یکی از مهم‌ترین این گفتگوها بحث پیرامون انتخاب یکی از این دو راه است؛ ماندن و جنگیدن و یا فرار کردن. کتاب جنگ و صلح کتابی که بیشتر مردم نویسنده‌اش را به آن می‌شناسند، از شاخص‌ترین آثار ادبیات روس و از مهم‌ترین رمان‌های ادبیات جهان است. کم نیستند کسانی که هنوز این کتاب را نخوانده‌اند و یا تنها اطلاعات اندکی در موردش دارند.

اما در اواخر همین مهمانی که سراسر شادی و زیبایی است، زمزمه‌هایی از جنگ وجود دارد. کسانی که به مهمانی دعوت شده‌اند، درباره ناپلئون صحبت می‌کنند که چگونه در اروپا ناآرامی ایجاد کرده است و به دنبال کشورکشایی در جهان است. جوانان با حرارت از ناپلئون صحبت می‌کنند و هیچ فکر نمی‌کنند که او ممکن است روزی به روسیه هم حمله کند. همچنین از اعلامیه‌های جنگ می‌گویند و اینکه آیا باید در جنگ احتمالی شرکت کنند یا نه…این رمان آکنده از پیام‌های اخلاقی مهم است، نکاتی نظیر ضروریت یا عدم ضروریت جنگ و رشد اخلاقی انسان‌ها در طول آن.رمان جنگ و صلح، نمایی کلی و جزئی از جنگ و اطلاعات زیادی از زندگی اشراف این کشور به ما می‌دهد. این کتاب توسط او برای هفت بار بازنویسی شده است.این رمان برای اولین بار در سال ۱۳۳۴ توسط کاظم انصاری به زبان فارسی ترجمه شد.

جنگ و صلح در آرامش مهمانی های اشرافی آغاز می‌شود، با  شروع حمله فرانسه و آغاز جنگ اوج می‌گیرد و با صلح در جنگ پایان می یابد. نبرد در سرمای استخوان سوز روسیه و در پشت جبهه مردمی که با سختی های جامعه جنگ زده می سازند. گرچه داستان شیخصیت های بسیار زیادی دارد که هرکدام درگیرحوادث و ماجرهایی زیادی زندگی هستند اما بیشتر داستان به تعاملات بین پرنس بولونسکی و پی یر بزوخوف فرزند نامشروع کنتی ثروتمند رخ می دهد که هردوی این دو تن شیفه دخترکی به نام ناتاشا هستند. تولستوی در خلال داستان به شکل غیر مستقیم افکار و پرورش فکری توده مردم را برتر می شمارد به گونه ای در انتهای داستان جوانان اشراف سوژه داستان نیز به همان سمت گرایش می یابند.

160 شخصیتی که در کتاب جنگ و صلح وجود دارند، شخصیت‌های واقعی هستند. ابتدای داستان توخالی بودن جامعه‌ی اشراف روسیه را باز می‌نمایاند؛ با تصویر جشن‌ها و مهمانی‌ها و… . پی‌یر بزوخوف و پرنس آندره‌ی بالکونسکی دو چهره‌ای هستند که رفتارشان با خرد توأم است و نماینده‌های خود تولستوی محسوب می‌شوند. نویسنده آرمانخواهی و صلح‌طلبی و خیرخواهی و خوش‌خیالی ساده‌دلانه و تردیدهای خود را به یکی می‌دهد و شوق زندگی و پویایی و خشونت خود را به دیگری.

بیشتر این کتاب به زبان روسی نوشته شد؛ اما بخش قابل‌توجهی از رمان نیز به زبان فرانسه است. این نشانگر سبک واقع‌گرایانه‌ای است که تولستوی با توجه به آن، رمان را نوشته است؛ زیرا زبان فرانسه زبان رایج اشراف روسیه و به‌طورکلی اشرافیت قاره‌ی اروپا بود. در واقع اشراف روس تنها به قدری روسی می‌دانستند که بتوانند به خادمان خود فرمان دهند.