هشت سال است با هدف افزایش و سادگی مطالعه، کتابها راه اندازی شده و در این سالها منبعی بزرگ از کتابهای پی دی اف به رایگان در اختیار کاربران عزیز قرار داده ایم. امید است در ادامه راه با همراهی افراد بیشتر، دانش و اطلاعات در حوزه های مختلف را در سطح کشور و جهان افزایش دهیم. اگر زندگیات را به کمال دریابی، وحشت مرگ از بین خواهد رفت! وقتی کسی بههنگام زندگی نمیکند، نمیتواند بههنگام بمیرد».
سه سال بعد و پس از گذراندن دورهی سربازی، اروین یالوم در دانشگاه استنفورد به تدریس مشغول شد. نیچه با شکستی که از این رابطه خورده دچار مشکلات روانی شدیدتر میشود. در پایان آن ملاقات سالومه دو کتاب نیچه یعنی کتابهای «دانش طربناک» و «انسانی، زیادی انسانی» را به برویر میدهد و از او میخواهد تا دراختیارداشتن این کتب را نیز از او پنهان نگاه دارد. یوزف برویر دوست صمیمی زیگموند فروید است که از دوران دانشجویی پزشکی با او بوده و او را می شناسد. برویر مشکل را با فروید در میان می گذارد و فروید نیز مجذوب این جلسات درمانی می گردد. یالوم درمان های رایجی که برای وسواس فکری به کار می روند را نیز توصیف می کند.
دومی، پزشکی است مشغول در کمیتهی اخلاقی که خود به خاطر اغواگری همسر یکی از بیمارانش، به دام میافتد و سومی، روانپزشکی پولپرست است که با به چنگ آوردن نبض بیماری ثروتمند، تلاش میکند تا او را به عنوان مشتری دائمی خود حفظ کند. شاید بهترین راه برای درک عملی شیوههای درمان یا حداقل پیدا کردن راهی به سمت پاسخ سوالاتی که دربارهی ذهن خود داریم، شنیدن داستانهای مشابه باشد. اروین یالوم در این کتاب ، با آوردن داستانهای مختلفی الهام گرفته از احوال بیماران، همکاران و البته رویاهای شخصیاش، به سمت درک این موارد، راهی باز کرده است. برخی از این داستان ها کاملا واقعی هستند و تنها اسم بیماران عوض شده، برخی هم کاملا ساختهی ذهن او بوده و برای فهم بیشتر خواننده ساخته و پرداخته شدهاند. جایی که برای شیفتگان آثارش، از تمامی بالا و پایینها و پستی و بلندیهای کار و زندگی شخصیاش گفته.
وقتی نیچه گریست داستانی است که با خواندن آن میتوان با دید گستردهتری به جهان نگریست. غور در برخی از مفاهیم ارائهشده در وقتی نیچه گریست که در حقیقت از اندیشههای اصلی نیچه برگرفته شدهاند، مانند بازگشت ابدی، میتواند حتی مسیر زندگی اندیشنده را تغییر داده و آیندهی او را به شکل دیگری رقم زند. برویر که در ابتدا از پذیرش درمان مشکل روانی نیچه سربازمیزند، پس از مشاهدهی نامهی واگنر به نیچه، و بهسبب علاقهی بسیار خود به این موسیقیدان، به اهمیت شخصیت او پی برده و رضایت به تلاش برای کمک به حل مشکل نیچه میدهد. با وجود این برویر، می فهمد که خودش هم مانند نیچه، دارای مشکلاتی روانی است. هم از نظر جنسی و هم از نظر عاطفی درگیر بیمار سابق خود یعنی “آنا او” یا همان “برتا پاپن هایم” هست.
یالوم توانسته با تکیه بر تواناییهای نویسندگی، اصول روانشناسی را در قالب داستانها و ماجراهای جالب و جذاب بیان کند. بهطوری که برای خواندن آثار این نویسنده لازم نیست حتما دانش خاصی در زمینهی روانشناسی داشته باشیم. یالوم با استفاده از نبوغ نویسندگی خود، یک قدم از سایر روانشناسان جلوتر است. او با داستانهای ساده و جالبی که از تجربیات خود و دیگران در کتابهایش حرف میزند، حتی توانسته مردم عامه را هم با خود همراه کند، ضمن این که در میان روانشناسان و روانکاوهای دیگر هم طرفداران زیادی دارد. یالوم معتقد است که در زمان حاضر و با توجه به تمام امکانات و پیشرفتهای علمی، کار اشتباهی است که بخواهیم فقط به آموزهها و یافتههای یونگ و فروید اکتفا کنیم.
برویر به دقت علایم بیماریهای متعدد فیزیکی و روانی نیچه را ثبت میکند. میگرنهای آزاردهنده، احساس حالت تهوع، دید ضعیف، سوء هاضمه مداوم، اعتیاد به داروهای خوابآور و حساسیت عصبی چندی از آنها هستند. برویر قبول کرد که نیچه را با روش تجربی “درمان به وسیلهی صحبت کردن” درمان کند اما به هیچ وجه فکرش را هم نمیکرد که خود او نیز در این جلسات تسکین پیدا کند. یک درمانگر وقتی می تواند به بیمارش کمک کند که ابتدا با شیطان درونی خود روبرو شده باشد. همان طور که پیش تر نیز عنوان شد نام شخصیت های کتاب “وقتی نیچه گریست” برگرفته از شخصیت های مشهور و بنام در دنیای واقعی می باشد.
البته برویر از بیان نام برتا نزد فروید خودداری میکند و از او کمک میخواهد تا معمای این کابوس را برای او روشن سازد. بروئر و نیچه در یک سری جلسات مهم و روشنفکرانه شرکت میکنند، اگرچه نیچه از اینکه این جلسات ماهیت درمانی دارند، غافل است. یالوم به طرز ماهرانهای گفتگوی بین دو مرد را تصور میکند و بینشهای فلسفی و روانشناختی را در هم میآمیزد. او داستانهای واقعی و نیمهواقعی از روانپزشکان و بیمارانشان را در این کتاب تعریف میکند. پیش از این کمتر نویسنده یا حتی روانشناسی جرات بیان چنین حقایقی را داشته است. او در این کتاب به صراحت نشان میدهد که خیلی از روانشناسان، بیمارانی هستند که روپوش سفید میپوشند و نسخه میپیچند.
ثبت ديدگاه