رابطه‌ی او با استاد ماکان نه‌تنها یک زمینه‌ساز داستانی عاشقانه، بلکه نمادی از تقابل سنت و مدرنیته در جامعه‌ی ایران است. بزرگ علوی در این رمان به مسئله‌ی تعهد هنرمند نیز می‌پردازد. استاد ماکان با وجود فشارهای سیاسی و اجتماعی، حاضر نیست هنر خود را در خدمت قدرت قرار دهد. این موضوع، پرسش‌های مهمی را درباره‌ی نقش هنرمند در جامعه و مسئولیت او در قبال مردم مطرح می‌کند و نشان می‌دهد که هنرپیشه‌ها چگونه می‌توانند پیشوا و پیش‌قدم مردم در جامعه باشند. استاد ماکان در سال‌های آخر عمرش یک پرده به نام «چشمهایش» نقاشی می‌کند که پرتره خانمی جوان است که انگار یک راز بزرگ در چشمهای خانم وجود دارد و آقای ناظم به شدت دنبال پیدا کردن همین خانم و کشف راز چشمهایش است.

ما در وب‌سایت معرفی کتاب کافه‌بوک اعتقاد داریم که باید کتاب خوب خواند و به همین خاطر در انتخاب آن به شما کمک می‌کنیم. کتاب خیلی فشنگی بود … عالیولی پایانش خیلی غم انگیز بود… من واقعا حالم روحیم بد شد. در اون سالها کتابای زیادی خوندم ولی این کتاب و هرگز از یاد نمی برم اونقدر برام جذاب بود که در مدت سه روز ۲ بار خوندمش چون کتاب و امانت گرفته بودم.

کتاب چشمهایش، روایت عشق ناکام زنی به‌نام فرنگیس، به استاد ماکان است. او که به‌خاطر فعالیت‌های سیاسی خود در تبعید به‌سر می‌بَرد، به‌طرزی مشکوک از دنیا می‌رود. حکومت برای سرپوش‌نهادن بر این مرگ مشکوک و بی‌گناه جلوه‌دادن خود، تصمیم به برگزاری نمایشگاهی از آثار او می‌گیرد. اما هجوم بی‌سابقه‌ی مردم برای تماشای آثار او، حکومت را ناگزیر از تعطیلی نمایشگاه ‌می‌کند. بزرگ علوی در رمان چشم‌هایش به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه هنر می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای مقاومت و بیان اعتراض عمل کند.

زن برای جلب توجه استاد با تشکیلات مخفی سیاسی زیر نظر استاد همکاری می‌کند اما استاد نه فداکاری او را جدی می‌گیرد و نه احساسات و عشق او را درمی‌یابد. در آخر استاد توسط پلیس دستگیر می‌شود و زن به درخواست ازدواج رییس شهربانی که از خواستاران قدیمی او بوده‌است به شرط نجات استاد از مرگ پاسخ مثبت می‌دهد. استاد به تبعید می‌رود و هرگز از فداکاری زن آگاه نمی‌شود. در تبعید پردهٔ چشمهایش را می‌کشد، چشم‌هایی که زنی مرموز اما هوس‌باز و خطر ناک را نمایان می‌کند. زن می‌داند که استاد هرگز او را نشناخته است و این چشم‌ها از آن او نیست.

زن برای جلب توجه استاد با تشکیلات مخفی سیاسی زیر نظر استاد همکاری می‌کند، اما استاد نه فداکاری او را جدی می‌گیرد و نه احساسات و عشق او را درمی یابد. در آخر استاد توسط پلیس دستگیر می‌شود و زن به درخواست ازدواج رئیس شهربانی که از خواستاران قدیمی او بوده است به شرط نجات استاد از مرگ پاسخ مثبت می‌دهد. کتاب چشمهایش نام رمانی از بزرگ علوی است که برای نخستین بار در سال ۱۳۳۱ خورشیدی منتشر شد. کتاب، با وجود اینکه سال‌ها پیش نوشته شده لحن جذاب و امروزی دارد و اصلا دچار تکلف ادبی نشده است و این نشان از قدرت قلم بزرگ علوی دارد که چنین رمانی خلق کرده است. نویسنده در کتاب، خودش را درگیر توصیف و تشبیهات دست و پا گیر و حوصله سر بر نکرده و هر لحظه که احساس می‌کنید کتاب به سمت یکنواختی حرکت می‌کند با شوک‌های به موقع هیجان را به داستان تزریق می‌کند.

داستان کتاب آنقدر تأثیرات قابل توجه در جریان ادبیات داستانی ایران داشته است که شاید نیاز به توضیح در این مورد نباشد و اکنون پس از گذشت 50 سال از آن هنوز هم مخاطبان خودش را دارد و بار‌ها تجدید چاپ شده است. ماجرای اصلی کتاب مربوط به شخصی هنرمند است که در عین حال به عنوان یک مبارز سیاسی نام خود را بر سر زبان‌ها می‌اندازد و زندگی زنی که عاشق این شخص بوده هم در خلال این ماجرای سیاسی روایت می‌گردد. با اینکه تألیف کتاب در سال 1331 انجام شده است اما خوانندگان امروزی را هم درگیر خود می‌کند و قلم سحرآمیز علوی مخاطبانش را جادو می‌نماید. در آغاز رمان، تهران و خفقان حاکم بر آن توصیف میشود. نقاش بزرگ، استاد ماکان، در هفنم دی ماه ۱۳۱۷ در حالی که بیش از سه سال در کلات و در تبعید بوده به صورت مشکوکی می میرد. رژیم برای سرپوش گذاشتن بر جنایت، نمایشگاهی از آثار او ترتیب میدهد ولی به دلیل هجوم مردم به نمایشگاه، آنرا تعطیل می کنند.