آخناتون، که بهعنوان فرعونی اصلاحطلب معرفی میشود، سعی دارد مذهب تکخدایی را جایگزین مذهب چندخدایی مصر کند. با این حال، این اصلاحات با مقاومت شدید مواجه میشود و در نهایت به شکست میانجامد. این بخش از کتاب، به نوعی نقدی بر تلاشهای ناکام برای تغییرات اجتماعی و مذهبی است.
در مصر برای اینکه زن و مردی با هم ازدواج کنند باید یک کوزه را با هم می شکستند و حلقه طلا یا نقره به دست زن می کردند. سینوهه در جایی به صورت بسیار جالب به این نکته اشاره می کند که افراد باهوش با وسیله ای به نام دین عوام نادان را فریب می دادند و عوام هم به شدت دوست دارشان بودند. در مصر تراشیده شدن سر زن و مرد را با تیغ نوعی تمدن می دانسته اند در صورتی که در ایران باستان ملکه ها موهایشان بلند و زنهای عادی موهایشان کوتاه بوده است و این موی سر موجب تمایز ملکه ها با سایر زن ها می شده. آن دوران برای سینوهه به سختی می گذشته و گاها به دیدار پدر و مادر خود می رفته است.
این مجموعه نشات گرفته از خاطرات زندگی و کار او در بیمارستان قصبه دورافتاده نیکولسکویه در ایالت اسمولنسک است. میتوان گفت که داستانهای این کتاب بر اساس واقعیت تجربهشدهی این پزشک نوشتهشده و درنتیجه حسوحالی کاملا باورپذیر دارد. او در این روایتها که برخیشان پیشازاین در یکی از مجلههای مسکو چاپشده است، تلاش کرده تا در کنار گفتن از زندگی و کار خود چنان به روایتها بپردازد که راوی اوضاعواحوال و شرایط مکانی نیز باشد. بعدها پژوهشگران تلاش کردند تا این نوشتهها را ازنظر واقعی بودن ارزیابی کنند.
سینوهه دو سال در آن جا می ماند، او از همکلاسیها دوری میکند و به موبدها بیاعتماد میشود، وقت خود را معمولا با کپی کردن متنهای بزرگ و سخت می گذراند و از نظر روحی سرکش و افسرده میشود. ابوالفضل فدائیمؤسس سرای تاریخ | هرچه درگذشته بیشتر تأمل کنیم، هم خود را بهتر میشناسیم و هم جامعهمان را؛ زیرا همه پدیدهها و رفتارهای فردی و اجتماعی، ریشه درگذشته دارد. با شناخت بیشتر این ریشهها، میتوانیم ارزیابی درستتری از خود داشته باشیم، از کردههایمان خواه فردی، خواه اجتماعی درس بگیریم. میتوانیم راهحلهای مناسب برای مشکلات و مسائل اجتماعی ارائه کنیم، نیازهای واقعیمان را تشخیص دهیم و در راه سعادت و کامیابی گام برداریم.
زیرا که می دانست سینوهه به سرباز نیاز دارد و سینوهه را به محلی دور و خالی از سکنه تبعید کرد و همه امکانات و چند سرباز را در اختیارش قرار داد که به آنجا برنگردد و مردم را بر علیه او نشوراند. سرانجام هورم هب و باکتامون در معبد الهه جنگ به هم رسیدند ولی از آنجایی که باکتامون از او متنفر بود در زمانی که هورم هب در جنگ بود با خیانت در سطح گسترده از او انتقام گرفت. آری آخناتون بر خلاف میل کاهنان معبد یگانه پرستی را رواج می داد و آنها از همان ابتدا مردم را به شورش علیه او فرا می خواندند. فرعون جدید یعنی همین آخناتون می خواسته که برابری را در زندگی مردم ایجاد کند اما این خوش بینی هیچ وقت به وقوع نپیوست.
ثبت ديدگاه