آنچه که سرخپوستان تولتک بر یادگیری و حفظ آن اصرار می ورزیدند، می تواند در دنیای امروز ما نیز راهگشای راهمان باشد. روئیز به ما می‌گوید که از کودکی تا بزرگسالی، قوانین سختی به ما تحمیل می‌شود که نیمی از آن‌ها دروغ هستند و صرفا جهت اهلی کردن ما بیان می‌گردند. این قوانین آنقدر در وجود ما رخنه می‌کند تا در بزرگسالی نیز به خودی خود، آن‌ها را رعایت کنیم و همیشه «بچهٔ خوب خانواده» باشیم. نویسنده به ما می‌گوید که جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، چیزهای زیادی را به ما تحمیل می‌کند، که همگی «رویای کرهٔ زمین» را تشکیل می‌دهند. قوانین این رویای همه‌گانی تحت تأثیر والدین، ​​مدارس، مذاهب و سایر عوامل بیرونی قرار می‌گیرد.

ما به جست‌وجوی خود ادامه می‌دهیم و ادامه می‌دهیم، آن هم وقتی که همه چیز در درون خود ماست. هرجا که سرمان را می‌چرخانیم هرچه می‌بینیم حقیقت است، اما با قرارها و اعتقاداتی که در ذهنمان انباشته‌ایم، چشمی برای دیدن این حقایق نداریم. میثاق‌هاى بعدى هم نشات گرفته از همین میثاق اول هستند و اگر درک درست و کاملی از میثاق اول به دست آورید و آن را در زندگی پیاده‌سازی کنید، شاهد تغییرات شگرف و بزرگی در زندگی خواهید بود. هر روز مقدار خاصی از انرژی جسمی، روحی و عاطفی را در اختیار داریم که وقتی صبح از خواب بیدار می شویم، اختیار کامل آن را داریم که چگونه از آن انرژی ها استفاده کنیم. اگر مثلا اجازه دهیم که عواطف جای ما تصمیم بگیرند، ممکن است انرژی زیادی را از دست بدهیم و نتوانیم انرژی برای تغییر خود داشته باشیم. تولتک‌ها، بومیان مکزیک هستند که قرن‌ها پیش، با صفت زنان و مردانی خردمند شناخته و تعریف می‌شدند.

لبه دیگر آن بی عیب و نفص بودن کلام است، معصوم بودن آن است، که فقط زیبایی، عشق و بهشت زمینی را می‌آفریند. کلام بسته با این که چگونه مورد استفاده قرار گیرد، ممکن است شما را آزاد سازد و یا شما را از آنچه اکنون هستید بیشتر دربند کند. از لحظه ای که چشممان را به دنیا باز می کنیم، اطرافیان ما را وادار می کنند که با میثاق های آنها خودمان را وفق دهیم. به تدریج یاد می گیریم که برای جلب توجه دیگران و تایید شدن، کاری را انجام دهیم که دیگران می خواهند و کسی شویم که جامعه برایمان تعریف کرده است. اما اگر یاد بگیریم که خودمان را همان گونه که هستیم بپذیریم و در هر لحظه بهترین کار ممکن را انجام دهیم، دیگر ترس از طرد شدن آزارمان نمی دهد. فرض کنید که در حال قدم زدم هستید و ناگهان یک شخص زیبا، لبخند ملیحی به شما می زند.

ممکن است منشأ این صدا‌ها واقعیت دیگری باشد که در آن جا موجودات زنده‌ای با ذهنی مشابه با ذهن انسان زندگی می‌کنند. سرخ‌پوستان تولتک این موجودات را «هم‌پیمان» می‌نامند؛ اما در اروپا، آفریقا و هندوستان به آن‌ها «خدایان» می‌گویند. این کتاب با عنوان فرعی خرد سرخپوستان تولتِک، خرد‌نامه‌ی سرخ پوستان است؛ کتاب چهار میثاق تا سال‌ها پس از انتشارش همچنان در لیست پر‌فروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز قرار داشت. مشکل بیشتر افراد این است که مهار عواطف خویش را از دست می‌دهند. آن‌گاه عواطف هستند که رفتارهای انسان را در اختیار دارند، و نه برعکس.

چرا این کودک آزاد است؟ زیرا او هر کاری که بخواهد انجام می‌دهد. اما به خاطر داشته باشید که بیشترین تلاش شما همواره یکسان نیست. همه‌چیز زنده است و دائما در حال تغییر، پس گاهی اوقات بیشترین تلاش شما از کیفیتی عالی برخوردار است و گاهی اوقات به اندازه کافی خوب نیست. وقتی صبح سرحال و پرانرژی از خواب بیدار می‌شوید، بیشترین تلاشتان بهتر از زمانی است که شب است و خسته هستید. بیشترین تلاش شما وقتی سالم هستید به نسبت وقتی بیمار هستید یا زمانی که هوشیار هستید نسبت به وقتی که گیج هستید متفاوت است. بیشترین تلاش شما بستگی به این دارد که خوشحال هستید یا ناراحت یا خشمگین یا حسود.

چهار میثاق برای هشت سال پی‌درپی در صدر پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز قرار داشت. این کتاب به 40 زبان زنده دنیا ترجمه شده و فقط در آمریکا، ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار نسخه از آن به‌فروش رسید. کلام ابزار بسیار قدرتمندی هست که شبیه یک شمشیر دو لبه ست که می تواند یا برای ما یک بهشتی بسازد یا یک جهنم و این کاملا در اختیار می باشد. هر احساس و باور منفی که به زیانمان می باشد، خودش یک گناه است. یعنی حتی زمان هایی که ما در ذهن خود زمزمه های منفی داریم، در حال گناه کردن هستیم. همچنین در جاهایی که از کلام خود اشتباه استفاده می کنیم و تاثیر منفی بر دیگران می گذاریم، مسلما در حال گناه کردن با کلام هستیم.

در این پدیده افراد به معنای واقعی کلمه همه چیز را به خودشان می گیرند. درحقیقت کلمات می توانند در ذهنتان ایده هایی را ایجاد کنند، برداشت شما از واقعیت را شکل دهند و بر نظرات دیگران تاثیر بگذارند. در تعریف قوم تولټک، گناه، تنها به معنای آسیب رساندن به دیگران نیست؛ بلکه هر نوع آسیبی که انسان چه جسمی و چه ذهنی به خود وارد کند، خود را مرتکب گناه بزرگی کرده است. این رویای هر انسانی است که یک فرد بی عیب و نقص باشد و با چنین تعریفی که از گناه کردیم، بی گناهی همان بی عیب و نقص بودن است.