در کتاب خون نحس روایت شده است که صاحبان این شرکت چگونه با فراز و نشیبهای بسیار توانستند سرمایه گذاران، مشتریان و حتی رسانهها را فریب دهند و سرمایهای معادل با 9 میلیارد دلار را جذب کنند. جو بایدن تنها فرد درگیر در این موضوع نبود و حتی هنری کسینجر هم پایش به این پرونده باز شد و البته نفراتی دیگر که قصد داشتند در هیئت مدیره این سازمان سراسر دروغ، حضور داشته باشند. در این کتاب شرح داده میشود چگونه الیزابت هولمز که تصور میشد بر سکویی هم ارتفاع با بیل گیتس خواهد ایستاد، از عرش به فرش کشیده میشود و تمام نقشههایش نقش بر آب میشوند. اما در سال 2015 یکی از اساتید دانشگاه استنفورد مدعی شد که ادعاهای این شرکت در مورد ابداعات اغراقشده است. انتشار این گزارش توجهات را بهسوی ترانوس جلب کرد اما هلمز همهی ادعاها را رد کرد.
خون نحس به ما نشان میدهد که چگونه جاهطلبی و میل به موفقیت میتواند افراد را به سمت فریب و تقلب سوق دهد . همچنین، این کتاب اهمیت راستیآزمایی و تحقیق قبل از سرمایهگذاری در شرکتها و ایدههای جدید را گوشزد میکند. از نکات مثبت کتاب، میتوان به روایت جذاب و خواندنی، تحقیقات دقیق و مستند، شخصیتپردازی قوی و …اشاره نمود. از نکات منفی کتاب، ترجمه روان و سلیس نیست و در برخی از قسمتها، جزئیات بیش از حد ارائه میشود. خون نحس، دروغ هایی که استارت آپ ها می گویند، داستان واقعی تبدیل شدن یک آرمان زیبا به یک دروغ بزرگ است.
گاهی فرد با تفکر زیاد، تلقین و البته برخی مواقع پشتکار، در مسیری قرار می گیرد که باور می کند واقعا ایده ای مشعشع دارد و قرار است جهان را تغییر دهد. بعد از آن او به دنبال افرادی می گردد که ایده اش را باور کنند و این فریب را با چنان شور و حالی توصیف می کند که شنونده محال است به آن شک کند و آن شنونده خود به عامل تکثیر این فریب تبدیل می شود. یکی از این عوامل، بیتوجهی به اصول حاکمیت شرکتی یا Corporate Governance است. سالهاست شرکتهای بزرگ دنیا آموختهاند که چگونه میتوان تعامل میان مدیرعامل و هیئت مدیره را به شکلی تعریف کرد که احتمال چنین خطاها و اشتباهاتی کاهش پیدا کند.
از کسی که حتی تحصیلات دانشگاهی را برای رسیدن به این رویا رها کرده بود. اگر به کتابهای حوزهی کسبوکار علاقه دارید، شنیدن این کتاب صوتی را به شما پیشنهاد میکنیم. علت دیگر هم این بود که نگاه هولمز پس از مدتی از یک کارآفرین بیوتکنولوژی به یک وکیل سرسخت تبدیل کرد. او مدام قراردادهای عدم افشای اسرار را سختگیرانهتر میکرد و با پولهای سرمایهگذاران، وکیلهایی قدرتمند را به خدمت میگرفت که کارکنان را تهدید میکردند و میگفتند نباید اسرار تجاری را افشا کنند.
وکلای هولمز میدانستند توافقها را چگونه تنظیم کنند که تقریباً هر حرف یا اعتراض به وضعیت شرکت، به نوعی مصداق افشای اسرار محسوب شود. … به محض اینکه سردبیران فوربز مقالهٔ فورچین را دیدند، بیدرنگ خبرنگارانی را مأمور کردند تا دربارهٔ ارزش شرکت و میزان سهام الیزابت تحقیق کنند و در شمارهٔ بعدیشان، داستانی دربارهٔ او چاپ کردند. در مقالهای با عنوان «خونبار حیرتآور»، آنان از الیزابت به عنوان «جوانترین زنی که میلیاردری خودساخته است» نام بردند. خواندن این کتاب جذاب به همه مدیران استارت آپ ها پیشنهاد می شود.
ابتدا ادعای درمان را کنار گذاشت و به برچسب تشخیصی قانع شد. پس از مدتی پذیرفت که برچسب را به کلی کنار بگذارد و نمونهٔ خون را با خراشی کوچک روی پوست به دست بیاورد. سپس به نتیجه رسید که همهٔ آزمایشها را نمیشود انجام داد و تعداد آنها را کمتر کرد. در ادامه، دستگاهی را که قرار بود در یک کف دست جا بگیرد، کنار گذاشت. اما اصرار کرد که هنوز میتواند دستگاهی پورتابل برای آزمایش خون ارائه کند.
اگر ارائهها و نتایج نمایش داده شده کاملاً واقعی نبودند، پس باید آنها را متوقف میکردند. شاید بتوان این عامل را هم در نظر گرفت که سهامداران، خوشبینی زیادی به استارتاپهای بایوتکنولوژی داشتهاند. به هر حال، موج قبلی استارتاپها، بر پایهٔ پلتفرمها و شبکههای اجتماعی بودهاند و بازار آنها تا حد زیادی رشد کرده است. به نظر نمیرسد در آیندهٔ نزدیک، ما جایگزین آمازون یا اوبر یا فیسبوک را ببینیم. در مرحلهٔ بعد، طراحی جدید را به کلی کنار گذاشت و صرفاً کوشید مدلهای تجاری موجود در بازار را کوچکتر کند.
چهرهای جذاب با اعتماد به نفس بالا، کاریزماتیک، مصمم و با صدایی بم که امروز میگویند تصنعی بوده و او عمداً صدایش را تغییر میدهد. … مجلهٔ تایمز اسم او را در میان صد فردی قرار داد که بیشترین تأثیر را در جهان گذاشتهاند. رئیسجمهور اوباما او را به سِمت سفیر آمریکا در کارآفرینی جهانی منصوب کرد و دانشکدهٔ پزشکی هاروارد از او دعوت کرد تا به هیئت همراهان پرافتخار آن ملحق شود. ایدهٔ اولیهٔ هولمز این بود که میتوان دستگاهی کوچک و پرتابل درست کرد که بیمار آن در خانهٔ خود داشته باشد.
یکی از علایق کارآفرین نماها، روی خوش نشان دادن به عنوان و اقسام برنامه های بازاریابی و تبلیغات است. تا به حال چند استارت آپ و کسب و کار جدید را دیده اید که با سروصدای زیاد پا به میدان گذاشته اند اما پس از مدتی بخار شده اند؟ مدیرعامل چشم آبی ترانوس هم از این قاعده مستثنی نبود. او به جای تمرکز روی ساخت محصول مناسب، به تبلیغات چیزی روی آورد که اصلا وجود خارجی نداشت.
این حد از تقلید زمانی خطرناک می شود که بدانیم برای این بازی بیهوده شرکت تبلیغاتی سالی ۶ میلیون دلار دریافت می کرد. عادل طالبی عزیز، همانطور که در پیام کوتاه اشاره کردم، به خاطر انتشار این کتاب ارزشمند قدردان شما هستم. تا به حال پیش نیامده بود در حین خواندن یک کتاب، احساسات متفاوت و گاه متضاد در من ایجاد شود؛ اتفاقی که حین مطالعه کتاب « خون نحس» رخ داد. شما میتوانید بدون پرداخت پول در متمم به عنوان کاربر آزاد عضو شوید. پیشنهاد ما این است که پس از ثبت نام به عنوان کاربر آزاد، با خرید اعتبار به عضو ویژه تبدیل شوید. به همین علت، با وجودی که افراد بسیاری شرکت ترانوس را ترک کردند یا از آن اخراج شدند، ترانوس همچنان توانست به فعالیت فریبکارانهٔ خود ادامه دهد.
ثبت ديدگاه