او را برای کار در خانه و پرستاری از بچهاش استخدام میکند و الکس که پیش از رفتن به خانهی شان کار نظافت خودش را تبلیغ کرده بود، مشتریانی تازه پیدا میکند. اول نمیتواند حضانت بچه را بگیرد اما بعد که شان به عمق بیماریاش پی میبرد و خودش را برای تنها ماندن با بچهاش خطرناک میداند، به الکس میگوید که بچه را از او دور کند و به سراغ زندگیاش برود. الکس در غیر این صورت نمیتوانست برای دانشگاه از شهر خارج شود و بچه را با خودش ببرد. او در این چرخهی خشونت که هر نسل را قربانی خودش میکند، بی آنکه خاطرهی صورت کتکخورده و خونآلود مادرش را به خاطر داشته باشد، تصمیم گرفته است نگذارد بچهاش اسیر این چرخهی معیوب تکراری شود. اما همانطور که فرشتهی نجات او در پناهگاه خشونت خانگی میگوید، کندن از این چرخه کار سختی است و قربانی همچون معتاد به مواد تمایل به بازگشت به آن را دارد. این نقدی است که سریال به زوایای پنهان و تاریک سرمایهداری دارد که اگرچه زندگی مرفه و خانهای بزرگ و لباسهای گرانقیمت به تو میدهد، عاطفه و صمیمیت را از تو میگیرد و به جایش تنهایی هدیه میدهد.
تمام حقوق سایت متعلق به کتاب جم میباشد و هر نوع کپی برداری تنها با ذکر نام کتاب جم بهصورت لینکدار مجاز است. به پرستار دوم گفتم «سرماخوردگی بدی داره، سرفه میکنه و خلطاش سبزه، گمونم عفونت کرده.» گفت «متخصص» چک میکنه و تشخیص میده که غده هاشو خارج کنه یا نه. وقتی ساعت هشت به مطب رسیدیم، به طرف اتاقی راهنماییمان کردند که از قبل یک لباس و کلاه و چکمه و پلاستیک برای لباسهای میا گذاشته بودند.
از همسر مینی فقط در این حد که مست میکند و زنش را به باد کتک میگیرد یاد میشود. اسکیتر دختر مجرّدی است که تحت کنترل و مطیع قدرت مادرش است و دربارهٔ پدرش، جز اشارات کوتاهی، چیز چندان مهمّی گفته نمیشود. در دورهٔ کوتاه نامزدی او نیز شخصیت نامزدش چندان پرداخت نمیشود. از باقی مردهای داستان هم جز نامی و سایهای چیزی نمیخوانیم و نمیبینیم. دلیلی که برای این مسئله میتوان آورد این است که داستان حول رابطهٔ زنان سفیدپوست با خدمتکاران سیاهشان شکل گرفته، و مردان که معمولا در طول روز بیرون از خانه به سر میبرند چندان نقشی در آن ندارند.
به او گفته بودم دکتر باید یک بار دیگر گوشش را معاینه کند، اما این دفعه من نمیتوانم با او داخل بروم. وقتی آن قدر حالش بد بود نمیشد عملش کنند، اما همهی آن کارها را کردم، آماده اش کردم و سروقت او را به مطب رساندم. کتاب هایی که اولش برات شوک آور و در حین داستان حقایقی را خواهی فهمید.
خاطرات حضورش در خانههای مردم را با تصویری که از هر خانه دارد، مینویسد. البته همانطور که به گفتهی خودش از مشکل ایجاد صمیمیت با افراد رنج میبرد، همچنان فاصلهاش را با الکس حفظ میکند و حتی وقتی الکس از او میخواهد اجازه دهد آدرس خانهاش را در فرم ثبتنام دخترش در مهدکودکی معتبر بیاورد، نمیپذیرد. کتاب خدمتکار اثر فریدا مکفادن به علاقهمندانِ رمانهای ترسناک، جنایی و رازآلود پیشنهاد میشود. استفانی سالهای طولانی به عنوان خدمتکار فعالیت میکند و این کار برایش انواع و اقسام دردها و بیماریها را به یادگار میگذارد اما مهمتر از مشکلات فیزیکی، چالشهای احساسیای است که او در این شغل مجبور تحمل میکند.
خدمتکار یک زن جوان و زیبا است که با استفاده از جذابیت و ترغیبات خود، پزشک را به سمت خود جذب می کند. او نشان می دهد که به آليس علاقه مند است و سعي مي كند به او كمك كند تا با شرایط سختش کنار بيايد. اما در عين حال، او دارای رازهای تاریک و خطرناکی است که آليس را درگیر یک بازی نفسگیر و وحشتناک میکند. در پایان، کتاب خدمتکار استفانی لند را به دوستداران داستانهای زندگینامه محور پیشنهاد میکنیم. در سوپر مارکت دیگران با نگاهی قضاوتگر به سبد خرید استفانی نگاه میکنند، درحالیکه او با کوپن غذا صورت حسابش را پرداخت میکند.
اما آیا اتفاقات آنطور که او توقع دارد پیش میرود، یا در خانهی مرموز خانم وینچستر اتفاقات ناخوشایند و دلخراشی برای او رقم خواهد خورد؟… نویسنده در رمان خدمتکار با استفاده از تزریق قطره چکانی اطلاعات، کنجکاوی خواننده را برانگیخته و حفظ میکند. خواننده نمیداند که خدمتکار چه کسی است، چه انگیزهای دارد، چه برنامهای دارد و چه پایانی برای داستان در نظر گرفته شده است. خواننده همراه با آليس، شاهد تغییرات رفتار و روحیه خدمتکار میشود که گاهی مهربان و دوستانه و گاهی بدجنس و خبیث است. خواننده همچنین شاهد پایان شگفتانگیز و غیرقابل پیشبینی داستان میشود که همه چیز را تغییر میدهد و نقش خدمتکار را به صورت کاملاً متفاوتی نشان میدهد.
خبری از مادرش نیست و پدرش هم که سعی میکند با پیگیری شان و حضور او در جلسات الکلیهای گمنام به آنها کمک کند، با وجود آنکه شاهد خشونت شان در برابر دخترش است، واکنشی نشان نمیدهد. این بار بعد از یک شب خشونتبار دیگر با پای پیاده از جنگل فرار میکند و با کمک رجینا دوباره به پناهگاه خشونت خانگی میرود. او در این جهان تنهاست و تنها کسانی که حاضرند و میتوانند به او کمک کنند زنهایی هستند که خود به طریقی قربانی ظلمی در زندگیشان بوده و هستند یا در سازمانی پستی دارند یا انسانیتی که سبب میشود با این مادر جوان همذاتپنداری کنند.
خانهی مهمانی بزرگ و فراخ، زندگی خصوصی و عمومی، واحدهای مسکونی مختلف و… هر کدام نمایانگر جنبههای مختلف زندگی اجتماعی هستند. خدمتکار، شخصیت محوری و مهم داستان است که بیشترین تأثیر را در روند داستان دارد. او یک شخصیت پیچیده و چند بعدی است که باعث ایجاد تنش در داستان می شود.
ثبت ديدگاه