در ادامهی داستان، ایوان ایلیچ با هر روزی که میگذره، بیشتر و بیشتر درگیر فکر کردن به مرگ و معنی زندگی میشه. همسرش و اطرافیانش بیشتر از اینکه نگران حالش باشن، به فکر مشکلات خودشون هستن و این باعث میشه ایوان ایلیچ بیشتر احساس تنهایی کنه. حتی پزشکها هم با برخوردی کاملاً حرفهای و بیروح، فقط به دنبال تشخیص و درمان بیماریاش هستن، انگار که او فقط یک پرونده پزشکیه، نه یک انسان با احساسات و ترسها. کتاب مرگ ایوان ایلیچ خواننده را وامیدارد که پیش از مرگ بمیرد و به عبارتی دیگر محاسبه نفس کند تا به گنداب نلغزد و بیش از این در مرداب نماند. تولستوی با استفاده از طنز خاصی، که در اوج لحظات حزن و اندوه نزدیکان ایلیچ به کار برده، ساختگی بودن اندوه و ریاکار بودن اطرافیان را نسبت به مرگ ایوان ایلیچ مشخص نموده است؛ شخصیتهایی نظیر پیتر ایلیچ و نیز همسر ایوان.
امروزه نیز، خواندن «مرگ ایوان ایلیچ» میتواند ما را به تفکر درباره زندگیمان وادارد. در جهانی که موفقیت و پیشرفت به سرعت با ثروت، جایگاه اجتماعی و شهرت سنجیده میشود، این کتاب یادآوری میکند که در انتهای مسیر، مرگ منتظر ماست و هیچیک از این دستاوردهای ظاهری ارزش نهایی ندارند. آنچه اهمیت دارد، کیفیت روابط انسانی، عشق، اخلاق، صداقت و معنایی است که به زندگی میدهیم.
این رمان کوتاه، اگرچه در ظاهر روایتی ساده از مرگ یک قاضی معمولی روس است، اما درونمایههای عمیق فلسفی، اخلاقی و روانشناختی آن، این اثر را به یکی از برجستهترین و تأثیرگذارترین آثار ادبی جهان بدل کرده است. کتابراه مرجع قانونی دانلود کتاب الکترونیکی و دانلود کتاب صوتی است که امکان دسترسی به هزاران کتاب، رمان، مجله و کتاب صوتی و همچنین خرید کتاب الکترونیک از طریق موبایل تبلت و رایانه برای شما فراهم میکند. شما با استفاده از کتابراه همیشه و همه جا به کتابها و کتابخانه خود دسترسی دارید و میتوانید به سادگی از هر فرصتی برای مطالعه استفاده کنید.
گویی پدر بر صلیب رنج خویش میمیرد تا پسر از او بازستاند و بر فراز جلجتا بگرداند. واسیلی در واقع نمایانگر نوجوانی است که هنوز به درون مرداب سقوط نکرده و همچون گراسیم پاک مانده است و هنوز در طبیعت بکر خویش میزید. نوجوانی که هنوز میوه گناه را از شاخههای درخت زندگی نچیده و معصوم مانده است. هرچند که خود در دنیای عارفانه نوجوانی خویش طعم معصیت را نچشیده و معصومیت کودکانهاش در حجاب مخفی مانده است.
از نظر ایوان ایلیچ، زندگی خوب و شایسته مترادف است با پیشرفت در کار، رسیدن به منصبی پردرآمد و بالاخره تشکیل خانوادهای گرم و صمیمی که در زمان سالخوردگی عصای دست آدم باشد. ایوان ایلیچ از همان اوان جوانی برای رسیدن به این زندگی مطلوب تلاش میکند و خیلی زود آنچه را که میطلبد، به کف میآرد. او که در حیطهی قضا فعالیت دارد، پیش از رسیدن به میانسالی به عنوان قاضی منصوب میشود و خیلی پیشتر از آن، با همسری مطیع و دلخواه وصلت میکند تا سهم خود را از زندگی به طور تمام و کمال دریافت کرده باشد.
ثبت ديدگاه