذاری بیشتر، ممکن میشود. از طرف دیگر، با ازدیاد سرمایهگذاری، تقاضای نیروی کار شدت میپذیرد و در وضعی که عرضه نیروی کار ثابت باشد، دستمزد واقعی بالا رفته و در حدی بالاتر از سطح معیشتی دستمزد قرار میگیرد. بهمرور زمان، جمعیت رشد میکند و عرضه نیروی کار را بالا میبرد و دستمزد واقعی را به اندازهی پیشین، یعنی حد معیشتی، تنزل میدهد. با افزایش عرضه نیروی کار میزان سود دوباره بالا رفته و بر مقدار پسانداز و سرمایهگذاری میافزاید.
نظریه دست نامرئی آدام اسمیت بر اساس این فرض بنیانگذاری شده است که در آن انسانها بهطور عقلانی عمل میکنند و بهدنبال افزایش رفاه و منافع شخصیشان هستند. این نظریه، الهام گرفته شده از تئوری دستراهنمای “هوچسن” در زمینه اخلاق و فلسفه است، که معتقد به تصمیمگیریهای غریزی افراد با استفاده از عقل سالم و با مشارکت الهی، منجر به نتایج اجتماعی مطلوب خواهد شد. با این حال، اسمیت به اخذ نتایج مطلوب بر اساس دست نامرئی میپردازد، بدون نیاز به دخالت الهی، و تنها با توجه به تعقیب منافع شخصی توسط افراد در چارچوب رقابت کامل. کتاب ثروت ملل، یکی از مهمترین کتابها در تاریخ علم اقتصاد است که توضیح میدهد چطور برخی ملتها ثروتمند میشوند و برخی دیگر نمیتوانند مسیر ثروت را پیدا کنند.
فلسفه بازارهای آزاد تاکید بر به حداقل رساندن نقش دخالت دولت و مالیات در بازارهای آزاد دارد. اگرچه اسمیت از دولت محدود حمایت میکرد، اما دولت را مسئول بخشهای آموزشی و دفاعی یک کشور میدانست.اسمیت ایده «دست نامرئی» را که درباره نیروهای عرضه و تقاضا را در یک اقتصاد راهگشا است، طرح کرد. اگر در رفع نیازهای مشتریان خود موثر باشند، از پاداشهای مالی برخوردار خواهند شد. در حالیکه آنها برای کسب درآمد در یک سازوکار سازمانی شرکت میکنند، محصولاتی را نیز ارائه میدهند که مردم میخواهند. آدام اسمیت استدلال کرد که این نوع سیستم برای این افراد و برای کل ملت ثروت ایجاد میکند. بدون شک، مهمترین و تأثیرگذارترین اثر آدام اسمیت، “ثروت ملل” است که پایهگذار علم اقتصاد مدرن بهشمار میرود.
ثبت ديدگاه