داستایفسکی نازنین را سال 1886، بعد از نوشتن بیشتر آثار درخشانش و پنج سال قبل از مرگش نوشت. در حقیقت نازنین، زاده ذهن خلاق و قلم با تجربه نویسنده است. سیال ذهن بودن متنِ نازنین، که یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب محسوب میشود هم باید با توجه به همین موضوع تحلیل شود. نازنین نه از روی خام دستی، که اتفاقا آگاهانه به شکلی نوشته شده که با دیگر آثار نویسنده فرق داشته باشد. ولی مرد از بقال جوانتر است، وضعش هم بد نیست و از همه آنها مهمتر، خوب حرف میزند و با شخصیت است.
این داستان مهیج و البته طولانی، شرح وضعیت هر یک از این اعضای خانواده در نسبت با یکدیگر است. قتل مشکوک فئودور کارامازوف و روند یافتن قاتل و جلسات دادگاه نیز بخش مهمی از این داستان محسوب میشود. اگر با سبک داستایوفسکی آشنایی داشته باشید، در این داستان عجیب و هیجانانگیز هم شاهد بیان نکات فلسفی، روانشناختی و اخلاقی که همواره برای این نویسنده اهمیت دارد، خواهید بود.
در مقدمۀ داستان میفهمیم که راوی داستان خود آدمی پریشان است و میخواهد همراه ما، ماجرا را طی روند بازگویی داستان بفهمد و برای خودش هم روشن کند. مانند برخی دیگر از داستانهای داستایوفسکی، دو قهرمان اصلی داستان نازنین نامی ندارند و حتی عنوان داستان هم صفتی است که قهرمان مرد به قهرمان زن نسبت داده است. قهرمان زن داستان نیز دختری شانزده ساله با شخصیتی عجیب، عمیق و پیچیده است که تا پایان داستان هم به نوعی معما باقی میماند. این دختر در ابتدای داستان یک قربانی بهنظر میرسد اما دلی بزرگ دارد و پاک، صادق و شجاع است. این کتاب داستان مردی گروبردار و شوهری است که زنش خودکشی کرده و حالا پیکر این زن جلوی رویش روی میزی قرار دارد. زن همین چند ساعت پیش خودش را از پنجره به بیرون پرت کرده است.
انگار که داستان زیادی پیچیده است و خواننده لازم دارد سرنخی از آن در درست داشته باشد. همچنین، داستایوفسکی از انتخاب اسامی برای شخصیتهای اصلی خودداری کرده و قهرمان اصلی داستان و دختری شانزده ساله را بدون اسم و تنها با صفت نازنین مشخص کرده است. این دختر علیرغم سن جوان خود، (طبق گفتههای راوی داستان) شخصیتی پیچیده متفاوتی را از خود نشان میدهد. یکی از نامهای شناختهشده و محبوبی که در هنگام بررسی ادبیات این سرزمین پر رمز و راز با آن مواجه خواهید شد، نام «فئودور داستایوفسکی» است. در نگاه اول میتوان گفت مهارت این نویسندهی نامی در نوشتن رمانهای کلاسیک با داستانهای طولانی و شخصیتهای متعدد است.
او بعد از گذراندن هشت ماه در زندان، به جرم عضویت در این گروه، به اعدام محکوم شد اما بعداً مشخص شد که این ماجرا نوعی نمایش بهخاطر تنبیه روانی و شکنجه روحی زندانیان بوده است. تجربیات او از این اعدام ساختگی در کتاب ابله منعکس شده است. او چهار سال در یک اردوگاه کار اجباری دوران محکومیتش را گذراند و بعد از آن هم چهار سال خدمت نظامی پشت سر گذاشت.
داستان کتاب نازنین از زبان گروییفروشی روایت میشود که به یکی از مشتریان همیشگی مغازهاش دل میبازد و با او ازدواج میکند، دخترکی شانزده ساله، جوان و سرشار از شور زندگی. یکی از ویژگیهای اصلی آثار داستایوفسکی واکاوی درون و روان شخصیتها است. داستایوفسکی داستان نازنین را بر اساس یک داستان واقعی در مورد خودکشی دختری نوشت و برخلاف دیگر داستانهایش، نازنین را با یک مقدمه شروع کرده است و دلیل اصلی او روشن کردن تکلیف عنصر خیال است. دومین دلیل هم این است که میخواهد خواننده را روشن کند که چرا متن در ابتدای داستان اندکی گنگ و پیچیده است. داستایوفسکی سالها پیش از پروست و جویس قواعد منطقی نوشتار ادبی را شکست و میتوان داستان نازنین را اولین روایت سیال ذهن به حساب آورد. ایدۀ تندنویسی یا یادداشت کردن حرفهای آدم پریشانی که دارد بلندبلند فکر میکند جذابیت داستان را دو چندان کرده است.
ثبت ديدگاه