یکی از مسائل مهم علوم دینی و علوم انسانی، فهم معنای متن است. هرمنوتیک یکی از شاخه‌های علوم انسـانی است که به بحث در مبانی نظری تفسیر و فهم متن می‌پردازد. در مباحث اصول فقه هر چند اصولیان برای رسیدن به مراد مؤلف می‌کوشند، ذکری از تجربه مؤلف در فکر مفسر نیست. در این مقاله با روش تحلیلی-استدلالی چنین حاصل شد که باتوجه‌به نقاط اشتراک و افتراقی که میان هرمنوتیک و اصول فقه وجود دارد، روشن می‌شود که میان این دو علم ارتباط و تعامل وجود دارد؛ ارتباطی که تأثیر یکی بر دیگری را می‌تواند در پی داشته باشد. برخی از نقاط اشتراک می‌تواند به‌عنوان اصول موضوعه که در علم دیگر به اثبات می‌رسد، مورداستفاده علم اصول فقه قرار گیرد و بدون نیاز به تکلف اثبات آنها در علم اصول به تقلیل مباحث مطرح شـده در علم اصول کمک نماید.

در حالی که در نظریه سنت در عرض قرآن؛ تقریر، تبیین و نوگستری است. مجتهد شبستری، محمد، هرمنوتیک، کتاب و سنت (فرآیند تفسیر وحی)، تهران، طرح نو، 1381، 312 صفحه. اولاً اعتبار خود رسالت لزوماً به قرآن منحصر نیست، بلکه دلایل و شواهد دیگری دارد. دیگر آنکه اساساً عقل وقتی به رسالت پیامبر (ص) می‌رسد، در بسیاری از موارد دیگر دنبال معجزه نیست، وجود پیامبر (ص) خود گویاست. در منابع اسلامی آمده مشرکان از مهاجرت مسلمانان به مدینه احساس خطر کردند و تصمیم به قتل محمد گرفتند.

۷- شاطبی عرضی بودن سنت در برابر قرآن را منحصر در آیات الاحکام می‌داند. نوع استدلال و تبیین از این نظریه از درون دچار اشکال است. شاطبی می‌گوید سنت در عرض قرآن فقط در آیات الاحکام است.

علامه طباطبایی بر این خیلی تأکید کرده است «نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ ءٍ» ما با این مخالفتی نداریم. دقت کنید قانون اساسی کشور که تمامش کتابچه کوچکی است از ۴۰ سال قبل نوشته شده و کامل و جامع است؛ مدعی است بن‌بستی در آن نیست و طوری تنظیم شده که در مسئله‌ای و هر کجا ابهامی باشد به مجلس و دولت ارجاع رجوع شود. قرآن هم خود این اجازه را داده است که در بستر جدیدی مسائل را حل و فصل نماییم. شاطبی عرضی بودن سنت را منحصر در آیات الاحکام می‌داند؛ اما علامه طباطبایی خیر. ۱- سنت در حجیت استقلال ندارد و حجیت خود را از قرآن اخذ می‌کند، بلکه علامه طباطبایی معتقد است حجیت کل رسالت و امامت به‌وسیله قرآن است. بخش اول به بررسی نقش و تأثیر پیش فهم ها، علائق و انتظارات مفسران در تفسیر وحی اختصاص دارد.

آیا حجیت سخن پیامبر (ص) هم به قرآن بستگی دارد؟ نه ابداً، پیامبر (ص) وقتی یک بار معجزه نشان داده است، سخنان دیگرش ربطی به معجزه ندارد و به عقل ربط دارد. ۱- در نظریه اول با کنار رفتن سنت ببینید چه فتاوای عجیبی صادر شده است. ۲- سنت در منبعیت استقلال ندارد و هر آنچه تبیین می‌کند از درون قرآن برمی‌گیرد. هر آنچه در روایات موجود است، حدود ۲۵۰ هزار روایت، تماماً برگشت به قرآن است.

شاطبی یک عامی است و روایات ابن مسعود و … را می‌آورد منتهی فضای روایی علامه متفاوت است، ایشان تکیه بر روایات عرضه دارد که نزدیک ۳۰ روایت می‌باشد و در منابع شیعی آمده است. برای «نظریه قرآن محوری و سنت مداری» هفت شاخصه برشمرده می‌شود که تصویر روشنی از این نظریه برای ما می‌سازد. بنابراین، ادله نظریه طولی بودن سنت در برابر قرآن کافی نیست، برآیند این نظریه جایگاه سنت را تضعیف می‌کند و میراث روایی در محاق می‌رود و مشکلات و شبهات روزبه‌روز تشدید می‌شود.

شما در حوزه آیات الاحکام، در سنت حرف تازه‌ای پیدا نخواهید کرد! اینجا علامه طباطبایی عکس شاطبی حرف می‌زند و می‌گوید چون قرآن در حوزه آیات الاحکام هدفش نیست به‌اختصار و اجمال بازگو کرده است، اینجا سنت در طول نیست بلکه در عرض است، یعنی می‌پذیرم در این حوزه‌ هر چه بخواهیم نمی‌توانیم در قرآن پیدا کنیم و باید به روایات مراجعه کرد. جامعیت همیشه برآیند قلمرو است، مثلاً اگر بگویم سنت در عرض قرآن است، این اشکال خواهد بود که قرآن جامع نیست! می‌گوییم نه، قرآن جامع است منتهی جامعیت در حوزه قلمرو خود اوست. کسانی که سنت را در طول قرآن قرار می‌دهند مانند شاطبی و علامه طباطبایی، ناگزیر این را می‌گویند که جامعیت اسلام را باید در قرآن جست؛ یعنی سنت نقشی بازی نمی‌کند و هر چه هست در قرآن است. خواندن یک متن یا شنيدن یک گفتار غیر از فهمیدن آن است و ممکن است شخصی سخنی را بشنود یا متنی را بخواند، ولی آن را نفهمد.