پس می توان گفت که روشنفکر از هر دو جهت ، یعنی هم قدرت مداران و هم قدرت نداران تحت فشار است.اما با این اوصاف میلی در درون روشنفکر به اصلاح وجود دارد که تحت هر شرایطی حرفش را می زند. در این داستان نیز ما شاهد آن هستیم که میجر حتی در دوران پیری خویش و جایی که دیگر امیدی به ادامه ی زندگی او نمانده بود ، حرفش را و ایدئولوژی تغییرش را بیان می کند و همه می شنوند . در واقع روشنفکران در سراسر جهان همیشه با مسئله ی محدودیت ها چه به لحاظ دولتی و چه به لحاظ باور عوام مسئله داشته اند. چرا ؟ به این دلیل که عمدتا مسیر روشنفکری ، مسیری ضد سیاست و اصلاحاتی را در پیش دارد. یعنی عمدتا روشنفکران در جهان ، در هر حوزه ای که دست به تحقیق و یا ایراد سخنان خویش می زنند ، یک نگاه اصلاحاتی و انتقادی را در بطن کار خویش دارند. از این رو نخستین مخالف هر روشنفکری ، دولت ها و یا سیاست های حاکم بر یک دولت است .
افرادی مانند بنجامین Benjamin که نسبت به مسائل جامعه بی تفاوت می باشد و در بعضی مواقع به جزئیات مسائل نیز تیزبین می باشد و لیکن آزادی بیان ، آن طور که باید و شاید ندارد. این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته و در سال ۱۹۴۵ میلادی در انگلستان منتشر شد و در اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی به شهرت رسید. “ناپلئون” نماد رهبران خودکامه و فاسد انقلابهای کمونیستی و به وضوح استالین است. نخست اینکه پیش از مطالعه تحلیل این شخصیت ها را مطالعه کنید و بنای خود را بر آن بگذارید که در طول مطالعه ی این رمان با پیش فرض هایی که در این بخش به دست می آورید ، بسیار هدفمند و تحلیلگرانه این رمان را بخوانید و یا اینکه رویکرد دوم را انتخاب کنید .
وقتی مسئله مواد اولیه حل شد، ناپلئون یکی دیگر از هفت قانون اصلی را تحریف کرد. به دلیل همکاری و اوضاع آرامی که پس از رفتن خانواده جونز در مزرعه حاکم شده بود، همه حیوانات سهم غذای بیشتری داشتند، با جان و دل کار میکردند و از زندگی بدون آزار و اذیتهای انسانها لذت میبردند. خانم و آقای جونز به همراه کارگانشان از مزرعه پا به فرار گذاشتند. سپس حیوانات مزرعه دست در دست هم دادند و تمام زنجیرها، شلاقها، چاقوها، پوزهبندها و خلاصه هر چیزی که نشانی از آدمیزاد و سلطه او بر حیوانات داشت را از میان بردند.
او نیز دوست دارد که حکومت مطلق را در دست بگیرد ، اما قصد دارد که این به دست گرفتن حکومت همراه با یک عوام فریبی باشد. به نظر من این دنیا پیام کلی که در بر داشت در دو خط می توان عنوان کرد. و نیز تلاش در جهت دستیابی به قدرت و سرمایه اندوزی ایجاد جامعه ی بی طبقه را غیر ممکن می کند.
از کتاب مزرعه حیوانات به صورت رسمی تا به حال بیش از ۳۰ ترجمه در بازار آمده. پیشنهاد ما برای مطالعه این کتاب، همین نسخهای است که در یادداشت لینکش را گذاشتهایم. در طول داستان رفتار ناپلئون کمکم بیشتر به انسانها شباهت پیدا میکند؛ مثلاً در تختخواب میخوابد، ویسکی مینوشد، و با کشاورزانی که در همسایگیاش هستند، داد و ستد میکند. اصول حیواندوستی در اصل این اعمال را قدغن کرده بود، اما تبلیغاتچی ناپلئون، برای تکتک اقدامات ناپلئون دلایل موجهی میتراشد و حیوانات را متقاعد میکند که ناپلئون رهبر بزرگی است و دارد اوضاع را برای همه بهتر میکند. بعد از آن دستور داد که دیگر کسی حق خواندن سرود حیوانات انگلیس را ندارد.
این رمان داستان گروهی از حیوانات مزرعه را روایت میکند که علیه صاحب خود شورش میکنند. آنها می خواهند مکانی ایجاد کنند که در آن با تمام حیوانات به طور مساوی رفتار شود و بتوانند آزاد و شاد باشند؛ با اینحال شرایط آنطور که میخواستند پیش نمیرود و اوضاعی پیش میآید که حتی از گذشته نیز بدتر میشود. استالین به کمک چکا « پلیس مخفی روسیه» تک تک مخالانش را از میان راه برداشت ( اشاره به جنایت های ناپلئون در کشت و کشتار حیوانات شامل سه خوک، گوسفندان، سه مرغ اسپانیایی … دارد که در واقع قانون میجر – هیچ حیوانی حیوان کشی نمی کند – را زیر پا گذاشت). سه خوک جوانتر، اسنوبال، ناپلئون و اسکویلر ایدهی او را در غالب تئوری حیوانگرایی بسط دادند. یک شب حیوانها موفق شدند مزرعهدار را شکست دهند و باعث شوند از مزرعه فرار کند.
در حالی که همین حیواناتی که روزی بر علیه جونز انقلاب کردند حال می توانستند بر علیه خوک ها اقدام به انقلاب کنند ، اما تفکر تبعیض آمیز و دو دسته شدن باعث شده است که دیگر قدرتی برای انقلاب هم وجود نداشته باشد . سومین عاملی که ما مشاهده می کنیم ذکر این نکته است که برای افرادی که در یک دیکتاتوری حکومت می کنند ، قدرت فرای هر قانونی تعریف می شود . ناپلئون با اینکه خود یکی از کسانی بود که در قانون گذاری در مزرعه سهم بسزایی داشت ، اما در طول دوران حکومت نشان داد که فردی که قدرت را در دست دارد ، می تواند به شیوه های متفاوتی قانون را دور بزند و کاری را انجام دهد که باب میلش است نه مطابق قانون .
ثبت ديدگاه